در هفتههای اخیر، انفجار دوباره خشم و نفرت تودهها علیه سرمایهداران حاکم و رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی، باعث ظهور موج نوین و امیدوارکنندهای از خیزش گرسنگان با خواست سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد تغییرات بنیادین در مناسبات استثمارگرانه حاکم بر جامعه تحت سلطه ما شد.
پس از آنکه دولت رئیسی جلاد در راستای پیشبرد اصلاحات اقتصادی مورد نظر امپریالیستها و نهادهای امپریالیستی ارز ترجیحی را ملغا نمود و گام دیگری برای انجام آنچه که بزرگترین جراحی اقتصادی در نظام سرمایهداری حاکم بر ایران به نفع سرمایهداران خارجی و داخلی نامیده شده، برداشت، و متعاقب این عملکرد که باعث انفجار قیمتها شد، دهها شهر کشور از مناطق حومه تهران گرفته تا چهارمحال بختیاری، ایذه، اندیمشک، نیشابور، رشت، بروجرد و به صحنه خیزش تودههای ستمدیده و نبرد آنها با رژیم فاسد و دزد جمهوری اسلامی بدل گردید.
صدها هزار تن از مردم به جان آمده که کارگران و زحمتکشان محروم استخوان بندی اصلی آن را تشکیل میدهند، در دهها نقطه کشور به خیابانها ریختند و با فریادهای مرگ بر خامنهای، مرگ بر دیکتاتور، توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه، جمهوری اسلامی، نمیخوایم، نمیخوایم، مرگ بر اصل ولایت فقیه و بر خواستهای بر حق خویش که چیزی جز یک انقلاب اجتماعی و تغییر بنیادین در ساختار پوسیده نظام سرمایهداری حاکم بر ایران نیست مهر تأکید دوباره زدند. جدا از این شعارها، تودههای بهپاخاسته با آتش زدن تصاویر رهبر جلاد جمهوری اسلامی، با حمله به نهادهای سرکوب و ارگانهای دولتی و به آتش کشیدن مراکز ستم و ظلم طبقه حاکم یکبار دیگر در عمل نشان دادند که بهرغم جنایات توصیفناپذیر سران جمهوری اسلامی در سرکوب خیزشهای تودهای سلسله وار در سالهای اخیر، بهرغم قتلعام مردم در قیامهای سال۹۶ و ۹۸ و بهرغم دستگیری و شکنجه و اعدام هزاران تن از مردم بهپاخاسته در این خیزشها، جامعه تحت سلطه ما بهدلیل شرایط مادی تحمل ناپذیری که سرمایهداران حاکم و رژیم مدافع آنها بر حیات و هستی خلقهای تحت ستم حاکم کردهاند تشنه یک انقلاب اجتماعی برای نابود کردن بنیادها و ارکان سیستم پوسیده حاکم و برقراری یک نظم نوین میباشد. در چنین بستری تشدید ناگزیر و روزافزون تضادها و تداوم بحران جاری در کشور ما به مشخصه اصلی شرایط جاری تبدیل گشته و آینده نامعلومی برای رژیم جمهوری اسلامی رقم زده است.
سیاست اصلی جمهوری اسلامی و سرمایهداران حاکم همچون ۴۳سال گذشته برای برونرفت از این بحران اعمال وحشیانه سرکوب عریان تودههای بهپاخاسته است. اما جدا از این سیاست ما شاهد تشدید سایر تلاشهای اهریمنی دشمنان رنگارنگ مردم (یعنی امپریالیستها و نیروهای وابسته و جیرهخوار آن) میباشیم که همزمان با سرکوب فیزیکی تودههای به عصیان برخاسته، بهمنظور تضعیف مبارزات جاری و به انحراف بردن آن به تاکتیکهای ضدخلقی و تلاشهای اهریمنی رنگارنگی علیه جنبش انقلابی گرسنگان دست یازیدهاند. بهطور مثال در بحبوحه خیزش اخیر ما شاهد انتشار اخباری مبنی بر طرح و تشویق برخی شعارهای ارتجاعی مبنی بر طرفداری از سلطنت نظیر رضا شاه روحت شاد در صفوف جنبش، توسط وزارت اطلاعات اهریمنی جمهوری اسلامی میباشیم. مطابق این گزارشات که بهطور وسیعی در رسانههای اجتماعی و برخی سایتهای اینترنتی منعکس شده، رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی علاوه بر سرکوب بیدریغ و وحشیانه حرکات تودهها توسط ماشین جنگی خود یعنی پاسداران و ارتش ضدخلقی، ضمن صدور دستورالعملهایی به مزدوران اطلاعاتی رسمی و غیررسمی خویش و ارسال آنان به میان تجمعات مردمی خواهان نفوذ نامحسوس نیروهای خودی در میان جمعیت تظاهر کننده شدهاند و به آنان رهنمود دادهاند که در صورت مشاهده رادیکال شدن شعارهای تظاهر کنندگان علیه نظام و شخص رهبر، در جهت تغییر شعارهای مردمی حرکت کنند و بهخصوص به سردادن شعارهایی به نفع سلطنت بپردازند.
