انقلاب دموکراتیک ایران را میتوان به نوعی انقلاب نسل نوین و جوانان نامید. آنان با هوشمندی شگفتانگیز خود موتور محرکهای پویا برای این انقلاب جهالت ستیز بهشمار میروند. همین نسل نوین با روشهای ابداعی مبارزه دستگاه سرکوب ارتجاع حاکم را به سکته مغزی واداشتهاند و بهزودی کلیت این رژیم را به چاه فاضلاب تاریخ روانه خواهند ساخت.
زبان این نسل هم زبانی رک و بدون رودربایستی است و صریح اللهجه بودن آنان در شعارهایشان نمایان است؛ همچنان که با شعارهایی که سر میدهند بدون هیچ واهمهای سرتاپای علی گدا و مزدورانش را لجن مال میکنند
وقتی حرف از انقلاب به میان میآید مثل همیشه سروکلهٔ میوه چینان و آماده خورها هم پیدا میشود. نمونههای بارز آن را در انقلاب مشروطه سید ضیاء و رضا قلدر و در انقلاب ضدسلطنتی، خمینی خائن و دار و دستهاش را میتوان نام برد.
در پی تحولات چهار ماه اخیر و با انقلابی شدن فضای جامعه، علی گدا بوی زبالهدان تاریخ را بهشدت نزدیک به خود حس کرده و بهدنبال راهی برای خلاصی از مهلکه میگردد.
از ظواهر امر اینگونه پیداست که دوگانه شاه و شیخ دوباره بدجور فعال شده تا حشیشی باشد که ولیفقیه در حال غرق، از سر استیصال بهعنوان آخرین دستاویز به آن هم تشبثی ورزد. در روزهای اخیر شازده رضا تصمیم گرفته که پس از ۴۳سال به میدان بیاید و رهبری انقلاب مردم علیه رژیم آخوندی را عهدهدار شود، در این میان عدهیی بادمجان دور قاب چین به کمک چند رسانه برداشتهاند گفتهاند که دیگر تمام شد و آن منجی موعود آمد. چه نشستهاید و وکالت بدهید. اگر بخواهیم بهرسم همان جوانها که با خون و جسم و جان خود هزینه انقلاب نوین را میپردازند این حرکات فرصتطلبانه را نامگذاری کرد با طیفی از اصطلاحات روبر خواهیم بود. از «کلاشی سیاسی» تا «مضحکه سیاسی» تا... .
ارتباطات سپاه و وزارت بدنام با رضا پهلوی بهعنوان یک عروسک خیمهشببازی و مهرهای نه تنها بیخطر بلکه سودمند برای دیکتاتوری مذهبی جهت به انحراف کشاندن و سر دواندن مخالفان رژیم، بر کسی پوشیده نیست. علاوه بر عدم واکنش به ترکیدن جلاد قاسم سلیمانی، شازده به سپاه تروریستی تضمین امنیتی داده که در فردای سرنگونی رژیم آخوندی به آنها خش نمیافتد و همه بهعنوان حافظان امنیت کشور در مناصب خود باقی هستند. شازده نه تنها هیچوقت بهعنوان خطری برای رژیم آخوندی به حساب نمیآمد بلکه حالا به آلت دست خامنهای برای برونرفت علی گدا و فرقه خمینیه از ابر چالش انقلاب دموکراتیک ملی ایران، تبدیل شده است.
سرخ ترین و رعب آورترین نام همواره برای آن ملعون مقبور و این دیکتاتور در سراشیب سقوط نام پرافتخار مجاهد بوده است. در سرتاسر عمر خفتبار این رژیم نجس ضداسلامی همواره تلاش شده تا صفات حاکمان به مجاهدین نسبت داده شود. به راستی در کجای تاریخ منافقی پلیدتر و نجس تر از خمینی و عدواللهیهای اطرافش میتوان یافت؟ اکنون شازده برای به در بردن علی گدا و دسته دزدهای دور و برش وارد عمل شده و ویژگیهای خود را به اصلیترین و جدیترین دشمن رژیم آخوندی نسبت میدهد. پر واضح است که چه کسی سالهاست برای "عادیسازی"جنایات وحشیانه رژیم سلطنتی و بالاخص ساواک تقلا میکند تا برای خود یک"پایگاه مردمی"دست و پا کند، حال آن که زمین و زمان از استبداد دوران پدر و پدربزرگ او خبر دارند که یک"پیشینه آبرومند" برای او محسوب نمیشود.
