وزارت کشور رژیم پس از تردید و این دست و آن دست کردن بسیار در تنگنای اعلام آمار نمایش انتخابات سرانجام آن را اعلام کرد. بهگفتهٔ رحمانی فضلی از حدود ۵۸میلیون نفر واجدین شرایط، ۲۴.۵میلیون نفر در کل کشور در نمایش انتخابات شرکت کردند. آماری که برابر است با ۴۲.۵درصد که پایینترین حد مشارکت در انتخاباتهای قلابی رژیم طی ۴۱سال گذشته است. بنا به اعلام وزارت کشور میزان مشارکت در تهران ۲۵درصد بوده است. یعنی اعتراف به اینکه ۷۵درصد شرکت نکردهاند.
نتیجهای که ورشکستگی رژیم را در انظار بینالمللی قرار داد و رسانههای خبری جهان روی آن انگشت گذاشتند.
البته روشن است همین رقم هم چند برابر بزرگنمایی شده است. ارزیابیهای منابع خود رژیم، پیش از این، نتایجی حول و حوش ۲۰درصد را اعلام میکردند. اما اعلام رقم زیر ۵۰درصد و اعتراف رسمی به اینکه بیش از ۵۷درصد در انتخابات رژیم شرک نکردهاند یک استثنا بهشمار میرود؛ چرا که خود رژیم همواره انتخاباتهایش را بهمثابه همهپرسی و شاخص مشروعیت خود قلمداد کرده است.
رژیم برای اعلام رقم نهایی فیالواقع جان کند. چرا که از معنی آن خبر دارد و میداند که این اعتراف، رژیم را در همهٔ عرصهها، هم در عرصهٔ اجتماعی و هم در عرصهٔ سیاست خارجی فرومیکشد و هم بحران درونیاش را تشدید میکند.
از اینرو در حالیکه وزارت کشور نتایج اکثر حوزهها را اعلام کرده بود، اما میزان مشارکت را که بهفاصلهٔ یکی دو ساعت در دسترس بود، اعلام نمیکرد، چون هر رقمی یا اعتراف به شکست بود یا مورد تمسخر قرار میگرفت. همین تأخیر هم باعث حرف و حدیثهای زیاد در روزنامههای طیف اصلاحطلب شد. روزنامهٔ جهان صنعت(۴اسفند) در اینباره نوشت: «دولت از ارائه هر گونه آماری که مستقیماً و یا بهطور غیرمستقیم تعداد کل رأیدهندگان را نشان دهد، پرهیز میکند... آیا این اقدام دولت برای بازگذاشتن راه اعلام ناصحیح آرای کسبشده صورت گرفته است؟ حالتی که در این موقعیت به ذهن متبادر میشود آن است که تعداد کل آرای اخذ شده از شهروندان ایرانی چندان قابل توجه نبوده و مجموعه نظام برای حفظ برخی مصالح علاقهمند است این تعداد را افزایش دهد؟». این دقیقاً اثبات حرف مجاهدین درباره ترفند آمارسازی طی همهٔ انتخاباتها بوده است.
خامنهای رسید ضربه را داد!
در چنین وضعیتی، خامنهای روز یکشنبه صبح زود در بهاصطلاح درس خارج فقه ظاهر شد و مشابه اعلام حمایت از افزایش قیمت بنزین و صدور دستور سرکوب در روز ۲۶آبان، تلاش کرد خود را از این موقعیت بغرنج با سرخ کردن صورت خود بهضرب سیلی، خلاص کند. خامنهای «از درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصتطلبی و تبلیغات همهجانبه دشمنان» تشکر کرد، اما در عینحال از توصیف انتخابات بهعنوان «حماسه» و از این قبیل توصیفات مرسوم رژیم، خودداری کرد. او با بیان اقداماتی که دشمن علیه انتخابات انجام داده، بهطور تلویحی به شکست اعتراف کرد. نقطهٔ کانونی اعتراف خامنهای آنجا بود که بهطور پوشیدهای آدرس مجاهدین را داد و گفت: «هزاران نفر را میگذارند برای پیگیری مسائل ایران و مسائل گوناگون ایران، ما بایستی میلیونها نفر آماده باشیم برای اینکه هم دفاع کنیم هم ضربه بزنیم، ما هم باید متقابلاً به آنها حمله کنیم چه تبلیغاتی و چه انواع و اقسام کارهایی که از دست یک ملت انقلابی برمیآید».
این حرف خامنهای اولاً دادن رسید است که میداند ضربه را از کدام ناحیه خورده، ثانیاً بیانگر نهایت غیظ و کین اوست و اینکه میخواهد با «انواع و اقسام کارهایی که از دستش برمیآید» علیه مجاهدین توطئه و اقدام کند؛ یعنی علاوه بر تبلیغات و شیطانسازی معمول، تروریسم و اعدام اعضا و هواداران مجاهدین.
آثار اولیهٔ شکست در درون رژیم
آثار این شکست از همین حالا ظاهر شده و باندها سعی میکنند آن را به گردن باند رقیب بیاندازند.
روزنامهٔ فرهیختگان(از باند خامنهای) نتیجهٔ بهدست آمده را «مشارکت فعال و خاموش علیه دولت روحانی» معنا کرده است. وطن امروز هم با عنوان «رأی ملت به منتقدان دولت» سعی کرده با بیان اینکه «اصولگرایان بهپیروزی قاطع ۳۰ بر هیچ دست یافتهاند»، قضیه را باندی کرده و شکست کل رژیم را بپوشاند.
روزنامهٔ اعتماد(از طیف اصلاحطلبان) با تیتر «عواقب انتخابات محدود» نتیجهٔ بهدست آمده را ناشی از تصفیهٔ این باند دانسته است. روزنامههای دیگر این باند هم نوشتهاند که ما از اصولگرایان شکست نخوردیم، به خودمان و سیاستها و کارنامهٔ خودمان باختیم.
روزنامه همدلی نوشت: «تهران یکی از بیسابقهترین و کمفروغترین انتخاباتش را در طول تاریخ پشت سر گذاشت».
این شکست بزرگ در نمایش انتخاباتی که خود خامنهای و دیگر سردمداران رژیم آن را بسیار حساس و سرنوشتساز توصیف کردهاند، در وجه دیگر پیروزی مردم و مقاومت ایران و موفقیت درخشان کارزار تحریم انتخابات بود. و همچنان که خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران، گفت: «بیش از ۹۰درصد مردم با تحریم نمایش انتخابات به سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران رأی دادند و از شعار کانونهای شورشی دربارهٔ «رأی من سرنگونی» است استقبال کردند. این شکست بزرگ، مخاصمات درونی و بنبست مرگبار رژیم را تشدید و روند سرنگونی آن را بهدست مردم و مقاومت ایران تسریع میکند».