انقلاب ۱۴۰۱ لرزه سرنگونی را به سراپای حکومت منحوس آخوندی انداخت؛ بهگونهیی که همه در داخل و خارج ایران حتی مماشاتگران فهمیدند که این نظام رفتنی است. از این نقطه بود که بحث آلترناتیو و جایگزین بسیار جدیتر از پیش مطرح شد. در این میان یکی از کسانی که ادعای آلترناتیو بودن دارد و برخی دیگر بهخصوص رژیم آخوندی در ضدیت با آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت ایران، وی را علم میکنند، بچه شاه است.
حال سؤال این است که چرا بچه شاه بهعنوان آلترناتیو یا در حال حاضر در کمپین «من وکالت میدهم» مطرح میشود؟ آیا خودش وجهه یا جایگاهی دارد یا مطرح شدن در این جایگاه به واسطه پدرش است؟ باید گفت بدون تردید بهخاطر پدرش که به مدت ۳۷ در ایران در رأس یک دیکتاتوری وابسته حکومت کرده است
بلافاصله سؤال بعدی این است که این بچهای که وجههاش را از پدر مستبدش میگیرد، برای ادعای آلترناتیو بودن، آیا از پدر و پدربزرگش، محمدرضا شاه و رضا شاه، دو دیکتاتور منفور با سابقهای ننگین، اعلام برائت کرده و آنها را محکوم نموده است؟ ما که ندیده و نشنیدهایم، کسی اگر شنیده یا دیده به ما هم بگوید
اما برای اینکه قدری بیشتر با این مدعی آلترناتیو آشنا شویم به برخی نظرات، مواضع و عملکردهای او نگاهی بیاندازیم
وی در زمان انتخابات ریاستجمهوری رژیم در سال۱۳۷۶ اعلام کرد که من به محمد خاتمی رأی میدهم. در جریان تظاهرات سال۱۳۸۸ از جنبش سبز به رهبری موسوی و کروبی حمایت کرد. و بهطور کلی در تمام دورانی که فتنه میانهروی و اصلاحطلبی علیه مردم ایران و برای حفظ و بقای بیشتر رژیم تلاش میکرد، وی یار و یاور اصلاحطلبان قلابی بود
خودش اعتراف کرده که: «من با ارتش، با سپاه، با بسیج، ارتباط دارم یعنی مکالمه داریم»
البته ارتباط با اطلاعات بدنام را یادش رفت بگوید که آقای هاشم خواستار، نماینده معلمان آزاده مشهد، آن را فاش کرد که وی با اطلاعات آخوندی هم رابطه دارد. آقای خواستار طی توئیتی نوشته بود در اردیبهشت ۹۷ مأموران اطلاعات به باغم آمدند. از من پرسیدند چرا با رضا پهلوی همکاری نمیکنی؟ میخواهی الآن شماره موبایل شاهزاده را بگیریم که با او صحبت کنی؟
در زمان لیستگذاری سپاه توسط وزارتخارجه آمریکا گفت: «آیا تمامی سپاهیها تروریستند؟» و بلافاصله جواب داد «نه» و موقع به هلاکت رسیدن پاسدار کودککش قاسم سلیمانی توسط آمریکا سکوت پیشه کرد
وی در مورد فردای بعد از سرنگونی رژیم آخوندی گفته است: «اولین ابزار حفظ امنیت در کشور چه کسانی خواهند بود؟ مگر همین کسانی نیستند که اسلحه دستشان است، همین نیروهای انتظامی هستند، همین ارتشیها، همین بسیجیها، همین اعضای سپاه در بخش نظامی و مسلح آن»
و در جای دیگری میگوید: «شما بارها از من شنیدهاید که مقابله با این نظام را بر مبنای «نافرمانی مدنی خشونت پرهیز» بیان کردم. شما بارها از من شنیدهاید که من به هیچ عنوانی حرکت مسلحانه و خشونتآمیز را نه تنها دفاع نمیکنم بلکه محکوم میکنم»
اما اظهارنظر جالب دیگری هم دارد. رضا پهلوی در مصاحبه با نشریه فریدون- شهریور ۱۴۰۱میگوید: «خیلی از دوستان میگویند اگر به ما حمله شود ما حق دفاع از خود داریم یا نه؟ البته که دارید! مسأله این است که اساساً نبایستی این را بهانهیی برای مبارزه مسلحانه گرفت. اگر حجم کلانی از اسلحه در کشور پخش شود... پس از فروپاشی جمهوری اسلامی چگونه میخواهید این میزان از اسلحه را جمع کنید؟
... من ترجیح میدهم تا حدی روی نیروهای شناختهشده انتظامی حساب باز کنیم تا گروههایی که میخواهند مسلح شوند»
میبینید در اینجا هم جناب شاهزاده از مسلح بودن صدها هزار پاسدار وحشی و لباسشخصی و بسیجی و نیروی انتظامی در حال حاضر هیچ نگرانی و وحشتی ندارد اما از افتادن سلاح فرضی دست مردم اینگونه وحشتش را بروز میدهد.
اگر شما ندانید که این مواضع و نظرات کیست ولی از شما پرسیده شود آیا مواضع این شخص نشاندهنده این است که او در جبهه مردم و قیامکنندگان قرار دارد یا نشان از آن دارد که دستش در دست دشمنان مردم ایران است؟ پاسخ روشن است اما سؤال بعدی اینکه با این توصیفات آیا حاضرید به او وکالت بدهید؟
واقعیت این است که وقتی کسی درد مبارزه و مردم ندارد و تاکنون هیچ کار جدی علیه رژیم و بهخاطر مردم انجام نداده است، مواضع و عملکردی به جز این نمیتوان و نباید از او انتظار داشت، بنا به همان ضربالمثل معروف ایرانی «از کوزه همان برون تراود که در اوست»
اما مردم و جوانان دلیر ایرانزمین همانطور که در ۴ماه گذشته گامبهگام اثبات شده، راه خود را پیدا کردهاند و این مسیر را هم در عملکردشان در تهاجم آتشین هر چه بیشتر به مراکز و نمادهای دشمن و هم در شعارهایشان نشان دادهاند
مرگ بر خامنهای
مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
نه تاج و نه عمامه آخوند کارش تمامه
نه سلطنت نه رهبری دموکراسی برابری
میکشم میکشم آن که برادرم کشت و هر آن که خواهرم کشت
بسیجی سپاهی داعش ما شمایید
و حرف آخر اینکه مرزبندی اصلی در انقلاب دموکراتیک مردم ایران، «نه شاه نه شیخ» است که لازمه آزادی و استقلال میباشد. اینکه در قرن بیست و یکم کسی بپذیرد شیخ نماینده خدا و شاه ”موهبت الهی“ و ”سایه خدا“ بر روی زمین است، منتهای ارتجاع و عقبماندگی است.
م.امید
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است