یک پلاکارد نصب شده بر بدنهٔ سیاهرنگ ماشین آبپاش نیروی انتظامی، همهٔ آنچه را که میخواهیم بگوییم، در یک جمله گفته است:
«عملیات سرکوب کرونا»!
«فرماندهی یگانهای ویژهٔ ناجا»
ابتدا که جمله را میخوانیم باورمان نمیشود، آنچه میبینیم واقعی است، طنز است، ترکیبی از این دو یا هیچکدام؟
به سختی میشود ربطی بین «عملیات سرکوب» و «کرونا» پیدا کرد. فلسفهٔ وجودی نیروی سرکوبگری مانند ناجا ـ که همه چیز آن برای مردم ایران یادآور خشونت و بربریت نظام ولایت فقیه است ـ جز برای فرو نشاندن اعتراضات و قیامها نبوده و نیست.
با باتون بهدنبال کرونا!
ذهن سادهای که این نظام را نمیشناسد و ترکتازی این نیروهای وحشی را در مقابله با مردم بیدفاع ندیده، ممکن است در وهلهٔ اول فریب بخورد و باورش شود که هم و غم این نظام مهار کرونا و مقابله با این اپیدمی است؛ اما برای کسانی که با ترفندها و حقههای این رژیم آشنا هستند، بهخوبی روشن است که این اقدامی جدید و یک فرصتطلبی رذیلانه در پوش کرونا برای حضور نیروهای سرکوبگر در خیابانهای تهران و سایر شهرهاست.
آوردن ماشین آبپاش و خودروهای زرهدار با آن لباسهای تیرهٔ ضدضربه و کلاه و کاسکت و سپر و باتون و آن وجنات یزیدی، هیچ سنخیتی با مشارکت برای مهار کرونا ندارد. آنها فقط در یک جا راست میگویند که برای «سرکوب» آمدهاند؛ و این عملیات آنها هدفی جز این ندارد که به مردم ایران بگوید که رژیم هنوز ساقط نشده و ما حضور داریم، اگر دست به اعتراض و شورش بزنید با ما طرف هستید.
آری، آنها برای سرکوب آمدهاند و به همین دلیل پلاکارد آن را نیز روی ماشینها و تجهیزاتشان نصب کردهاند اما فرصتطلبی و دجالیت آنها در اینجاست که روی پلاکارد، کلمهٔ «کرونا» را نوشتهاند اما از آن چیز دیگری را اراده میکنند و میخواهند. آنها کرونا را چماق کردهاند تا عملیات سرکوب مردم ایران را پیش ببرند.
طبعا این اقدام حاکمیت ناشی از تسلط بر اوضاع و از موضع قدرت نیست، برعکس بیانگر عمق هراس حاکمیت از خیزشهای مردمی است.
در کجای دنیا با باتون و سپر به مقابله با یک اپیدمی میروند؟ آنهم در وسط خیابان، در چهارراهها و در اماکنی که احتمال شکلگیری قیام در آنها میرود.
سپاه پاسداران منشاء کرونا در ایران
مجری این سیاست سرکوبگرانه فقط ناجا نیست، حکومت آخوندی در هراس از انفجار خشم مردمی، سپاه پاسداران را نیز بهحالت آمادهباش درآورده است.
اگر به اخبار سیل فروردین ۹۸ برگردیم و یکبار دیگر وقایع را مرور کنیم، بهخوبی درمییابیم که در فاجعهٔ ملی سیل نیز سپاه پاسداران که خود منشأ و عامل اصلی سیل در ایران بود، به مانور پرداخت و مدعی کمکرسانی به مردم مناطق سیلزده شد. در آن مقطع شاهد بودیم که سپاه حتی زرهی در خیابانهای شیراز مستقر کرد. این حضور هدفی جز وحشت از نفرت اجتماعی و مقابله با برانگیختگی مردمی نداشت.
طشت رسوایی حکومت نیز اکنون از بام عالم و آدم به زیر افتاده. اکنون همه میدانند که این هواپیمایی ماهان، وابسته به سپاه پاسداران بود که راه نفوذ کرونا را از چین به ایران باز کرد. لاپوشانی ویروس، امنیتی کردن آن و عادی جلوه دادن اوضاع باعث شیوع سریع کرونا شد. حتی پس از پایان نمایش انتخابات که صحبت از قرنطینهٔ قم شد باز این سردمداران نظام و از جمله حسن طائب سرکردهٔ سازمان اطلاعات سپاه، بودند که مانع از قرنطینه کردن قم شدند. به این ترتیب سپاه پاسداران کرونایی را که با هواپیمایی ماهان از چین به ایران وارد کرده بود، به دیگر شهرهای ایران صادر کرد.
حکومت نظامی در پوش کرونا زدایی
حال باز این سپاه پاسداران است که در پوش کمک به مبتلایان به کرونا میخواهد وارد شهرها شود و یک حکومت نظامی اعلام نشده دایر کند.
