728 x 90

اعتراف به مرگ سیاسی و تاریخی

اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا
اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا

سالها قبل از سبز شدن جماعت اصلاحاتی و دهه‌ها قبل از راه افتادن الم شنگه‌ٔ «تغییر از درون نظام»، رهبر مقاومت ایران به صراحت گفته بود که «افعی هرگز کبوتر نمی‌زاید»

 

نزدیک به چهار دهه طول کشید که جهان در سال۹۶ و در آغاز سلسله قیامهای سترگ مردم ایران، صدای فریاد دانشجویان و جوانان آگاه را شنید که «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» و از آن پس بود که نیمی از نظام اهریمنی ولایت فقیه فلج شد و کارآیی خود را برای حفظ و تعادل نظام از دست داد. بزرگترین مسیر انحرافی اعتراضات مردم بسته شد و در نتیجه به همان میزان رادیکالیسم قیام مضاعف گشت و سرنگونی تام و تمام ولایت خامنه‌ای خواست همه مبارزانی شد که به واقع درصدد حل ریشه‌یی مشکلات بودند.

 

در سال۱۴۰۰ خامنه‌ای در هراس از سرنگونی مجبور شد آن نیمه افلیج را از بدن خویش جراحی کند و در نهایت انقباض، دولت رئیسی جلاد را با همه بدنامی بر سر کار آورد. او حساب کرده بود یک نیمه‌جنازه بهتر از یک لاشه‌ٔ تماماً عفونی است و حداقل تا مدتی توان تحرک و ادامه حیات خواهد داشت. اما قیام ۱۴۰۱ شعله کشید و مشخص شد کار نظام تمام است و رئیسی «آخرین شانس» نظام خواهد بود. این جا بود که دجال فرتوت به صرافت افتاد تا دوباره سراغ نیمه‌ٔ مرده و رهاشده خود برود، شاید که با پیوند مجدد آن به خودش بتواند برای نظامش فرجه بقا بخرد. در نتیجه از ابتدای سال۱۴۰۲ با چوب زدن به لاشه اصلاحات تلاش کرد آنان را با وعده‌ٔ انتخابات زنده کند، اما روند جبری اضمحلال و واقعیت آنتروپی نظام قرون‌وسطایی‌اش حتی توان نگه‌داشتن همان نیمه منقبض را هم نداشت و آن «دولت جوان حزب‌اللهی» هم چند پاره شد و اختلافات بین آدمکشان موسوم به اصول‌گرا بالا گرفت و حداقل دو شقه بزرگ بین طرفداران رئیسی و قالیباف ظاهر شد که البته همه اینها، هنوز از نتایج سحر است و تا اسفندماه حوادث سخت بسیاری از جمله سالگرد قیام ۱۴۰۱ برای خامنه‌ای، در پیش است.

 

سالهاست که مرده‌ایم!

پایان یافتن تاریخ مصرف این نظام ارتجاعی چیزی نیست که تنها، دیدگاه مقاومت ایران باشد. رسانه‌ها و عوامل خود نظام هم روزانه به زبان و بیان گوناگون به آن معترفند. در یکی از جدیدترین نمونه‌ها، یکی از بقایای اصلاحاتی‌ها دلخور شده است که چرا «بادامچیان دبیرکل حزب کهنه‌کار مؤتلفه اخیراً فرموده‌اند که اصلاح‌طلبان مرده‌اند و تمام شده‌اند و نظام هم از آنان عبور کرده است» (ابتکار، ۲۸مرداد) و گلایه و درددل کرده که «آخر کدام نظام عاقلی از مرگ اصلاح‌طلبیِ درون ساختاری خودش خوشحال می‌شود؟ کدام ساختار برای اصلاح‌ناپذیریِ خودش جشن می‌گیرد؟ کدام حکومت از حذف بیش از نیمی از سرمایه‌هایش ذوق می‌کند؟» اما به‌جای این‌که ابرویش را درست کند و مثلا کلماتی در مدح نظام و امکان بقای آن بگوید، چشمش را هم کور می‌کند و آب پاکی روی دست بادامچیان و همه دلواپسان و دلسوزان نظام می‌ریزد و در مقابله به مثل، واقعیت هلاک تمامیت نظام را بر زبان می‌آورد: «ایشان باید بدانند که حزب مؤتلفه سال‌ها پیش‌تر از جریان اصول‌گرا در سپهر پاسخگویی به مطالبات مردم مرده است... بله جناب بادامچیان! ما همه (اصلاح‌طلب و اصول‌گرا) سال‌هاست که از نظر مردم مرده‌ایم و مردم در مقیاس نیازهای غمباد کرده‌شان فاتحه همه ما را خوانده‌اند»! البته از این نوع ضجه‌های قبل از مرگ در مواضع خودی‌های نظام بسیار است. رسانه‌ٔ دیگری، تقلای خامنه‌ای در به‌کارگیری انواع سرکوب را بی‌حاصل و «کشیدن سیم خاردار جلوی دریا» (شرق، ۲۸مرداد) توصیف کرده و ورق‌پاره‌ای نیز اعتراف کرده که «آنقدر اوضاع کشور خراب است... که جبهه اصلاحات در بیانیه‌اش اعلام کرده که این جبهه برای انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ توصیه‌ای ندارد»! (اعتماد، ۲۹مرداد)

 

بنابراین خامنه‌ای با «زنده‌نمایی» نظامش از انتخابات نیز طرفی نخواهد بست و با انتخابات و بی‌انتخابات، پایان ماجرا نزدیک است. یکی از شعارهای روی دیوارها در قیام ۱۴۰۱ این بود که «این نظام مرده است و تنها باید دفنش کنیم». اینک مضمون همان شعار از روی دیوارها به داخل صفحات نشریات خود رژیم آمده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d9ed8636-7058-41da-a3eb-0ba26ebc2e34"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات