استثمار، عمیقترین زخم اقشار گوناگون مردم در طبقاتیترین دورهی تاریخ ایران است. مقاومت در برابر این استثمار سازماندهیشده، از مدارهای مداراگونه گذشته و اکنون که کارد به استخوان زحمتکشان رسیده است، اقشار مختلف هر روز به صف اعتصابی کامیونداران میپیوندند.
تاکسیرانهای شهرهای سبزوار و اراک به صفوف اعتصاب کامیونداران پیوستند. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه هم با صدور بیانیهیی از اعتصاب کامیونداران حمایت و بازداشت و تهدید آنان را محکوم نمود.
در نمونهیی دیگر از پیوستن به صفوف اعتصابیون، یکی از رانندهها که در صف اعتصاب کامیوندارها در شهرستان سبزوار است، میگوید: «اکنون کامیوندارها بلکه تانکردارها و نیساندارها هم به ما اضافه شدهاند. از سایر رانندگان هم درخواست دارم که اگر موفقیت صنفی و مالی خود و دوستانشان را میخواهند به جمع ما اضافه شوند و همچنین از دیگر شهروندان میخواهیم که از رانندهها در این مسیر حمایت کنند. برای حل این بحرانها همه باید بهیکدیگر کمک کنیم.»[۱]
یازده روز از اعتصاب پیگیر کامیونداران گذشت. این اعتصاب به ۱۵۵ شهر از ۳۱ استان ایران گسترش یافته است. برخی گزارشات از ۱۶۳شهر اعتصابی خبر میدهند. آنچه مهم است پیگیر بودن و گسترش یافتن اعتصاب بهعنوان حق مسلم زحمتکشان در برابر استثمار افسارگسیختهی حاکمان ولایی است.
ویژگی اعتصابیون، هوشیاری آنها در قبال ترفندهای سرکوبگرانه و تطمیع و تهدیدهای حکومتی است. کامیونداران در آخرین اطلاعیهی روشنگرانه و افشاگرانه اعلام نمودند:
«بازداشت همکارانمان، اتحاد ما را مستحکمتر کرده و خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط همه همکاران بازداشت شده، هستیم.»
پس از گذشت یازده روز از اعتصاب کامیونداران، حاکمیت هیچ راه حلی ندارد. علت واضح است؛ از یکطرف خود میداند که دار و ندار اقشار گوناگون را دزدیده و غارت کرده و در گیرودار بحران اقتصادی، پاسخی صنفی ندارد، از طرف دیگر با موج حمایتآمیز دیگر اقشار مواجه شده است که پیام سیاسی آن برای حاکمیت قابل فهم است. اعتصابیون به خامنهای میگویند با ۱۲۷۵ اعدام در دورهی پزشکیان و ۱۷۰ اعدام فقط در اردیبهشت ۱۴۰۴، از عزم مردم برای مطالباتشان شکست خورده است و جز بر پروندهی جنایاتش نیفزوده است.
حتی رسانههای حکومتی هم که تلاش میکنند اعتصاب را یک امر صرفاً صنفی و قابل معامله بین حکومت و مردم جلوه دهند، استثمار آشکار اقشار مجبورشان میکند که اذعان کنند این وضعیت محصول «دولتهای نالایق و سیاستهای خانمانسور اقتصادی» آنهاست:
«اقتصاد کشور بیمار و بیرمق شده است و طبیعی است که اقشار اجتماعی و گروههای شغلی هر کدام بهدلیلی و بهنوعی اعتراضشان را به نمایش بگذارند. این مصیبتی است که برخی دولتهای نالایق و سیاستهای خانمانسوز اقتصادی بر سر کشور آوردهاند.»[۲]
زخم طبقاتی و استثمار ریشهدار ناشی از آن، از اصلیترین عرصهها و علتهای اعتصاب، مقاومت و مبارزهی اکثریت قاطع مردم ایران در برابر حاکمیت طبقاتیساز و استثمارگر آخوندیست. بیتردید خامنهای و اتاق فکر نظام از تداوم و گسترش اعتصاب و اتحاد رانندگان در وحشت بهسر میبرد؛ چرا که واقفاند چه بحران دامنهدار اقتصادی و آثار بلافصل سیاسی علیه موجودیت نظام خواهد داشت؛ بحران در بحرانی که موجب بروز خشم مترصد یک جامعه و انفجار دومینووار آن خواهد شد. بدین سبب است که اتحاد اقشار و صنوف اعتصابی، مهمترین عامل شکست حاکمیت در برهم زدن اعتصاب خواهد بود.
پینوشت:
[۱] سایت اکونگار، ۱۰ خرداد ۱۴۰۴
[۲] روزنامه هممیهن، ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، احمد زیدآبادی