بر اساس این اخبار، مزدوران وزارت اطلاعات موظف شدهاند تا با پیوستن و تردد عادی در میان جمعیت اولاً به شناسایی لیدرهای تظاهرات پرداخته و در صورتی که شعارها علیه نظام و رهبری و سپاه، تند و رادیکال شود، شعارهایی نظیر رضا شاه روحت شاد، مرگ بر رئیسی، شعارهایی علیه گرانی و چند شعار اعتراضی دیگر که قبلاً در اختیار آنها قرار داده شده، سر دهند و مردم را به دادن این شعارها تشویق کنند مطابق همین دستورالعملها مزدوران رژیم باید در جریان تظاهرات به هر شکل ممکن، جمعیت را از مراکز حساس مانند فرمانداری، استانداری، صدا و سیما، مخابرات و پایگاههای بسیج دور کنند.
در این دستورالعملهای ضدانقلابی و چند وجهی، موارد دیگری از جمله رهنمود برای حمله به مساجد بهمنظور دور کردن مردم از مراکز حساس امنیتی و ایجاد خسارت به ماشینها و ساختمانهای متعلق به مردم و سوق دادن جمعیت به درگیری با نیروهای سرکوبگر در شرایطی که امکان مقابله با آنها را ندارند و وجود دارند.
یکی از مواردی که در این دستورالعملها جلب توجه میکند تلاش برای انحراف شعارهای انقلابی و واقعی مردم و طرح شعارهای ارتجاعی طرفداری از سلطنت در جنبش ضد رژیم است که ممکن است برخی در اینجا و آنجا بهطور محدود و از سر ناآگاهی توسط عدهیی هم سر داده و یا تکرار گردند. اما برخلاف همه این تلاشهای ارتجاعی، مشاهده فیلمهای منتشره راجع به این شعارها و گزارشات مستقل مردمی نشان میدهند که شعارهای پرو سلطنت اکثراً با عدم استقبال تودهها مواجه گشتهاند. اما این عدم استقبال تودهای مانع از تلاش برای پیشبرد سیاست ضدانقلابی فوقالذکر توسط طراحان جنایتکار آن نمیگردد. پرده دوم و مهمتر این کمپین ضد انقلابی، عمده کردن و آگراندیسمان کردن گاه و بیگاه دامنه ناچیز همین شعارهای ارتجاعی و از قبل طرحریزی شده توسط دشمنان مردم در رسانههای عمده فارسی زبان برونمرزی در افکار عمومی در داخل کشور است که مستقیم و غیرمستقیم ولی بدون هیچ شبههای از آبشخور امپریالیسم و ارتجاع تغذیه میکنند. در چارچوب چنین پروژه مسمومی، کافی ست که مطابق رهنمودهای وزارت اطلاعات رژیم، و یا حتی بر بستر نادانی و ناآگاهی تعداد معدودی از تظاهر کنندگان در جایی شعار ارتجاعی رضا شاه روحت شاد و یا شعارهای مشابه سر داده شود؛ آنگاه سیل تبلیغات دروغین مبنی بر اینکه گویا هزاران تظاهر کننده ضدحکومتی به طرفداری از نظام سلطنتی شعار دادند از سوی بلندگوهای وابسته بهطور روزمره تکرار و تکرار گشته و در رأس خبرهای بنگاههای خبری ارتجاع قرار میگیرد!
به این ترتیب در یک عقد نانوشته، در جهت حفظ وضع موجود و به واقع حفظ سیستم سرمایهداری در ایران، وزارت اطلاعات مخوف جمهوری اسلامی دست در دست رسانهها و تلویزیونهای معلوم الحال، وابسته و دروغپردازی نظیر من و تو، ایران اینترنشنال و بیبی سی و صدای آمریکا یک پروژه ارتجاعی علیه جنبش انقلابی کارگران و زحمتکشان و خلقهای تحت ستم ایران را کارگردانی و به پیش میبرند و میکوشند که با سرمایهگذاری روی خشم و نفرت به حق طبقات استثمار شده از رژیم جمهوری اسلامی برای بهاصطلاح آلترناتیوهای دیگر امپریالیستها و سرمایهداران حاکم در میان محرومان بازارگرمی کنند. واضح است که این سیاست جز در خدمت حفظ و بقای نظام حاکم یعنی نظام سرمایهداری وابسته به امپریالیسم در ایران _با یا بدون جمهوری اسلامی_ نبوده و نخواهد بود.
در رابطه با کارزاری که به نفع زمینهسازی و عمده کردن شعارهای ارتجاعی پرو سلطنت شاهد آن هستیم، جوانان مبارز، روشنفکران و نیروهای آگاه جامعه باید به چند نکته مهم که بر پیشبرد و تعمیق جنبش تودهای مؤثرند توجه کنند.
اولا در بحران جاری، نیروی مادی و محرک شعارهای پرو سلطنت، نه تودههای محروم، نه کارگران زحمتکش و بیچیز، نه گرسنگان و گورخوابان، نه کودکان کار و خیابانی و نه هیچیک از طبقات استثمار شده توسط سرمایهداران حاکم و امپریالیستها نیستند. شعار ارتجاعی بازگشت سلطنت کمترین خوانایی ای با خواستها و مطالبات اصلی مردم ما یعنی برقراری یک نظام دمکراتیک متضمن نان، کار، مسکن و آزادی ندارد. برعکس، منبع نشر و تبلیغ و گسترش این شعارها کمپ دشمنان اکثریت عظیم تودههای استثمار شده و رنجدیده ماست که یک شاخه آن در دستگاههای تبلیغاتی خود نظام و رژیم جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و اتاق های فکر آن قرار دارد و شاخه دیگرش در رسانههای وابسته خارج کشوری که در جریان جنبشهای جاری برای مردم ما اشک تمساح ریخته و به اسم مخالفت با جمهوری اسلامی و باد کردن در جثه نحیف سلطنت در واقع درصدد آماده کردن شرایط تداوم اسارت همین تودههای بپا خاسته در سناریوهای محتمل بعد از رژیم جمهوری اسلامی هستند. خوشبختانه کار سیاسی و آگاهگرانه نیروهای چپ و انقلابی از یکسو و رشد آگاهی سیاسی در میان تودهها بهویژه در میان پیگیرترین دشمنان سرمایهداران و امپریالیستها یعنی کارگران و جوانان آگاه و مبارز تاکنون نقشه ارتجاع در فریب تودهها را نقش بر آب کرده است. دلیل روشن این امر ظهور و گسترش وسیع شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر در قیامهای تودهای سالهای اخیر بوده است (۱).
دوم آنکه با ورود هر چه گستردهتر ستمدیدهترین و انقلابیترین طبقه و اقشار تحت ستم یعنی طبقه کارگر و زحمتکشان به میدان مبارزه با جمهوری اسلامی و بر بستر گسترش رادیکالترین اعمال انقلابی تودهها، گفتمان انقلاب در سطحی هر چه وسیعتر به گفتمان غالب در جامعه تبدیل گشته است. در چنین شرایطی تبلیغات پروسلطنتی ارتجاع بیش از آنکه منعکسکننده شانس دوباره قدرتیابی آلترناتیو به زبالهدان تاریخ فرستاده شده سلطنت در فردای جمهوری اسلامی توسط امپریالیستها باشد در خدمت مقابله با طبقه کارگر، در خدمت زائل کردن پراتیک انقلابی تودهها، در خدمت منحرف کردن مسیر جنبش انقلابی جاری، در خدمت مخدوش کردن خواستها و مطالبات رادیکال تودههای محروم و به حاشیه راندن شعارهای برحق آنان علیه کل نظام سرمایهداری موجود و خواست نان، کار، آزادی و سرگرم کردن نیروهای آگاه و روشنفکر جامعه به نبرد در یک جبهه فرعی ست.
