«مرگ بر اصل ولایت فقیه» که از دیر باز به شعار اصلی مردم ایران در سلسله قیامهای مختلف تبدیل شده، در عمل روشن ساخته که شعاری فراگیر است و نه تنها نوک هرم قدرت نظام ولایت فقیه را نشانه رفته بلکه قاعده و هرم نگهدارندهٔ نظام که همان پاسداران و آخوندهای مدافع این نظام هستند را نیز نشانه گرفته است. اعتراف به نفرت مردم و ریزش در حوزهها حاکی از طنین سهمگین شعارها و عزم مردم برای براندازی تمامیت این نظام است.
واکنشهای آخوندها به پیام نفرت مردم از نظام متفاوت است. برخی که هیچ راه گریزی ندارند و نمیتوانند وابستگی تا بن استخوان خود را به این نظام سرکوبگر نفی کنند، کماکان برای مردم خط و نشان میکشند و بر ضرورت انقباض بیشتر نظام در مواجهه با مردم تأکید میکنند.
برجستهترین و اولین سنگر نظام برای تشدید سرکوب و انقباض هم مسأله زنان است. اما در این تأکیدات آنچه که بیشازپیش بهنظر میرسد اعتراف به نفرت مردم از تحجر نظام ولایت و افت موضع سرکوبگرانهٔ آخوندها است.
آخوند علمالهدی در نمایش جمعه مشهد اول بهمن ۱۴۰۰ گفت: «متأسفانه در مظاهر اسلامیت و دین مداری و حکمرانی دینی در زندگی اجتماعیمان ما مسأله داریم... ... آقا ما تکلیفمان را هم در مبانی اعتقادی و فکری خودمان، هم در مورد عملیات و برنامههای رفتاری اجتماعی خودمان با مسأله اسلام و دین در خصوص زن باید تکلیفمان را روشن کنیم، اینکه یک عده پیدا بشوند با مسخره کردن امثال بنده در فضای مجازی و حرافیکردن و خرافات بافتن با مأموریتهایی که از خارج دارند اینها بیایند تمام شعائر دینی و مقدسات! ما را به باد استهزا بگیرند ما هم تماشاچی باشیم. ». .
استهزاء «شعائر دینی و مقدسات» مورد اشاره آخوند علمالهدی چیزی از این دست برخورده است که نظایر آنرا در شبکههای اجتماعی به وفور میتوان دید چرا که «شعائر دینی و مقدسات»، اسم مستعار آخوندها و نظام جهل و جنایت آنهاست.
اما بحران درون نظام بسا فراتر از این موارد است.
روز۲۵دی روزنامهٔ حکومتی همدلی با اشاره به یک گردهمایی در حوزهٔ قم برای چارهجویی ریزش در آخوندهای حامی نظام نوشت: «تحقق نیافتن انتظارات متعارف مردم و نارضایتی از نحوه اداره کشور، دستههایی از طلبههای حوزههای علوم دینی را از ادامه تحصیل و ورود به سلک روحانیت بازداشته یا ایشان را نسبت به دغدغههای انقلابی و هواخواهی از گفتمان حاکم بر حکمرانی در کشور منصرف کرده است». این روزنامه حکومتی در ادامه ضمن اشاره به اعتراف مراجع حوزهٔ قم نسبت به کاهش تعداد ورودی به حوزها افزود: «بزرگان حوزهٔ قم از بیتفاوتی طلاب در حمایت از گفتمان حاکم بر حکمرانی در کشور ابراز نگرانی کردند».
مشکل نظام باز هم تنها بریدگی طلبهها از نظام و رویگردانی آنها از «گفتمان حاکم بر حکمرانی کشور» یعنی ولایت فقیه نیست، بلکه از حوزههایی که حمایت نظری و نظریهپردازی یا بهتر است بگوییم نظریه تراشی برای دفاع از این نظام پلید را وظیفه خود کرده بودند، حالا صداهای دیگری به گوش به میرسد. صدای فاصله گرفتن از جنایات نظام.
آخوند کاظم قاضیزاده از مدرسین حوزه در تلویزیون شبکه ۴رژیم ۲۹دی گفت: «البته انتقاد بهنظر من به مراجع تقلید هم وارد هست. مراجع بزرگوار ما باید نسبت به منکرات اصلی جامعه حساس باشند، اظهارنظر بکنند، خب شما میدانید الآن مثلا فرض کنید چند وقت قبل یک فیلمی در آمد در تلویزیون، یک بدبختی که در سلول انفرادی بوده چگونه این را روی زمین میکشند و یک روحانی در حقیقت بیمسئولیت هم از کنارش رد میشه، خب یک چیزی هم مثلا گفتند پیگیری میکنیم چی شد؟ و چرا از حوزهها داد نزدند فریاد نزدند؟ چرا مراجع پیگیری نکردند باید اینها را پیگیری کنند».
به گفته ناظران این اعترافات هر چند ناشی از بحران و شکاف ترمیم ناپذیر در هرم حاکمیت در اثر استمرار قیامهای مردمی است و در واکنش نسبت به آینده تیره نظام است، اما بسیار دیر هنگام است. مردم از این آخوندهایی که الآن به فکر فاصله گرفتن از نظام افتادهاند میپرسند در جریان قیام آبان ماه که رژیم بیش از ۱۵۰۰نفر را به دستور خامنهای در کف خیابان قتلعام کرد کجا بودند؟ در جریان قتلعام بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی کجا بودید؟ و در جریان دادگاههای چند دقیقهیی و اعدام بیش از ۱۲۰هزار تن از فرزندان مردم ایران کجا بودید؟