خبرگزاری سپاه تروریستی قدس روز ۱۳مرداد در مطلبی با تیتر «اولین ابلاغیه عارف در مقام معاون اولی، اختصاص بودجه اربعینی» خبر داد که: «معاون اول رئیسجمهور مبلغ ۴هزار میلیارد تومان برای جلوگیری از حوادث غیرمترقبه و بیماریهای واگیردار و همچنین گرمازدگی زائران اربعین حسینی (ع) اختصاص داد».
تسنیم آخوندی در ادامه از جزییات جلسه موسوم به «ستاد اربعین» - که چیزی جز راهاندازی دجالبازی همه ساله آخوندی در راستای قدرتنمایی پوشالی و به بیراهه بردن اذهان از بحرانهای داخلی نیست - و افزوده بود که خود پزشکیان هم «دستور مؤکد داد تمامی دستگاههای مربوطه باید اقدامات لازم را» برای این کار فراهم کنند.
اگر چه رئیسجمهور جدید خامنهای بارها تأکید کرده که ذوب در ولایت است و همچون رئیسی همان سیاستهای کلی خامنهای را در پیش خواهد گرفت، اما اکنون با اولین دستورها و اقدامات خود و نفراتش کاملاً همسانی و همگونی سگ زرد و شغال را به نمایش میگذارد و ثابت میکند گوشبهفرمان همان کسی است که برای اجرای طرح و برنامههایش از سرقت آخرین ریال موجود در بودجه مردم ایران و بیتالمال نیز فروگذار نخواهد کرد.
در مقابل، مردم ایران هم کاملاً به این یقین رسیدهاند که حق خود را فقط در کف خیابانها به دست خواهند آورد.
تجمعها و اشکال اعتراضی در بسیاری از شهرهای ایران، اثبات همین ادراک عمیق تودههای تحت ستم است.
هفتهٔ اعتراضات
روز دوشنبه ۱۵ مرداد بسیاری از شهرهای میهن شاهد اعتراضات اقشار مختلف بود. کارگران کارخانه واگن پارس اراک برای هشتمین روز پیاپی اعتصاب خود را ادامه داده و از کارخانه خارج شدند. آنها با عبور از پل شهر صنعتی، مقابل استانداری مرکزی تجمع کردند. در تهران، فرهنگیان خرید خدمت مقابل نهاد ریاستجمهوری رژیم، سهامداران متضرر و معترضان به وضعیت بازار سهام در مقابل ساختمان بورس تهران و همچنین غارتشدگان شرکت مدیران خودرو مقابل وزارت صمت تجمع اعتراضی داشتند. فرهنگیان شعار میدادند: «هیهات من الذله»، «خرید خدمات بیداره، از تبعیض بیزاره» و...
اما اصلیترین تجمعات روز دوشنبه به بازنشستگان اختصاص داشت و خیابانهای تهران، تبریز، خوزستان، مریوان، ارومیه، اردبیل، اهواز، اصفهان، رنجان، کرمانشاه، همدان، هرمزگان و سنندج شاهد شعارهای خشمگینانهٔ این قشر ستمدیده بود. آنها علیه «تبعیض ظالمانه» فریاد میزدند و میخروشیدند که از حاکمیت آخوندی «عدالتی ندیدیم، فقط دروغ شنیدیم»، «مدیران دروغگو، خجالت خجالت» و...
پیشتر در روز یکشنبه ۱۴ مرداد نیز حرکتهای اعتراضی جریان داشت. ادامه اعتصاب پرستاران اراک، پرستاران کرج، اعتراض حوالهداران خودروی شاهین جی و اعتراض کامیونداران اصفهان و مسدود کردن مسیر میناب به بندرعباس از سوی مردم در اعتراض به اقدام نیروهای نظامی در تعقیب و گریز سوختبران از حرکتهای اعتراضی یکشنبه بود.
در این روز نیز مهمترین و سیاسیترین شعارها از جانب بازنشستگان فریاد شد. آنها در شهرهای تهران، کرمانشاه، اهواز، شوش، کرخه، هفتتپه، مازندران به خیابانها آمده و شعار میدادند: «تا حق خود نگیریم، یکشنبهها میآییم»، «شریفه محمدی آزاد باید گردد»، «فقط کف خیابون، بهدست میاد حقمون»، «کشور پردرآمد، چه بر سر تو آمد؟»، «از خوزستان تا گیلان، ننگ بر این مدیران»، «روسری را رها کن، فکری بهحال ما کن»، «معلم زندانی آزاد باید گردد»، «کارگر زندانی آزاد باید گردد»، «شریفه محمدی آزاد باید گردد»، «ریاضت، فلاکت، تحمیل شده به ملت»، «فریاد فریاد، از این همه بیداد» و...
روز شنبه ۱۳ مرداد هم که ابتدای هفته بود، شاهد حرکتها و تظاهرات اقشار مختلف اجتماعی بودیم و بسیاری از همین نوع شعارهای سیاسی سر داده شد.
شعارها و خواستههای سیاسی
به خبر ابتدای این گفتار برگردیم که درباره تصویب یک کلان بودجه از سوی دولت جدید خامنهای برای سوءاستفاده از عقاید مذهبی مردم و مراسم اربعین بود. سپس دیدیم که ایران اسیر یکپارچه در غلیان و اعتراض است.
میشود با حساب کتابی ساده دید که مثلا ۴هزار میلیارد تومان چقدر است و با آن میتوان:
حقوق معوقه چند بازنشسته را پرداخت کرد؟
برای چند کارگر بیکار، اشتغال ایجاد کرد؟
به چند مالباخته خسارت داد؟
چقدر از هزینههای مردم محروم و رنجدیدهٔ ایران را جبران کرد؟
چه تعداد از خانوادههای بیسرپرست را تحت پوشش قرار داد؟
و...
بله، میشود به همه اینها فکر کرد ولی در نهایت باز هم به همان چیزی خواهیم رسید که اقشار مختلف مردم ایران به آن رسیدهاند. اینکه بر همان منوال که مردم ایران در ماههای پایانی دیکتاتوری شاه، یکپارچه «مرگ بر شاه» میگفتند و رأس استبداد را نشانه رفته بودند، اکنون نیز باید شعارها و درخواستهای صنفی را به شعارهای سیاسی بالغ کرد و مطالبات صنف و قشر و اتحادیهٔ خود را به خواست و نیاز همه مردم ایران گره زد. اینکه برای رسیدن به حقوق صنفی و معیشتی و مدنی و... ابتدا باید موضوع سیاسی و حاکمیت چپاولگر ولایت فقیه را حل و فصل کرد. اینکه راه رسیدن به رفاه و توسعه اقتصادی و جلوگیری از ریختوپاشهای مثل آن ۴هزار میلیارد، جدای از مسیر کسب آزادیهای سیاسی اجتماعی نیست.
به همین دلیل بازنشستگان شعارهای خود را به سوی خواستهای سیاسی ارتقاء دادهاند و خواهان آزادیهای سیاسی، آزادی «معلم زندانی»، آزادی «کارگر زندانی» و پایان سرکوب به بهانهٔ «روسری» هستند.
این سمتگیریها، ارتقای آگاهیها، سیاسی شدن و سیاسی دیدن و سیاسی کردن امور مختلف صنفی و اقتصادی از سوی اقشار و اصناف مختلف، نشاندهندهٔ آمادگی حداکثری جامعه برای یک تغییر بزرگ سیاسی در حد یک انقلاب است.