728 x 90

ابراهیم رئیسی در کانون تنفر اجتماعی

رئیسی جلاد
رئیسی جلاد

در سوگ «زیباترین فرزندان آفتاب و باد»

من داغ سیاه‌پوش «مادران هنوز سر از سجاده برنگرفته‌ام»

 

من مرگ توأم

آه! مرا جز این تمنای گدازان

تمنایی نیست.

 

مناظرهٔ نمایشی بین کاندیداهای ریاست‌جمهوری رژیم، نمایش شقه و شکاف بین باندهای حاکمیت بود. مهمتر از آن دو کاندید اصلاح‌طلبان قلابی، ابراهیم رئیسی را در جنگ قدرت زیر ضرب بردند. این جنگ قدرت در عرصه‌ای تنوره کشید که قرار بود، برای انتخابات کذایی و مهندسی شده مشتری جور کند و این نمایش‌بازار را از کسادی و انجماد در بیاورد. مسیری که طی کرد برخلاف انتظار برگزار کنندگان آن بود. این در حالی بود که از پیش به کاندیداها گوشزد شده بود که نباید خط قرمز رد کنند.

خط قرمز در این مورد، اشاره به سوابق مشعشع آخوند ابراهیم رئیسی در جنایت علیه بشریت و به‌طور خاص قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ بود. کاندیداهای باند اصلاحات به‌خوبی می‌دانستند که حتی اگر کلی و مه‌آلود به این موضوع اشاره کنند، شورای نگهبان ارتجاع صلاحیت آنها را ولو در گرماگرم مناظرهٔ نمایشی باطل خواهد کرد. با این حال همان چیزی هم که در مناظره گذشت، تمرکز روی بیسوادی و بی‌لیاقتی ابراهیم رئیسی بود و با زیر سؤال بردن او، خط قرمزهای نظام را تکان داد.

 

به یک نمونه از بازخوردهای آن دقت کنید.

«وقتی در مناظره دیروز در مقابل چشمان ملت ایران، دو نماینده وضع اسفناک موجود، پنجه در صورت این سید مظلوم کشیدند و عصبانیت و خشم خود را از قیام سید ابراهیم نشان دادند، همه فهمیدیم مبارزه واقعی و ریشه‌یی با فقر و فساد و تبعیض چه تاوان سنگینی دارد.

به‌راستی جهل این جماعت تا کجاست که رئیسی را فردی معرفی کردند که شش کلاس درس خوانده و... ؟!

در مردم‌سالاری دینی، مشارکت مردم خط قرمز نظام اسلامی است» (خبرگزاری فارس. ۱۶خرداد ۱۴۰۰).

چماقدار قلم به‌دست نویسندهٔ این یادداشت، سربسته و کنایه‌آمیز نوشته است ولی با کمی غور در فحوای آن می‌فهمیم که منظور او این است که کشاکش باندهای نظام در مناظره، به‌ضرر کل نمایش انتخابات است و مهندسی آن را به هم می‌زند؛ زیرا رژیم دنبال سیاهی لشگر و خرید رأی برای رئیسی است.

 

صفحه اینستاگرام خامنه‌ای نیز در واکنش به مناظرهٔ اول نوشت:

«هر وقتی نامزدها در مناظرات تلویزیونی روش اهانت و توهین و تهمت و تخریب طرف مقابل و ترساندن مردم از رقیب را دنبال کردند، کشور [بخوانید خامنه‌ای] به‌نحوی ضرر کرد.

ضرری که خامنه‌ای از آن صحبت می‌کند، باز شدن چفت و بست‌های اختناق و لرزه افتادن در ساختار اهریمنی حکومتی است که بر اساس شکنجه و اعدام بنا شده است.

این ضرر، بیرون ریزی گوشه‌هایی از فساد و جنایت است که در هر مناظره موجی از بی‌آبرویی را متوجه تمامیت نظام می‌کند.

این ضرر، فرو ریختن هیمنهٔ پوشالی استبداد دینی است که این روزها با شعار «رأی من سرنگونی» به چالش کشیده شده است.

این ضرر اشاره به نفرت فزاینده و انفجاری از جلاد قتل‌عام زندانیان سیاسی است که این روزها آبرویی برای خامنه‌ای و کاندید او در انتخابات مهندسی‌شده باقی نگذاشته است. موج تنفر عمومی از یک قصاب انسان، شبکه‌های اجتماعی و پاتوق ایرانیان را درنوردیده و صدای آن چنان بلند است که به گوش رئیسی و خانوادهٴ او نیز می‌رسد و آنها را به ترس و نگرانی وامی‌دارد.

«خانواده‌ام اشک ریختند که وارد عرصه انتخابات وارد نشو، ولی به آنان گفتم تکلیف من چیز دیگری است... قرار نیست با تهمت و افترا متوقف شویم و با کمک مردم [بخوانید نیروهای سرکوبگر، لباس‌شخصی‌ها و مزدبگیران رژیم] پیش خواهیم رفت» (ابراهیم رئیسی. انتخاب. ۱۶خرداد۱۴۰۰).

این نفرت و بیزاری جستن از گزینهٔ انتصابی‌خامنه‌ای، محصول جوشش خونهای پاک فرو ریخته و صداهای در گلو خفه شدهٔ سی‌هزار زندانی سیاسی قتل‌عام شده در تابستان ۶۷ است. بیانگر تأثیر عمیق جنبش دادخواهی در وجدانهای نیآلوده به استبداد و ارتجاع دینی است. بیداری این خون و حضور زندهٔ آن در جامعهٔ ناراضی ایران، مانع از مهندسی دلخواه خامنه‌ای در انتخابات شده است.

این نفرت و خشم اجتماعی بی‌گمان رو به ازدیاد خواهد نهاد و تا حصول به نتیجهٔ نهایی (سرنگونی خامنه‌ای و هم‌ریشان و جلادان او) از پویش و جنبش‌آفرینی بازنخواهد ماند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/461cac2b-7c35-4242-bdb2-fab188141684"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات