حاکمیت آخوندی تلاش کرد از یک جنایتکار بینالمللی با تبلیغات هدایت شدهٔ حکومتی یک «قهرمان ملی» و «قدیس» بسازد اما واقعیت چیست؟ قاسم سلیمانی کیست؟
بیوگرافی قاسم سلیمانی
قاسم سلیمانی متولد اسفند ۱۳۳۵در روستای قنات ملک از توابع راور کرمان بود.
تا قبل از انقلاب ضدسلطنتی، کارگر بنا و کارمند آب و فاضلاب کرمان بود.
از ابتدای تشکیل سپاه پاسداران در سال ۵۸ به عضویت سپاه درآمد و پس از مدتی مسئول آموزش در سپاه کرمان شد.
طی سالهای۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ در سرکوب و کشتار گروههای کردی و مردم کردستان نقش داشت.
با شروع جنگ ضدمیهنی فرمانده پادگان قدس در کرمان شد. و در جبهههای جنگ ضدمیهنی، شرکت فعال داشت، تیپ ۴۱ثارالله کرمان تحت فرماندهی او تأسیس شد و بعد از چندی این تیپ به لشکر۴۱ تبدیل به فرماندهی سلیمانی گردید.
سلیمانی بعد از آتشبس، با حفظ سمت فرماندهٔ لشگر ۴۱ثارالله کرمان به سمت فرماندهی ارشد نظامی سپاه در منطقهٔ جنوب شرق ایران(شامل استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان و هرمزگان) منصوب گردید. و ۸سال در این سمت قرار داشت. سپس به فرماندهی سپاه تروریستی قدس منصوب شد.
از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۱سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی با همکاری وزارت اطلاعات حداقل ۶۹عمل تروریستی فقط در عراق علیه مجاهدین انجام داد، که یکی از آنها در ۲۹فروردین۱۳۸۰ پرتاب۱۰۰۰موشک (به گفتهٔ رحیم صفوی) بود.
در۶ماه اول فرماندهی قاسم سلیمانی بر سپاه قدس عملیات تروریستی رژیم نسبت به همین مدت در قبل از آن۲برابر شد.
او فرمانده عملیات تروریستی در کشورهای مختلف از جمله در سفارت آمریکا در تانزانیا و کنیا در مرداد ۱۳۷۷ که رفسنجانی در نمایش جمعه رسماً از آن حمایت کرد.
نقش قاسم سلیمانی در عراق
هدف یک قاسم سلیمانی از دیماه۱۳۸۱تا شهریور۱۳۹۵ تلاش بیوقفه برای ضربه کمرشکن به مجاهدین در عراق بود. تمامی فشارهای سیاسی و تروریستی علیه مجاهدین در ۱۵سال با هدف حذف مجاهدین از صحنه سیاسی ایران به فرماندهی قاسم سلیمانی اجرا شد، از خلعسلاح مجاهدین گرفته تا صدور حکم شورای حکومتی برای اخراج و استرداد آنها و حملات جنایتکارانه به اشرف و لیبرتی و در اوج آن در قتلعام ۱۰شهریور ۹۲ ولی با هجرت بزرگ بزرگترین شکست قاسم سلیمانی در دوران ۲۲سال فرماندهیاش در سپاه قدس رقمزده شد.
قاسم سلیمانی و حفظ بشار اسد
از سال ۲۰۱۱میلادی که بحران سوریه شروع شد تا سال ۲۰۱۲میلادی ارتش آزاد و نیروهای دیگر مقاومت پیشرویهای خیلی خوبی داشتند. بهطوری که سرنگونی اسد در چشمانداز بود. که قاسم سلیمانی با فرستادن سرتیپ پاسدار حسین همدانی به سوریه و وارد کردن حزبالله و دیگر نیروهای تحتامرش تلاش در برگرداندن صحنه به نفع اسد داشت اما بهرغم تمام تلاشهایش، حکومت سوریه در تابستان ۱۳۹۴ تا آستانه سقوط پیش رفت. که قاسم سلیمانی موضوع کمک خواستن از روسیه و شریککردن این کشور در سوریه را روی میز آورد و با تأیید خامنهای در ۲شهریور۹۴ به مسکو برای دیدار با پوتین رفت و پوتین را وارد جنگ سوریه کرد. لذا در یککلام میتوان گفت که اقدامات جنایتکاران قاسم سلیمانی، بشار اسد را در قدرت نگهداشته است.
هلاکت قاسم سلیمانی، ضربه استراتژیک به کل نظام
سیاست خارجی کشورهای تحت نفوذ سپاه قدس، بهطور رسمی با قاسم سلیمانی بود و تمامی سفرای این کشورها با نظر او تعیین میشد که از سپاه قدس بودند. بهطوری که صادق خرازی سفیر سابق رژیم در فرانسه بعد از مرگ سلیمانی گفت: «ایران دو وزیر خارجه داشت یکی قاسم سلیمانی و دیگری ظریف». وزارتخارجه نقشی در تعیین سیاستهای رژیم در عراق، لبنان، یمن، افغانستان، سوریه و... نداشت و تمامی سفرای این کشورها را قاسم سلیمانی میفرستاد.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجهٔ رژیم، در۱۳آبان در تلویزیون رژیم به تصریح میگوید: «هیچ سفری برای من به روسیه نبوده است که قاسم سلیمانی نفر همراه من نبوده باشد.» با یک نگاه سیاسی میتوان خوب فهمید که موقعیت چنین فردی در یک تصمیمگیری سیاسی در سطح بالا تا چه حد میتواند باشد!
قاسم سلیمانی تنها فرمانده در سپاه و دستگاه نظامی رژیم است که۲۲سال در سمت فرماندهی قدس است.(تمام منصوبان خامنهای در ارتش و سپاه بیشتر از۱۰سال در یک پست نبودهاند). قاسم سلیمانی حاکم بالفعل عراق و سوریه و حزبالله... بوده است. در عراق اکثر مقامات بالای نظام عراق از حقوق بگیران سپاه قدس بودهاند و اسامی آنها در لیست ۳۲۰۰۰نفری که مجاهدین افشا کردند موجود است.
همچنین تحت فرماندهی او بود که مزدوران عراقی تحتامرش از جمله ابومهدی مهندس، کشتار۶و۷مرداد ۸۸و ۱۹فروردین ۹۰ و محاصرههای غیرانسانی مجاهدین و قتلعام ۱۰شهریور سال ۹۲اشرف و موشکباران مجاهدین در لیبرتی را صورت دادند.
رژیم حاکم بر ایران بعد از سقوط حکومت سابق عراق، وقتی جای پایش را در عراق باز دید دست به فتنهگریها و کشت و کشتارهای فراوان و بیرحمانهای زد تا جاییکه هنوز جهان به این جنایات ناباور است، از کشتن مردم بیگناه عراقی، از شیعیان و سنیهای عشایر و دستگیری تحصیلکردهها و شکجه آنها با فجیعترین شکل ممکن، بمبگذاری در مراقد امامان شیعه و راهانداختن جنگهای شیعه و سنی، ریختن خون هزاران نفرعراقی و...
واقعیت این است که کشتار و خونریزی وجه مشترک جنایات قاسم سلیمانی علیه مردم ایران و سوریه و لبنان و عراق و یمن و افغانستان و... بوده است.
با هلاکت قاسم سلیمانی این هیولای تروریسم نظام ولایت فقیه، دست خونریز خامنهای برای همیشه از دامن خلقهای ایران و منطقه قطع شد و استراتژی صدور ترور به کشورهای همسایه شکست سنگینی خورد و به این ترتیب تاریخ مصرف قاسم سلیمانی به پایان رسید. بیتردید این شکست آغاز سلسله شکستهای پیدرپی در مسیر سرنگونی برای نظام ولایت فقیه است.
ش. آزادی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است