تبلیغات سرسامآوری که رژیم از ماهها قبل به بهانهٔ اربعین بهراه انداخته بود، روز شنبه ۲۷مهر، مصادف با اربعین حسینی، به اوج خود رسید؛ اما هیاهوی گوشخراش آن هنوز طنین دارد. این نمایش دجالگرانه حکومتی که خود رژیم با عناوینی مانند «نمایش و مانور سیاسی» و «قدرتنمایی در رزمایش جهانی اربعین» و امثالهم از آن یاد میکند، روز شنبه نیز ادامه پیدا کرد و بهمنظور تداوم ارتزاق از آن، راهپیماییهای رنگ و رو رفتهای را با عنوان مسخرهٔ «جاماندگان اربعین» در تهران و شهرهای سراسر کشور بهراه انداخت تا بر فضای انفجاری موجود تأثیر بگذارد و بهسیاق سالهای گذشته، در روزهای آینده هم این نمایش و دجالبازی تحت عنوان بازگشت راهپیمایان اربعین در دستگاه تبلیغاتی رژیم نشخوار خواهد شد.
ضرورت، بهمخاطره افتادن «دین»!
سؤال این است که چرا و تحت چه اجبارهایی رژیم در شرایط ورشکستگی اقتصادی و اوجگیری بحرانها در همهٔ زمینهها به نمایشی با چنین هزینههای سرسامآور دست میزند؟ پاسخ را بایستی در همین شرایط بهشدت بحرانی و در بنبست مطلق استراتژیکی که آخوند روحانی نیز روز چهارشنبهٔ گذشته در دانشگاه تهران به آن اعتراف کرد، جست.
همچنین در نمایشهای جمعه(۲۶مهر) گماشتههای خامنهای در شهرهای سراسر کشور هر کدام از وجهی و به زبانی، به ضرورتها و اجبارهایی که رژیم را به راهانداختن این نمایش با مخارج نجومی واداشته، اشاره کردند. در مشهد، آخوندی بهنام حسینی خراسانی که بهعنوان سخنران پیش از خطبهها سخن میگفت، ضمن اعتراف به خشم و اعتراض مردم، بهوضوح علت اصلی را بیان کرد و گفت: «در تلاش هستند هی شبهه القا کنند من فرصتم رو بهپایان است، مجال بیان شبهههای آنها و پاسخ به شبهه آنها را ندارم؛ میگویند آقا در این زمان اینهمه پیادهروی برای چی؟ در این زمان این اجتماع برای چی؟ در این زمان این همه هزینه کردن برای چی؟ اینها هزینه کردن نیست! اینها سرمایهگذاری کردن برای دفاع جانانه از کیان دین و ارزشهای اسلامی است... هرگاه دین و ارزشهای دینی انسانیت و ارزشهای انسانی بشری بهمخاطره افتاد، باید قیام کرد و همه چیز را باید فدا کرد... دین بهمخاطره افتاد، باید از همه چیز گذشت جان و مال و جوان و کار و کسب و همهچیز...».
این آخوند دجال، واضحتر از این نمیتوانست علت اصلی راهاندازی این نمایش با هزینههای سرسامآور را بیان کند.
آری، «دین»(که در فاشیسم دینی حاکم مترادف حاکمیت آخوندی است) بهمخاطره افتاده است! در چنین شرایطی «نمایش سیاسی اربعین» هم درست مثل جنگ، اوجب واجبات میشود، زیرا در خدمت حفظ و بقای نظام است و بایستی همهچیز را فدای آن کرد؛ «از جان و مال و جوان و کار و کسب... تا همهچیز»!
عملاً نیز رژیم همان تنظیمی را با این نمایش میکند که با جنگ ضدمیهنی میکرد؛ از بسیج حداکثر نیرو، از پاسدار و بسیجی و نانخورهای حکومت تا جمعآوری و ارسال امکانات و تجهیزات تمام استانهای کشور بهمناطق مرزی غرب کشور و داخل خاک عراق، تا زدن از بودجه و منابع دستگاههای مختلف و اختصاص آن به این نمایش. بیجهت نیست که دستگاه تبلیغاتی رژیم نیز از نمایش اربعین با عنوان «عملیات» یاد میکند.
