صبح جمعه ۲۸ آذر۹۹ آخوندهای حوزه در قم طی تظاهراتی علیه رئیسجمهور نظام شعار دادند: «فریاد خشم حوزهٔ ایمانی-برائت از روحانی» و «نفی سبیل آیه قرآنی-برائت از روحانی».
پس از آن نوبت نمایشهای جمعه بود که نمایندگان خامنهای بر منبر روحانی و باندش را شلاقکش کنند. علمالهدای گفت: اروپا و آمریکا «دشمن ما هستند، ما به اینها التماس کنیم که تحریم را بردارند؟ حتی فکرش یا جهالت است یا خیانت، آنانی که حرفش را میزنند، یا نفهم و نادان و بیسواد هستند یا دستشان در دست دشمن خائن است» و آخوند فلاحتی در نمایش جمعه رشت با یادآوری اینکه کشورهای اروپایی هدفشان از بازگشت به برجام «تصمیمات جدیدی علیه نظام» است، خطاب به روحانی گفت: «عدهیی هنوز چشم امید بهکاخسفید دارند. هر کسی در این کشور بهظالم اعتماد کند، خودش ظالم است!».
آخوند حسینی همدانی هم در نمایش جمعه کرج «خسارت محض» برجام را بر سر باند روحانی کوبید که: «چرا هنوز بعضی از دولت مردان باور نکردهاند که آمریکا و اروپا دشمن ما هستند و ارتباط با آمریکا برای کشور خسارتبار است؟ چرا باور ندارند آمریکا و اروپا با برجام و امثال برجام قصد نابودی نظام را دارد؟»؛ و هشدار که «تمام تلاش غرب تغییر رژیم در ایران است!» و پاسدار شریعتمداری گرداننده کیهان خامنهای هم در حالی که باند روحانی را «غربزدگان» مینامید، گفت: «امید است کسانی که هنوز خواب مذاکره با آمریکا را میبینند و متوجه نیستند هدف نهایی این مذاکره براندازی نظام است، در پی سراب نروند».
تمام این تیغکشیها در شرایطی است که تنها ۴۸ساعت از توصیهٔ خامنهای گذشته که: «اتحاد (نظام) را حفظ کنید» و هشدار که این جنگوجدال باندی به «تکه تکه شدن» نظام میانجامد!
علت این وضعیت؟
علت این وضعیت به تناقض و شکاف در صحبتهای خود خامنهای برمیگردد. آنجا که دربارهٔ شدت جنگ باندی ابتدا توصیه به «اتحاد» میکند و چشمانداز سیاه «تکه تکه شدن» نظام را به باندهای بهجان هم افتاده نشان میدهد؛ اما چند جمله بعد خودش به روحانی و باندش حمله میکند و با طعنه میگوید: «مگر نمیگویید با دنیا مذاکره کنیم؟ چطور با دنیا میشود مذاکره کرد، اما با عنصر داخلی نمیشود مذاکره کرد؟!»
این شکاف و تناقضگویی در صحبتهای خامنهای، بر سر موضوع راهبردی «مذاکره با آمریکا» هم کاملاً نمایان است. آنجا که ابتدا با حمله به آمریکا و اروپا از آنها با عبارات اشرار، لئین، دورو و منافق نام برد و گفت: «دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد»؛ سپس وقتی که خواست راهبرد و مسیر را به عناصر نظام نشان دهد، گفت: «تکرار میکنم رفع تحریم دست دشمن است» و جواب ندارد؛ اما چند کلمه بعد گفت: «اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم!» اینگونه باندها و مهرههای نظام را در برابر مذاکره کردن یا نکردن، بلاتکلیف و پا در هوا باقی گذاشت.
بنبست ماهوی
واقعیت این است که این دوگانهگویی بر سر راهبردیترین مسائل نظام (بحران درونی و موضوع مذاکره با آمریکا) در صحبتهای خامنهای، ناشی از بنبست ماهوی تمامیت رژیم است.
رژیم آخوندی، به گواهی رسانهها و کارشناسان خود، در بدترین شرایط اقتصادی عمر ۴۰سالهٔ خود قرار دارد. خفگی اقتصادی امان از رژیم بریده و ذخایر مالی نظام به ته رسیده است. نبود پول برای دستگاههای سرکوب و تروریسم، اهرمهای راهبردی نظام را هدف قرار داده و گرانیهای لجامگسیخته و تورم بیسابقه، جامعهیی ملتهب را در برابر رژیم قرار داده که هر آن احتمال انفجار آن وجود دارد.
از این رو خامنهای و رژیمش بهشدت نیاز دارند طناب تحریمها که بر گردن نظام سفت شده، ولو مقداری هم که شده شل شود تا بتوانند نفسی بکشند.
اما به گواه مواضع مختلف مقامات آمریکا، اروپا، دبیرکل ملل متحد، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و... شرایط با سال۹۵ سراپا متفاوت است و اگر هم دولت جدید آمریکا قصد بازگشت به برجام را داشته باشد، «مشروط به خرواری از شروط است که تحقق همان برجام گستردهتری است که بهقول روحانی، آن «کم سواد تاجر مسلک» (ترامپ) دنبالش بود» (روزنامهٔ حکومتی وطن امروز-۲۷ آذر)؛ و هدف بایدن «از مذاکره با نظام تضعیف و در بند کشیدن مؤلفههای قدرت نظام (موشکی و منطقهای) با همه ابزارهای موجود، است» (منصوری-اولین سرکردهٔ سپاه پاسداران-سفیر پیشین رژیم در چین-۲۵ آذر).
اینگونه خامنهای در برابر این دوراهی مرگ که ناشی از بنبست ماهوی رژیم است قرار گرفته است. بنابراین مجبور است در صحبتهایش یکی به میخ «سراب بودن مذاکره» بزند و یکی به نعل «مذاکره کردن».
بنبست ماهوی و در نتیجه دوگانهگوییها بحران درونی نظام را بیشازپیش تشدید کرده است. وضعیتی که هر چه بیشتر تمامیت نظام آخوندی را فرسوده کرده و در برابر جبهه مردم و مقاومت ایران، هر چه ضعیفتر و شکنندهتر میکند.