آزادی یک جلاد قتلعام ۶۷ معروف به «حمید نوری» از زندان سوئد، بههمان اندازه قبیح و ضداصول و پرنسیبهای شناخته شدهٔ انسانی، حقوقبشری و قوانین انساندوستانهٔ بینالمللی است که با هیچ بهانه و سرپوش شرعی و قانونی قابل دفاع نیست. مانند آن است که دادگاه نورنبرگ پس از محاکمهٔ افسران جنایتکار هلوکاست یا گردانندگان کورههای آدمسوزی هیتلر، با سلام و صلوات، آنان را از زندان آزاد کرده و به زندگی معمول بازگرداند؛ نه تنها به زندگی معمول بازگرداند، بلکه به جایی صادر کند که همپالگیهایشان با دستههای گل به استقبال آنان بروند.
یک یادآوری
حمید نوری معروف به «حمید عباسی» دژخیمی است که بهدلیل مشارکت فعال در آزار و اذیت و شکنجه زندانیان از پاسداری تا کمک دادیاری ارتقا یافت. محل مأموریت این جنایتکار در زندانهای گوهردشت و اوین بوده و زیر دست محمد مقیسه (ناصریان) کار میکرده است. در جریان قتلعام زندانیان در تابستان۶۷ از همکاران هیأت مرگ بود و زندانیان را پس از صدور حکم مرگ توسط نیری و پورمحمدی و رئیسی به سمت راهرو مرگ و از آنجا به محل اعدام در حسینیه زندان منتقل میکرده است او از سال۶۸ دادیار اوین شده است. طبق شهادت زندانیان مجاهد او بارها در راهرو مرگ با لغزخوانی علیه مجاهدین میگفت: «عاشورای مکرر مجاهدین است، زود باشید»!
طرح وزارت اطلاعات از همان آغاز دستگیری و محاکمهٔ او این بود که با صحنهسازیهای عوامل و مزدورانش او را از حبس برهاند اما شهادت زندانیان سرموضع و مجاهدان اشرف۳ و بیش از دو سال تظاهرات پیاپی ایرانیان آزاده، خانوادههای دادخواه و هواداران مقاومت ایران در پشت درهای دادگاه استکهلم، باعث تداوم محاکمهٔ این عامل نسلکشی و جنایت علیه بشریت شد.
دژخیم حمید نوری پس از ۹۰ جلسه محاکمه در دادگاه استکهلم به حبس ابد و پرداخت غرامت به خانوادهٴ قتلعامشدگان محکوم گردید. بر اساس حکم دادگاه، او پس از گذراندن دوران حبس خود (۲۵سال)، باید از کشور سوئد نیز اخراج میشد و هرگز اجازهٴ بازگشت به این کشور را نداشت. این حکم در دادگاه تجدیدنظر مورد تأیید قرار گرفته بود.
خوراکرسانی به صنعت کثیف گروگانگیری
این استاندارد دوگانه [دفاع از اعلامیهٔ جهانی حقوقبشر در علن و تجارت کثیف با ناقضان حقوقبشر در خفا] قبل از هر چیز باعث بهگروگان گرفتن کشورهای ناقض آن از سوی فاشیسم دینی خواهد شد. بیگمان مجازات اتودینامیک آن سرانجام دامنگیر مماشاتگرانی خواهد شد که به این ارزشها خیانت کردهاند و میکنند.
آری با تأکید باید گفت که مبادلهٔ این دژخیم بدنام با دو گروگان سوئدی، باعث نخواهد شد صنعت گروگانگیری فاشیسم دینی متوقف شود، بهعکس آن را تقویت خواهد کرد.
سالها قبل پاسدار محسن رضایی گفت: «آمریکاییها باید بدانند که هیچ کار نظامی علیه ایران نمیتوانند بکنند... اگر آمریکاییها بخواهند به ایران چشم بدی داشته باشند، به فکر حمله نظامی باشند، مطمئن باشند که ما همان هفته اول هزار نفر آمریکایی را اسیر میگیریم که آن موقع برای آزاد کردن هر کدامشان باید چند میلیارد دلار بدهند... ما توصیه میکنیم این فکر را از سرشان بیرون بکنند»
این اعتراف پاسدار رضایی، بیانگر آن است که پیشبرد چرخهٔ گروگانگیری و مبادله با تروریستها و آدمکشان یک صنعت پردرآمد برای فاشیستهای حاکم بر ایران است. خوراکرسانی به این صنعت کثیف آن را رونق خواهد بخشید.
خنجر به قلب حقوقبشر و قوانین انساندوستانهٔ بینالمللی
آزادی این دژخیم از زندان سوئد، نقض تعهدات بینالمللی این کشور، بیاحترامی به دادگاهها، قضات و دادستانهای سوئدی و نیز نادیده گرفتن رأی و دیدگاه تمام شخصیتهای شرافتمندی است که خواهان تعقیب و مجازات آمران و عاملان قتلعام۶۷ بوده و هستند. آنچنانکه در اطلاعیهٔ ۱۹خرداد شورای ملی مقاومت- کمیسیون قضایی آمده بود: ۳۱ «اکثریت پارلمانی در سال ۲۰۲۳ و در سال ۲۰۲۴ تاکنون ۲۲ اکثریت پارلمانی، در بیانیه جهانی حمایت از مقاومت مردم ایران، اعدام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ به حکم خمینی را محکوم کرده و به حسابرسی از مسئولان این جنایت بزرگ فراخوان دادهاند».
اگر چه بازندهٔ معامله و زدوبند با فاشیسم، کشورهای معاملهکننده هستند اما لازم است تصریح کنیم که هزینهٔ این سوداگریهای پراگماتیستی و دودوزهبازی نفرتآور را مردم و مقاومت ایران با جانها و خونهایشان میپردازند.
آزادی این دژخیم خنجری به قلب حقوقبشر و سینهٔ داغدار خانوادههایی است که از قتلعام تابستان۶۷ حتی از گور فرزندان دلبند خود نیز نشانهیی در دست ندارند؛ دهنکجی آشکار و موهن به تمام قربانیان و قتلعامشدگان تاریخ است؛ این پیام را از خود متبادر میکند که پس میتوان به جنایت علیه بشریت و نسلکشی مبادرت کرد و از مجازات مصون ماند.
بدیهی است که مقاومت ایران بهعنوان دادخواه خون شهیدان قتلعام هرگز در برابر آن ساکت نخواهد نشست. بازی با مفاهیمی مقدس و جهانشمول مانند «حقوقبشر» و «قوانین انساندوستانهٔ بینالملل» باید خاتمه یابد. اعتراض به این داد و ستد ننگین بخشی از کارزار آزادی ایران از چنگال فاشیسم فرتوت دینی است.
«همه زندانیان و شکنجهشدگان و دادخواهان و خانوادههای شهیدان قتلعام و تمام مردم ایران آزاد کردن این دژخیم را قویاً محکوم میکنند. نه میبخشند و نه فراموش میکنند» (مریم رجوی).