خبرگزاری حکومتی ایرنا(۲۷مهر) تحت عنوان «استفاده از ظرفیتهای استانها برای اربعین» مصاحبهٔ مفصلی با «معاون عمران و توسعه امور شهری و روستایی وزارت کشور» فردی بهنام «مهدی جمالینژاد» بهعمل آورده است. نامبرده که سمت و مسئولیت کنونی وی «رئیس کمیته زیرساخت ستاد مرکزی اربعین» است، بیلانی پرطول و تفصیل از اقدامات زیرساختی ستاد مزبور در مناطق غرب کشور و در خاک عراق که محل عبور کاروانهای نمایش اربعین است، ارائه میدهد. این تازه مربوط به دستگاه دولتی است و حال آنکه میدانیم صاحبعلهٔ این پروژه، سپاه پاسداران و قرارگاه ضدخاتمالانبیا است.
رؤیاها و سوداهای شوم ولایت
برخی دیگر از اهداف رژیم از برگزاری نمایش دجالگرانهٔ اربعین را از زبان سایر گماشتههای خامنهای در جمعهبازارهای ولایت، البته با بیان معکوس میتوان دریافت.
آخوند علیاکبری، امامجمعهٔ خامنهای در تهران، در حضیض ضعف و ذلت نظام ولایت، تحقق «حکومت واحدهٔ اسلامی» را با «رسانهٔ پرقدرت اربعین» به نیروهای ریزشی نظام وعده میدهد.
آخوند دجال دیگری بهنام عبادیزاده، امامجمعهٔ خامنهای در بندرعباس، با سخافت مدعی است که «پیادهروی اربعین رسانههای بزرگی مانند هالیوود را کشانده به گوشه رینگ...»!
و آخوند علمالهدی، نماینده و امامجمعهٔ پلید خامنهای در مشهد میگوید: «مهم اربعین امسال است نه اربعین زمان سیدالشهدا! اربعین امسال مهم است که اینقدر دنیا را تکان داد... این راهپیمایی نشانه اراده الهی بر نصرت اسلامی است...».
علاوه بر دجالیت، سخافت، بلاهت و وقاحتی که در این اظهارات موج میزند و در آنها میتوان درونمایهٔ متعفن این آخوندهای دینفروش را استشمام کرد... سایر اهداف و سوداهای شوم آخوندهای درماندهٔ حاکم را هم در آنها میتوان خواند.
اما روشن است مردم ایران که ۴۰سال است با دجالگریهای این رژیم که همیشه هم با رنگ و لعاب مذهبی همراه است، بهخوبی آشنا هستند، در قبال این نمایش دجالگرانه هم که هزینههای سرسامآور آن با ربودن نان از سفرههای محقرشان تأمین شده سرشار از خشم و نفرتند. مردم ایران بارها با شعارهایی مانند «اسلامو پله کردند، مردمو ذله کردن» و امثالهم... آگاهی و خشم خود را به نمایش گذاشتهاند.
امواج این آگاهی اکنون از مرزهای ایران هم فراتر رفته و در هر جا که صابون دجالیت و ستم و غارتگری آخوندها و مزدورا نشان بهتن مردم خورده، از عراق و افغانستان گرفته تا لبنان و... مردم را علیه حکومت و سلطهٔ آخوندها و پاسداران و مزدوران محلیشان برانگیخته است.
طنز ماجرا این است که در همان حال که آخوندهای خمینیصفت در حضیض درماندگی و بنبست استراتژیک، حکومت جهانی را بهخودشان وعده میدهند، در ایران و در عراق و لبنان... مردم و بهخصوص شیعیان برخاستهاند و با ایستادگی در برابر پاسداران و مزدوران رژیم، اراده کردهاند آنها را به زبالهدان تاریخ بیاندازند.