بعد از چند ماه تثبیت نسبی قیمت دلار از تاریخ ۲۶آبان همزمان با گران شدن قیمت بنزین، دلار هم مجدداً رشد صعودی پیدا کرد. بعد از شوک اقتصادی ناشی از افزایش قیمت بنزین مهرههای ریز و درشت نظام، خصوصاً وابستگان به دولت به صحنه آمده و با گفتاردرمانی تلاش کردند این نظریه را القاء کنند که افزایش قیمت حامل انرژی مانند بنزین ربط مستقیم به گران شدن اقلام دیگر و مخصوصاً «رشد تورم» نخواهد داشت، اما از روز ۲۷آبان و تنها ۲روز بعد از اعلام گرانی بنزین، نرخ ماشینهای مسافرکشی و حمل بار بالا رفت و به تبع آن هزینهٔ حمل میوهها به بازار عرضه تغییر فاحش پیدا کرد؛ با این حال دولت روحانی در بحبوحهٔ قیام آبان، با وقاحت تمام رشد قیمتها را به حساب گرانی فصلی گذاشت و از روی آن پرید.
روز۲۴آبان همتی، رئیس کل بانک مرکزی در یادداشتی در صفحهٔ شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «متوسط نرخ دلار در بازار آزاد در سه ماه گذشته با ثبات نسبی، معادل ۱۱۴۰۰تومان بوده است. محاسبات اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی نشان میدهد که تاثیر افزایش امروز قیمت بنزین در تورم، در حدود ۴واحد درصد در سال خواهد بود و میزان چند صد تومانی هم که به نرخ ارز و یا کالاها اضافه شده بود را ناشی از هیجان بازار دانست.» (تسنیم-۲۴آبان۱۳۹۴)
اما طلا و دلار بیتوجه به این خط و نشان کشیدنها، در یک حرکت آرام به سمت گرانتر شدن حرکت کردند. این حرکت هر چند با نوسان اما جهت عمومی آن به سمت بالا رفتن قیمتها بود. طی این مدت کارشناسان اقتصادی دولت با انواع خطابهها سعی کردند این نظریه را بسط دهند که بازار در آرامش بهسر میبرد، اما گران شدن قیمت دلار در چند روز گذشته یک واقعیت را نشان داد که با دستور و ابلاغیه و بخشنامه نمیتوان غول تورم را مهار کرد و علم اقتصاد با علم خطابه متفاوت است. در اغلب رسانههای حکومتی گفته شد: «...دیروز حجم نوسان در بازار ارز بالا بود بهطوری که برخی معامله گران آن را پرنوسانترین روز پاییزی ارز لقب دادند. هر چند نرخ دلار در بازار آزاد تا مرز ۱۴هزار و ۲۰۰تومان پیشروی کرد اما در پایان روز به قیمت ۱۳هزار و ۶۰۰تومان فروخته شد (خبرآنلاین-۲۰آذر ۱۳۹۸)
حداقل ۲۰درصد گرانی به جای ۴درصد
هنگامی که همتی گفته بود که تورم بیش از ۴درصد رشد نخواهد داشت و بازار ارز به همت تلاشهای او تثیبت است...چند ماهی بود که قیمت ارز روی پایه ۱۱۴۰۰تومان ثابت مانده بود و بنا بر تحلیل او نمیبایست از مرز ۱۱۸۵۶تومان رد شود اما تنها در کمتر از یک ماه از مرز ۱۳۶۰۰ تومان هم گذشت. یعنی رشدی تقریباً ۱۹درصدی و به همین نسبت کالاهای دیگر هم در بازار رشد خودشان را نشان خواهند داد.
اما زمانی که به رئیس کل بانک مرکزی صحبتهای ۳هفته گذشته خودش را در رابطه با «تورم حداکثر ۴درصدی» یادآوری میکنند در رابطه با دلایل جهش قیمت ارز به توجیهات عجیب و غریبی متوسل میشود:
«همتی در گفتگویی با صدا و سیما از جمله دلایل جهش قیمت ارز در بازار ایران را "شوک قیمتی بنزین" و فضای روانی حاکم بر اقتصاد کشور دانسته؛ او همچنین به "فضاسازی درباره لایحه بودجه سال آینده" اشاره کرده است.
