پس از چهل سال تیشه زدن بر ریشه بنیانها و ساختار و ساختمان کشوری به نام ایران، در دوره ریاست آخوند متخصص قتلعام، خرابی و انهدام، شدت گرفته است. توسعه و پیشرفت و فرهنگ به کنار، حتی نان و آب و هوا نیز در معرض قحطی و آلودگی قرار گرفتهاند. چهار دهه تورم کمرشکن دو رقمی، ریزش سرمایهها و امکانات مالی. از بین رفتن پسانداز ملی و درآمدهای نفتی و در نهایت خالی شدن سفره مردم تهیدست و طبقه متوسط، از غذای معمولی از آثار چهار دهه حاکمیت آخوندها در ایران است. از دارو و درمان هم که دیگر نمیتوان سخنی گفت. زوال و نابودی میهن ارمغانی بود که خمینی برای ملت ایران به ارث گذاشت. خامنهای و آخوند رئیسی هم از آن پاسداری میکنند.
پاشیدن خاک سیاه به روی مردم
اینها همه با اسناد و شواهد و آمار و ارقام قابل عرضه در عرصه هر دادگاه بیطرف بینالمللی است. تبلور آن اما در این روزها متروپلی است که روی پیکر هموطنان مظلوم ما فرو ریخته است. اما ارتجاع قهار در حال سلام دادن به فرمانده است. فرماندهی که مشغول زجرکش کردن ملت و فرافکنیهای ابلهانه است.
«دولت که خود عامل اصلی طراحی بودجههای تورمزا و چاپ پول و رشد نقدینگی است، هر روز در قامت مدعیالعموم ظاهر شده و با متهم کردن بخش خصوصی، اصناف و تولیدکنندهها و بعضاً برخوردهای قهری با آنها، در معرفی عامل گرانیهای روزافزون آدرس غلط میدهد» (جهان صنعت۲۹ اردیبهشت۱۴۰۱)
بسیارند کارشناسان و اقتصاددانانی که به این باور رسیدهاند که استفاده از کلمه «بحران» برای توصیف شرایط موجود دیگر چندان کارساز نیست. اما بههرحال نمیشود زندگی مردم را تباه کرد و مسئولیت این بحران و فاجعه را به گردن دشمن فرضی انداخت. بیشک هرکس که قدری اقتصاد خوانده باشد از این تناقض به حیرت میافتد که کشوری به عظمت ایران چرا به این روز افتاد!
«همه از آنچه بر سر اقتصاد ایران آمده حیرت زدهاند. واقعاً چطور امکان دارد کشوری با چنین امکانات و ظرفیتهایی، اقتصادی اینگونه فلاکتبار داشته باشد؟ (همان)
در این فروپاشی اقتصادی بارها بر روی چاپ پول بدون پشتوانه که تأثیر اول و آخرش گرسنگی دادن به کودکان و سالمندان است، تأکید شده است. گفته شد که علاج کار افزایش بیدر و پیکر قیمت بنزین نیست اما صورت گرفت و جان جوانان را در خیابانها گرفت. درس خامنهای و مریدانش از آن ماجرا حالا این است که قیمت نان و پنیر و تخممرغ را هم بالا ببرند و دجالگرانه نامش را اصلاحات بگذارند.
«چهل سال است که دولتها در ایران پشت هم به میدان آمدهاند در حالی که نتوانستهاند مسأله تورم دورقمی را حل کنند. افزایش یکباره قیمت در کالاهایی مثل آرد و مرغ و لبنیات واکنشهای انفعالی هستند و نمیتوان به آنها اصلاحات اقتصادی گفت» (جهان صنعت۲۹ اردیبهشت۱۴۰۱)
منابع کشور در حال هدر رفتن است
این حیرت و سرگشتگی چنان در روح و روان عاملان و مباشران و مسببان وضع موجود رخنه کرده است که هر کدام به زبانی آن را بازگو میکنند که در این سالها چه بلایی بر سر مملکت آوردهاند. یکی از همین دستآموزان خامنهای و آخوند رئیسی که سابقه ننگینی در سرکوب جوانان آگاه و فرهیخته دارد و پاداشش را با کسب کرسی دیوان محاسبات گرفته، نسبت به هدر رفتن منابع کشور اعتراف خفیفی میکند.
«مهردادبذرپاش رئیس دیوان محاسبات کشور گفت: بررسیهای دیوان محاسبات کشور نشان میدهد بخش قابل توجهی از منابع کشور در حال هدر رفت است (عصر ایرانیان۹خرداد۱۴۰۱).
مضحک آن که این کارگزار حکومتی تصمیم گرفته است نهضت کاهش قیمت کالا و خدمات راه بیندازد تا دیگر دولتها نتوانند گران فروشی کنند و موازی کاریها هم از بین برود... این هم خارج کردن آب با دست خالی از کشتی در حال غرق شدن است.
افراطیترین سیاست با افراطیترین شکل
هدر دادن منابع کشور به زبان ساده یعنی به گرسنگی کشاندن میلیونها تن از هموطنانمان. با این حال آخوند رئیسی قصد دارد تتمه داراییها و اندوخته مردم را نیز به بدترین شکل ممکن از دستشان خارج کند و نامش را جراحی و یا اصلاح اقتصادی بگذارد. این البته محملی است برای کاهش باز هم بیشتر ارزش یارانهها در برابر افزایش شتابان گرانی کالاها و اجناس مورد نیاز مردم.
حجت میرزایی، معاون سابق وزیر رفاه اجتماعی معتقد است آزادسازی قیمتها در دوره اخیر اقدامی افراطی است که نشان از آشفتگی و نوعی تشتت در تصمیمگیریهای دولت دارد.
«کشورهایی که به هر ترتیب تعدیل ساختاری را در دستور کار قرار دادند، درباره حذف یارانههای غذا و دارو بسیار محتاطانه و آهسته عمل کردند. اما دولت سیزدهم افراطیترین بخش تعدیل را به افراطیترین شیوه ممکن به اجرا گذاشته است. من به شخصه هیچ اقتصاددانی را سراغ ندارم که در شرایط فعلی جامعه، حذف یارانه نان و دارو را با این شدت، اقدامی درست تلقی کند. به بیان دیگر، یک سیاست افراطی را به افراطیترین روش اجرا کردند» (روزنو۵خرداد۱۴۰۱)
دردآورتر اینکه این بریدن آب و نان و دارو به اسم افزایش یارانهها صورت میگیرد تا برای جبران آن، میلیونها تومان افزایش قیمت اجناس و خدمات ضروری توجیه شود. یارانههایی که نیامده بهانهای شدند برای گرانیهای باز هم بیشتر و شکستن کمر میلیونها نفر از هموطنان محروم ما.
شبهای سخت در پیش، روزهای باشکوه قیام
اگر چه فهرست و لیست بلند بالایی از به تاراج بردن منابع یک کشور بزرگ و تهیدست ساختن اهالی آن را میتوان ادامه داد و اینکه چه گلهایی که در اثر این جنایت سازمانیافته خامنهای و بیت او و پاسداران و آخوندهای دین فروش، نشکفته پر پر شدند اما هزاران بذر امید از خیزش جوانان آگاه و دلیر ایران، در حال شکفتن است. بیگمان طلوع فردایی نو در تقدیر است.