استحاله اصلاحطلبی فیک و آلترناتیو قلابی درون رژیمی جواب نداد و کار به اینجا کشید که مردم دیگر اسقاط نظام در تمامیت آن را میخواهند و به چیزی کمتر از کفن شدن آخوند برای وطن شدن وطن رضایت نمیدهند. اما رژیم و جریانهای فرصتطلب قصدشان این است که انقلاب مردم را مانند دو انقلاب قبلی دیگر به انحراف بکشند و دوباره با بگیر و ببند نیروهای انقلابی اصیل و هدر دادن و سوزاندن انرژیهای آزاد شده انقلاب مردم را به نفع ارتجاع و استعمار مصادره کنند.
دوگانه شاه و شیخ در جریان انقلاب ضدسلطنتی موفق شد نیروهای اصیل انقلاب را سرکوب نماید. شاه با سرکوب جریانهای مترقی و آزاد گذاشتن ارتجاع فرصتی طلایی را به ولیعهد تاریخی خود یعنی خمینی داد تا انقلاب را به سرقت ببرد. بعد از فرار شاه و پیروزی مردم، خمینی دجال که قدرت را قبضه کرده بود جهنمی ساخت که اکنون بقایای ساواک و سلطنت منفور با توسل به آن میخواهند جنایات خاندان منفور پهلوی را سفیدسازی کنند. مردم دیدند که استبداد همان خر بود فقط با پالان دینفروشی جفتکهای بیشتری میانداخت.
امروزه هم دوگانه شاه و شیخ دوباره وارد عمل شده و بهدنبال استحاله سلطنتی سپاه تروریستی و آلترناتیو سازی فیک برون رژیمی است یعنی مشابه همان کاری که رژیم آخوندی با احیای ساواک انجام داد و آزادیخواهان را قلع و قمع نمود.
البته که آن دوران دیگر گذشته و ارتجاع رویای انحراف انقلاب را به گور خواهد برد
در راه مبارزه با جانوران موذی حاکم بر ایران هر فرد و گروهی که به یکپارچگی ایران و نفی کامل استبداد و برقراری جمهوری باورمند باشد در صف مردم قرار دارد و هر فرد و گروهی که در برابر مزدوران فرقه خمینیه بیشتر مقاومت کند دارای احترام و جایگاه بالاتری است، اگر کسی ادعایی در مبارزه با رژیم دارد راه باز است و بهقول معروف، گر تو بهتر میزنی بستان بزن، ولی حرف این آلترناتیوهای آخوندساخته و رسانه ساخته نفی کامل استبداد نیست. اینها بهدنبال موجسواری و انحراف حرکت مردم هستند و از جنس همانهایی هستند که پس از انحراف انقلاب مشروطه، میرزاده عشقیها و نسیم شمالها و فرخی یزدیها و مدرسها را به آن شکل فجیع سر به نیست کردند. و یا بعد از انقلاب ضدسلطنتی به جان آزادیخواهان افتادند و کشور را به این روزی رساندند که همه شاهد هستیم.
انقلاب دموکراتیک ملی ایران به پیش میرود و کانونهای شورشی و سازمان مجاهدین خلق - به اعتراف خامنهای و خود عوامل رژیم- در آن نقشی کلیدی دارند و راه و رسم مجاهدین خلق الگوی جوانانی است که گلولهها و باتون مزدوران سرکوبگر را با تودهنی و کوکتل مولوتوف پاسخ میدهند. جواب عوامل انحرافی هم که گرد شیرینی انقلاب میگردند و شاه! آنها این است که بر "خرمگس" معرکه لعنت.
م. تهران
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است