تجربه انقلاب سالهای ۵۷-۵۶ نشان داد که امپریالیستها سرنوشت خود را با سرنوشت سگان زنجیریشان در جوامع تحت سلطهای نظیر ایران پیوند نمیزنند. مسأله اصلی برای امپریالیستها این دشمنان اصلی مردم ایران حفظ نظام سرمایهداری حاکم و نه الزاماً رژیم سیاسی موجود حافظ آن میباشد؛ و درست به همین دلیل بود که دیدیم آنها هنگامی که قدرت جنبش انقلابی مردم ما را در نیمه دوم دهه۵۰ دیدند، با یارگیری جدید، شاه، این نوکر خانه زاد خود را مانند موشی مرده به زبالهدان پرتاب کردند و قدرت خود را در پشت عبا و عمامهدار و دسته فریبکار و مزدور خمینی قرار دادند.
در راستای پیشبرد این سیاست ضد انقلابی، همه شاهد بودند که دستگاههای سرکوب امنیتی رژیم شاه، در سالهای آخر عمر این رژیم، چگونه به هر آخوند مرتجع در مساجد اجازه تبلیغ و ایجاد تجمع علیه حکومت شاه را میدادند و در همان حال بهترین جوانان فدایی و مبارز این مملکت و مدافعان راستین طبقات زحمتکش و محروم را به جرم داشتن یک کتاب کمونیستی و ممنوعه و یا یک اطلاعیه سازمانی به صلابه میکشیدند. چرا که در شرایط بحران انقلابی، برای حفظ سیستم سرمایهداری وابسته حاکم از ضربات تودههای انقلابی به نفع امپریالیسم، به روحانیان مزدور، این سگان زنجیری جدید فضا میدادند تا با شعارهای انحرافی مذهبی و سوارکردن آنان بر جنبش تودهها، انقلاب مردم را به بیراهه برده و نظام سرمایهداری را در فردای پس از انقلاب حفظ کنند. همین تجربه امروز در تلاشهای امپریالیستها و مزدوران آنان در بازار گرمی برای نظام سلطنتی مشهود و هویداست. سیاست تبلیغ شعار ارتجاعی سلطنت در چارچوب پیشبرد همین سیاست ضدانقلابی یعنی حفظ نظام سرمایهداری حاکم صورت میگیرد.
با توجه به واقعیتهای فوق، مهمترین درسی که از تلاشهای ارتجاعی اخیر و بهطور مشخص تلاشهای طرحریزی شده در وزارت اطلاعات نظام برای تبلیغ و آگراندیسمان شعارهای پروسلطنت میتوان گرفت این است که تودههای تحت ستم و دلاور ایران باید دشمن اصلی خود یعنی امپریالیسم و سگان زنجیریش را در هر لباس و شکلی بشناسند و افشاء کنند. باید از تجارب تاریخی آموخت که رژیمهای مزدور شاه و جمهوری اسلامی تنها شکلی از سلطه سرمایهداران خارجی و داخلی بر حیات و هستی مردم ما و نهایتاً پاسدار نظامی هستند که عامل اصلی تمام نابرابریها، مظالم، غارت و استثمار و سرکوب کارگران و خلقهای تحت ستم ما میباشد. در نتیجه هدف نهایی جنبش انقلابی جاری باید محو سلطه امپریالیسم و نابودی نظام استثمارگرانه حاکم از طریق یک انقلاب اجتماعی باشد که با ایجاد پایههای یک نظام دمکراتیک به رهبری طبقه کارگر زمینههای مادی استثمار، سرکوب و بیحقوقی تودههای محروم را از بین ببرد. شعارهای ارتجاعی پرو سلطنت نظیر رضا شاه روحت شاد برای مقابله با چنین انقلابی طرح و سر داده میشوند. .
ع. شفق
زیرنویس۱: در رابطه با افشای ماهیت واقعی حکومت شاه رجوع کنید به مقاله سلطنت، آلترناتیوی ارتجاعی و ضدمردمی در پیام فدایی شماره ۲۵۳، مرداد ۱۳۹۹
برگرفته از سایت ایران افشاگر