رئیس بانک مرکزی همچنین گفته: "بر اساس اطلاعات ما شبکههایی در خارج از کشور نیز برای افزایش نرخ ارز تلاش میکنند."او همچنین به "بیثباتی در عراق" بهعنوان یکی از عوامل مخل صادرات ایران اشاره کرده و گفته: "با موضوع نرخ ارز و نوسانات آن هیجانی برخورد نمیکنیم و ثبات را به بازار ارز برمی گردانیم."(تلویزیون رژیم ۱۸آذر۱۳۹۸)
همتی پای چندین عامل داخلی، خارجی، روانی، هیجانی، فضاسازی، بودجه۹۹، عراق و... را بهعنوان دلایل گران شدن مجدد دلار به میان آورد تا مجبور نشود به این موضوع اعتراف کند که: اقتصاد در هم شکستهٔ رژیم ولایت فقیه چارهای جز مواجه شدن با موجهای گرانی که پیدرپی بر جسم محتضر آن میکوبند ندارد و راه فراری برای آن متصور نیست و البته فساد نهادینه در ساختار اقتصادی و فساد کارگزاران این رژیم که همتی هم در شمار یکی از آنان است، جای خود دارد.
توهم و یا شکست اقتصادی
از سویی دیگر «فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی با تأکید بر اینکه نوسانات بازار ارز کوتاه مدت و زودگذر است، گفت: بر اساس متغیرهای بنیادی اقتصاد نرخ واقعی دلار بین ۸۵۰۰ تا ۹۰۰۰تومان است او ادامه داد حتی در شرایط بحرانی و افراطی نیز قیمت ارز بیش از ۹هزار تومان نخواهد بود یعنی مطالعات و ارزیابیها نرخ ارز را بین ۸هزار و ۵۰۰ تا ۹هزار تومان تعیین کرده است.» (خانه ملت ۱۹آذر۱۳۹۸)
منظور دژپسند از تأکید بر نرخ واقعی دلار این است که قیمت دلار در بازار در حال حاضر نتیجهٔ یک رشد بادکنکی است و دلار مجدداً به قیمت قبلی خودش باز خواهد گشت، در حالی که در طی این چند سال، نرخ دلار مستمراً بهسمت بالا رشد داشته است؛ همچنین میتوان پرسید مگر قیمت ۳۵۰۰تومان دلار دورهٔ احمدینژاد واقعی نبود؟ و یا اینکه دلار ۴۲۰۰تومان جهانگیری واقعی نیست؟
یادآوری این نکته لازم است که در بسیاری از مواقع بانک مرکزی برای مهار ارز، اهرمهایی را به کار میاندازد تا قیمت ارز بهطور موقت بالا یا پایین کشیده شود و اینگونه بازار را کنترل میکنند. البته این تکنیکها و تاکتیکها در حرفهٔ بانکداری همه جا مرسوم است. مثلا کنترل بازار تقاضای ارز میتواند بهطور موقت افزایش قیمت آن را محدود سازد اما همهٔ اینها روشهایی هستند که اگر با واقعیت اقتصاد کلان یک کشور هماهنگ نباشند نوسانات اقتصادی ناگزیر آینده را، در پی خواهند داشت.
طی سالیان گذشته اگر رژیم ولایت فقیه مجبور نشده بود که با ریختن ارز در بازار در نوبتهای مختلف جلوی رشد قیمت دلار را بگیرد قیمت آن اکنون بسا بالاتر از وضعیت فعلی بود. اینکه دولت مجدداً مجبور شود که با همان روش کهنه جلوی رشد سریع قیمت ارزی را بگیرد یا نه، بستگی به میزان ذخیره دلار او در صندوق توسعهٔ خودش دارد که خالی بودن آن هم ورد زبان مهرههای رژیم است.
چیزی که از همین الان مشخص است، این است که گران کردن نرخ بنزین که قرار بود برای دولت میلیاردها تومان درآمد حاصل کند از هماکنون با توجه به رشد تورم با شکست مواجه شده و چنین انتظاری سرابی بیش نیست.
واقعیت این است که روحانی و خامنهای در تلاش برای نجات خود از غرقاب بحران، چارهٔ دیگری نخواهند داشت تا باز هم با ایجاد «شوک درمانی»های بیشتر به کار بینتیجهٔ خود برای کنترل اوضاع ادامه دهند و از قضا همین سردرگمیها بدون شک باعث ایجاد فشار اقتصادی بیشتر بر مردم خواهد گردید و جرقهٔ قیامهای بهمراتب سنگینتری از آبان ماه را خواهد زد.