در این رابطه پاسدار سلامی «از آمادگی سپاه برای هر گونه کمک به دستگاهها و سازمانهای متولی، در مقابله با ویروس کرونا و جلوگیری از شیوع گسترده این بیماری خبر داد».(خبرآنلاین ۵اسفند ۹۸)
در جریان سیل فروردینماه نیز سپاه پاسداران به بهانهٔ کمک به مناطق سیلزده گسیل شد و برای پیشگیری از قیام، غلظت امنیتی ـ نظامی آن مناطق را بالا برد.
پاسدار جعفری، فرماندهٔ پیشین سپاه در یک اقدام تبلیغاتی و پر سر و صدا، مسیر خطآهن گرگان ـ این چه برون را در شمال شهر آققلا در سه نقطه منفجر کرد. این همان مسیری بود که در ۲۴آذر ۹۳پاسدار عبادالله عبداللهی، فرماندهٔ وقت قرارگاه خاتمالانبیای سپاه از احداث آن بهعنوان «اولین رکورد در کشور» یاد کرد. این اقدام سپاه بهعنوان عامل اصلی سیل و ویرانی، برای مردم ایران، آنقدر لو رفته و مضحک بود که بیاختیار این ضربالمثل را به ذهن متبادر میکرد:
«خود کشتهای حافظ را، خود تعزیه میداری»؟!
ترس حاکمیت از انفجار اجتماعی در موضوع کرونا
اقدامات رژیم برای کنترل جامعه و پیشگیری از قیام، منحصر به «عملیات سرکوب کرونا» و به آمادهباش درآوردن سپاه نمیشود. این روزها در ادبیات رسانهای حکومت بارها به اصطلاحاتی از قبیل: جنگ روانی با کرونا»، «کرونا هراسی»، «ویروس شایعه»، «ویروس خطرناکتر از کرونا» و... برمیخوریم. بهعنوان نمونه یک آخوند حکومتی به نام میر مجید سیدقریشی، که سمت نهاد نمایندگی خامنهای در دانشگاه علوم پزشکی تهران را دارد، از جنگ روانی صحبت کرد. او گفت: «امروز در مواجهه با بحران کرونا علاوه بر رعایت مسائل بهداشت فردی، نیازمند بهداشت روانی هستیم. امروز جامعه بیشتر از نظر روانی با موضوع کرونا درگیر است».(تسنیم ۱۱اسفند ۹۸)
تشکیل قرارگاههای مختلف از سپاه و ارتش، روانهکردن نیروهای انتظامی به خیابانها به بهانهٔ کرونا و نیز اعلام اعزام ۳۰۰هزار اکیپ بسیجی در پوش کشف کرونا برای کنترل خانه به خانه تماماً بیانگر هراس حاکمیت از واکنشهای غیرقابل مهار اجتماعی به ناکارآمدی رژیم در مقابله با شیوع کروناست.
یک روزنامهٔ حکومتی با اشاره به شعلههای فروزان خشم مردم که تر و خشک نظام را با هم میسوزاند نوشت: «وقتی مردم عاصی شوند دیگر زندگی برای آنها فرقی نمیکند. مردم در حد انفجارند. در همین مدت اخیر مسئولان کم به مردم دروغ نگفتند... زمانی که مردم به ستوه بیایند دیگر تر و خشک را با هم میسوزانند و هیچکس نمیتواند جلوی عصبانیت آنها را بگیرد».(جهان صنعت ـ ۱۱اسفند ۹۸)
به همین علت ۲۴ساعت پس از دود و دم مشترک وزیر بهداشت که طرح گشت خانه به خانه را به رخ کشیده بود، عقب نشست و معاونش گفت:
«قرار نیست برای بیماریابی درب خانه مردم برویم. از طریق آپ و سیستمهای الکترونیکی افراد مشکوک بهکرونا را شناسایی میکنیم».(سایت رویداد۲۴ـ ۱۳اسفند ۹۸)
حرف خلق و فرزندان شورشی آن
حرف مردم ایران با این نظام قرونوسطایی و مهرههای رنگارنگ سرکوب آن همان توصیهٔ حکمتآمیز سعدی در باب چهارم گلستان در حکایت شاعر فلکزده و امیر دزدان است:
«مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان»!
به جای گسیل داشتن چوب و چماق و سپر و باتون و کلاه کاسکت و زرهی و ماشین آبپاش و بسیجی و لباسشخصی و انتظامی به خیابانهای تهران و سایر شهرها، پا از روی عصب خشمگین مردم بردارید و بیدرنگ گورتان را گم کنید. مسبب اصلی کرونا، سیل، فقر و تورم و بیکاری و هزاران ویروس دیگر شما هستید و این خلق میداند چگونه با عاملان فلاکت و تیرهروزی خود رفتار کند. حاکمیت ولایت فقیه را از انفجار اجتماعی در تقدیر گریزی نیست.