۲هفته است که دولت بلژیک زیر فشارهای سنگین است که چرا خود را به ننگ و پلیدی یک زدوبند کثیف آلوده است؟
در حالیکه سیل نامههای اعتراضی و محکومیتها توسط شخصیتهای سیاسی، حقوقی و علمی و درخواستهای متوقف کردن این معامله ادامه دارد، هموطنان و اشرفنشانها در شهرهای اروپایی و آمریکایی هر روز و در ساعتهای طولانی در برابر سفارتها و نمایندگیهای بلژیک افکار عمومی را نسبت به معاملهٔ ننگین این کشور با بانکدار تروریسم در جهان بیشازپیش آگاه میسازند.
بهدنبال نامههای اعتراضی برندگان جایزه نوبل از جمله پروفسور جان متر، محقق ارشد و مدیر پروژه تلسکوپ جیمز وب که نامش در این روزها بهخاطر انتشار تصاویر ارسال شده توسط این تلسکوپ بر سر زبانها افتاد، شماری از نمایندگان مجلس ملی فرانسه از گروههای مختلف پارلمانی و ژیلبر میتران، رئیس فرانسه لیبرته -بنیاد دانیل میتران- نیز دربارهٔ معاملهٔ شرمآور دولت بلژیک با رژیم آخوندی بیانیه دادند و به آن اعتراض کردند.
دولت بلژیک در برابر این موج فشار مدعی میشود که بهخاطر «امنیت شهروندان بلژیک» این معامله را نیاز دارد! این استدلال درست در برابر استدلال همهٔ طرفهایی است که در اعتراض به این معامله به دولت بلژیک هشدار میدهند که این زدوبند نهتنها امنیت بلژیک و شهروندانش را تضمین نمیکند، بلکه دقیقاً یک معاملهٔ ضدامنیتی است که پناهندگان ایرانی و شهروندان بلژیکی و اروپایی را به قربانگاه میبرد.
اما واقعیت چیست؟ امنیت یا ضد امنیت؟
دولت بلژیک وقتی بحث از «امنیت» میکند، گویا با یک دولت دمکراتیک یا دستکم دولتی سروکار دارد که به ابتداییترین اصول و قوانین بینالمللی پایبند است. در مورد محتوای قرارداد هم گویا موضوع بحث تبادل یک مجرم معمولی است.
در حالی که بهعمد این واقعیت دردناک را مسکوت میگذارد که طرف معاملهاش یک رژیم قرونوسطایی است که نهتنها به هیچ قانون و حقوق بینالملل پایبند نیست، بلکه بهگفتهٔ ظریف، وزیر خارجهٔ پیشین رژیم، «دیپلماسی» و «میدان» آن دو روی یک سکه هستند. یعنی دیپلماسیاش بر پایه باجخواهی است که ابزار آن هم تروریسم، آدمکشی، انفجار و گروگانگیری است.
دولت بلژیک این را هم مسکوت میگذارد که موضوع معامله، یک دیپلماتـتروریست است که یک بمب شدیدالانفجار را در کیف خود با هواپیمایی اتریش وارد وین کرده، از مرز ۲کشور دیگر اروپایی عبور داده و در خاک بلژیک تحویل ۲تروریست دیگر داده که آن را در یک گردهمایی عظیم در ویلپنت منفجر کنند.
واقعیت این است که اگر بلژیک این باج بزرگ را به دیکتاتوری آخوندی بدهد، بهدست خود هر گونه حصار امنیتی شهروندانش را باز کرده است. چرا که:
یکم: رژیم وقتی ضعف ببینید، بر اساس ماهیتش گام بعدی در گروگانگیری و باجخواهی را برمیدارد و شهروندان اروپایی بیشتری را قربانی میکند.
دوم: لایحهٔ دولت اگر به قانون تبدیل شود، راه را برای هر گونه تروریسم وحشی آخوندها در بلژیک بازمیکند. تروریستها نیز با آسودگی خاطر بزرگترین جنایات را میکنند و میدانند اگر محکوم هم شوند، بر اساس این قانون به آغوش آخوندها بازمیگردند.
سوم: بلژیک به ستاد مرکزی تروریسم رژیم آخوندی در اروپا تبدیل میشود و جوخههای ترور رژیم از آنجا به سراسر اروپا گسیل میشوند.
بنابراین این زدوبند دقیقاً یک معاملهٔ «ضد امنیتی» است. پس ایستادگی مقاومت ایران و وجدانهای بیدار در برابر آن نیز نهتنها خدمت به مردم ایران، بلکه خدمت به امنیت شهروندان بلژیک و مردم اروپا نیز هست.