728 x 90

آنچه می‌دانستم و آنچه در عمل دیدم

آنچه می‌دانستم و آنچه در عمل دیدم
آنچه می‌دانستم و آنچه در عمل دیدم

به‌رغم آشنایی با مجاهدین از سال۵۸ وقتی که پس از سال‌ها به سازمان رسیدم مجاهدین را در قله‌ای دیگر دیدم.

اولین چیزی که در ابتدای ورودم به مجاهدین برایم چشمگیر بود تلاش بی‌نظیر برای تحقق خواسته‌هایشان در نبرد با دشمن بود. هم در دنیای نظامی هم در زمینه مسائل اعتقادی و آرمانی و هم در دنیای سیاسی.

یکی از مشغله‌های ذهنی‌ام این بود که به‌رغم کمبودها و مشکلات و گرمای عراق چرا مجاهدین خسته نمی‌شوند؟ چرا بسیاری از کارهایشان از تمرینات نظامی تا ساخت و ساز آنان... تا پاسی از شب حتی تا صبح ادامه دارد؟ مگر توانمندی فیزیکی یک انسان چقدر است؟

بحث انقلاب را که شنیدم خیلی برایم ملموس نبود، اما وقتی که پی بردم انقلاب به این مفهوم است که یک رزمنده مجاهد همه توان و ظرفیت هایش را در خدمت مبارزه قرار دهد، کم کم سلول‌های جدیدی از پاسخ چرایی تلاشهای بی‌نظیر آنها در ذهنم شکل می‌گرفت.

وقتی دیدم در مقابل از دست دادن یاران و حملات دشمن، مایوس نمی‌شوند و بر انگیزه‌هایشان می‌افزایند دنیای جدیدی در جلوی چشمم پدیدار شد.

دیدم هرکس که در مجاهدین قدیمی تراست عنصر خودخواهی و «برای خود» و به فکر خود بودن در او بیشتر رنگ باخته است.

این‌که قبل از هر چیز تلاش می‌کنند که نیازهای مختلف نسل جدیدتر را حل و فصل کنند دریچه جدیدی جلوی چشمم باز می‌کرد.

وقتی می‌دیدم که مهم‌ترین موضوعات و پیچیده‌ترین مسائل سیاسی استراتژیک را رهبری مجاهدین در نشست‌ها مطرح می‌کند و از مجاهدین با هر سابقه کم و زیاد حتی از جدید‌ترین نیروها می‌خواهد نظر خود را بگویند مرا به تعجب وا می‌داشت، آخر چنین چیزی در هیچ جنبش سیاسی وجود ندارد.

از ایستادگی و پایداری بی‌نظیر در مقابل حملات دشمن به‌خصوص بعد از این‌که حاکمیت وابسته به آخوندها در عراق شکل گرفت، بسیار مبهوت و متعجب بودم.

کم کم به این پی بردم که وقتی یک مجاهد هیچ چیز را برای خود نمی‌خواهد و اعتقاد دارد که اول باید فدا کند و هر چیز را اول برای همرزم خود بخواهد، چقدر جدی می‌شود و چقدر در نتیجه کارش تاثیر دارد.

کم کم اهمیت مبانی ایدئولوژیک و آرمانی مجاهدین را درک کردم.

شگفت آورترین موضوع برای من، این هست که خواهر مریم با این‌که مسئولیت رهبری و هدایت جنبش را به‌عهده دارد اما همواره روی این‌که باید بیشتر بجنگیم، باید راه‌حلها نوین را استخراج کنیم، باید شیوه‌های کلاسیک در کار و در مبارزه را کنار بگذاریم، تأکید می‌کند و هرگز از این همه دستاورد در مبارزه با دشمن راضی نیست. دست‌آوردهایی که همه محصول ایمان و ارادهٔ خودش در جنگ با دشمن است.

مجاهدین در عراق در یک حمام خونی که دشمن ایجاد کرده بود توانستند با فداکاری و ایستادگی، سربلند و پیروزمند خارج شوند و دست به هجرت بزرگ بزنند و مبارزه‌شان را در مدار جدید و کیفی ارتقاء دهند. موفقیتی که قبل از هر چیز در گرو هوشیاری و پایداری رهبری‌شان بوده است.

قرار گرفتن مجاهدین در چنین فلک سیاسی و آرمانی جز بر پافشاری بر اصول و اعتقاد به این‌که می‌توان و باید رژیم ولایت فقیه را سرنگون کرد، نمی‌باشد.

به این جهت با همه چیزهایی که در مجاهدین آموختم ایمان دارم که به‌عنوان یک مجاهد باید با رها ساختن خود از هر مانع ذهنی و پذیرش مسئولیت سرنگونی سهم خود را برای آزادی مردم ایران از چنگال ولایت فقیه بپردازم.

کاظم اکبری

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e989ad03-f0db-4ddc-aba0-33f97269ea28"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات