کابوس قیام دست از سر خامنهای بر نمیدارد و هر گوشه از میهن اشغالشده مترصد بهانهیی برای شعلهور شدن است. فرا رسیدن عید فطر نیز جرقهای برای مردم و خانوادههای شهیدان قیام شد که دوباره تربت آن راهگشایان را زیارتگاه کرده و از ایشان همت خواسته و انگیزه بگیرند.
در سقز بهرغم اینکه وحوش خامنهای برای ایجاد رعب و وحشت با خودروها در کنار مردم ویراژ میدادند، مردم دلیر کرد عکس شهدا را در دست گرفته و با روحیههای جنگنده علامت پیروزی میدادند. آنان برای تجدید پیمان با اولین شهید قیام دموکراتیک مردم یعنی مهسا امینی بر سر مزار او تجمع کرده و سرود خواندند و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. در مهاباد مراسم باشکوهی بر سر مزار شهیدان راه آزادی برگزار شد و شعار «مرگ بر خامنهای» با فریاد «شهید نمیمیرد» در هم آمیخت. در بوکان مردم با خواندن سرودهای انقلابی به خامنهای و عوامل رژیم یادآوری کردند که انتقام شهدای قیام لحظهای آنان را ترک نمیکند و راه «آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد» ادامه دارد. بهرغم اقدامات سرکوبگرانه در مناطق دیگری همچون سنندج، دیواندره و پاکدشت ورامین و باباحیدر مردم به مزار شهیدان رفتند و با شعارهای «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان» بر ادامه راهشان تأکید کردند.
شهدا هنوز زندهاند...
خاطره انقلاب ضدسلطنتی سال۵۷ هنوز در حافظه تاریخی مردم ایران زنده و جاوید است و همه به یاد دارند که پس از فرو ریختن هیمنه دیکتاتور و شکستن طلسم اختناق چگونه یادبودها و مراسم بزرگداشت شهدا و روزهای چهلم شهدا خودش تبدیل به قیامی دیگر میشد. تودههای مردم آموخته بودند که بهترین راه ادامه و حراست از خون شهیدان، تبدیل مراسم سوگواری و عزاداری به تجمعات اعتراضی و میادین قیام است. قیام مردم تبریز در روز خونین ۲۹بهمن ۵۶ که بهمناسبت چهلم شهدای قیام قم (در روز ۱۹دی ۵۶) برگزار شد یکی از این سرفصلها بود که خودش موتوری برای تداوم و رادیکالتر شدن قیام شد و دوباره از پی آن در شهرهای تهران، اصفهان، یزد، قزوین، کاشان، بابل، تبریز و... تظاهرات ضدحکومتی برگزار شد و قیام تا پیروزی در بهمن ۵۷ تضمین یافت.
اکنون نیز همان رویکرد انقلابی و تغییر جویانه در میهن ما جریان دارد. مردم ایران و بهخصوص بازماندگان شهیدان نیک دریافتهاند تنها راه زنده نگهداشتن خون شهیدان ادامه راه آنهاست بنابراین هر تجمع یا مراسم مذهبی و دینی و ملی به حربهای برای نبرد با دیکتاتور تبدیل میشود و جنگ با ولایت فقیه در ابتکارات مختلف شکل میگیرد. زیارت مزار شهیدان در آخرین جمعه سال تبدیل به تجمع اعتراضی میشود. سفرههای هفتسین، رنگ و بوی قیام و اعتراض میگیرد و زینتبخش قبور شهیدان میشود. تبریکات عید حول آرزو برای پیروزی مردم بر آخوندهای ستمگر تبادل میشود. تقوای ماه رمضان در مرزبندی با جبهه ضدخلق تعریف گشته و نذریهای مردم و بازماندگان شهدا با نیت تحقق انقلاب دموکراتیک مردم ایران توزیع میشود. حتی جشنهای تولد شهدا همچون جشن تولد شهید حمیدرضا روحی تبدیل به بستری برای گردهمایی مجدد و اعتراضات در تهران میشود.
این روحیه جنگاوری و عزم راسخ برای به ثمر نشاندن قیام در فضای مجازی نیز منعکس است و ارتش سایبری توان انحراف قیام و زدودن یاد شهدا را ندارد. یک عکس شهید خودش منبع الهام به هزاران جوان میشود و کامنتها و یادداشت جوانان آگاه میهن گویای فرهنگ جدیدی در مقاومت ایرانزمین است.
آری، جامعه ایران شاهد تغییرات بنیادین در فرهنگ خود بوده و حتی کودکان شهدا نیز همچون جوانان شورشگر رجز مقاومت و پایداری میخوانند. با این فرهنگ اعتراضی و با این روحیه بالا، قیام دموکراتیک مردم ایران هر روز از گوشهیی و با جرقهای شعله میکشد و تداوم دارد. خون بیش از ۷۵۰ شهید قیام گرم و جاری است و به یمن آن خونها و فداکاری و پاکبازی هزاران مجروح قیام، دوران «بزن دررو» و یکهتازی آخوند سرکوبگر در خاموش کردن و خفقان جامعه به پایان رسیده است. «آنها که زندهاند» هنوز میجنگند و تربت مطهرشان آتشکده قیام دموکراتیک مردم ایران است:
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید (حافظ)