در پنجشنبه آخر سال، مادران رنجدیده و پدران داغدیده از جور و ستم خامنهای و گزمههای هار و جنایتکارش، به مزار فرزندان رشید و شورشگر ایران اشغالشده رفته و با آنان پیمان بستند که راه آزادی خلق در اسارت را تا پیروزی بر ضحاک بپیمایند. این مردم و میلیونها تن از هموطنان، فقط غم از دست دادن بهترینهایشان را در دل ندارند. جسمشان نیز خالی از آب و نانی است که مدتهاست از سفرهها پر کشیده است. سفره افطار و هفت سین امسال گواهی بر این نبودنهاست. مردم، فقیرتر از سال پیش، بازارها، کسادتر از قبل، بیکاری جوانان و تورم غولآسا و هزینه دارو و درمان و اجارهها، کمرشکن. برای مردم، عید دیگر معنایی ندارد. نه خرید لباس و شیرینی و میوه و آجیل و نه حتی مواد غذایی ضروری و مورد نیاز کودکان و کهنسالان.
لشگر گرسنگان و بازارهای کساد
روزنامه حکومتی آرمان ( اول اسفند۱۴۰۲) به رکود بازار و افزایش قیمتها در روزهای منتهی به عید نوروز و ماه رمضان اشاره کرده بود: «نوشتن پیرامون پایینآمدن قدرت خرید مردم، رکود بازار و در نهایت کسادی بازار، تنها نمیتواند موضوعی اقتصادی باشد چرا که اوضاع و احوال بدمالی، زیست اجتماعی شهروندان را هدف قرار داده و با حذف همه آنچه منجر به ایجاد روحیه و نشاط زندگی در فرد میشود، زندگی نرمال را از او گرفته و به موجودی بدل میکند که تنها باید بکوشد که مایحتاج روزانه خود را تامین کند.»
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خرداد امسال آمده بود: «مستاجران کمتر از حداقل کالری مورد نیاز یک انسان زنده غذا مصرف میکنند. بهطوریکه کالری دریافتی آنها به ۱۹۹۰ کیلوکالری در روز رسیده که پایینتر از حداقل کالری مورد نیاز روزانه ۲۱۰۰ است»؛ همچنین دادههای جدید مرکز آمار (۲۷اسفند۱۴۰۲)، اذعان به افزایش نرخ بیکاری میکند و نشان میدهد تعداد شاغلان در سه ماهه پایانی امسال نسبت به فصل قبل از آن کاهش داشته است.
وزیر ارشاد دولت آخوندروحانی حرف بالاتری زد و گفت: «ما با پدیدهای به نام گسترش روزافزون لشکر گرسنگان مواجه هستیم. به جامعهای که شش دهک آن گرسنه میخوابند، نمیتوانید بگویید حکمرانی ما مطلوب است پدیده ناامیدی و یأس هر روز به کاهش سرمایه اجتماعی منجر خواهد شد. ما قدرت اجتماعی را از دست دادیم و شکافهای اجتماعی در جامعه عمیق شد و الآن در مرز گسل هستیم.» (انتخاب۱۶اسفند۱۴۰۲)
فساد در کشور به آخرین مرحله وارد شده است
توکلی عضو تشخیص مصلحت فاشیسم دینی هم ناچار گردید پس از کلی رصد و پیمایش مصلحتآمیز، ورود رژیم آخوندی به آخرین مرحله فساد را اعلام کند: «فساد در کشور به آخرین مرحله «وارد شده»، یعنی جایی که دولت و نخبگان توسط فساد «تسخیر» میشوند.در ابتدا فرد با «ترس و لرز» به فساد تن میدهد، در مرحله بعد «فساد سیستمی و شبکهای و بعد قانونی میشود» و در نهایت فساد به مرحلهای میرسد که جمهوری اسلامی اکنون در آن مرحله قرار دارد. یعنی دولتیها مسخر میشوند. این مرحله تقریباً مرحله آخر است و ما اکنون وارد آن شدهایم. در این مرحله دیگر سیستم از خود دفاع نمیکند. در این صورت کار با حوزههای رسمی دیگر جواب نمیدهد.» (الف۱۸اسفند۱۴۰۲)
آخرین گزارش سازمان شفافیت بینالملل که اوایل سال جاری میلادی منتشر شد، نشان میدهد که ایران در میان ۱۸۰کشور، از لحاظ گستردگی فساد مالی، در جایگاه ۱۴۷ و در کنار دو کشور اوگاندا و افغانستان قرار گرفته است.
غاصبان باغ ازگل، حاکمان دین فروش دشت ایران
دراین اوضاع تاسف بار و اندوه و غمی که به روان و پیکره مردم ایران وارد آمده است، آخوند صدیقی جنایتکاری با سابقه احکام سرکوبگرانه و اعدام های متهمین بی دفاع، که از طرف خامنه ای مزدش را با کرسی امام جمعه تهران و ریاست ستاد امر به معروف و نهی از منکر! و چنگ انداختن بر روی اموال مردم ستم دیده دریافت کرده است، قطعه باغ کنار مرکز ریا کاری و دجالبازی اش را غصب کرده بود که افشا شد. صدیقی و پسران و رفقایشان، موسسهای را به نام «موسسه غیر تجاری پیروان اندیشه های قائم!» تاسیس میکنند و یک ماه بعد باغ ۱۰۰۰ میلیارد تومانی را به نام منحوسشان سند میزنند. غاصب اموال مردم پس از ارزیابی اوضاع و سکوت چند روزه، گفته است امضایش پای سند جعلی است! و اظهار بی اطلاعی از ماجرا کرده است و یکی از رفقایش را دم تیغ داده است.
در این میان اصلاح طلبان قلابی هم که میخواهند سارقان و جاعلان بالای مجلس و خیمه خامنهای را به اصلاحات متقاعد کنند! وارد معرکه شدند و به آخوند ریاکارگفتند: «صدیقی گفته زمین را یک جاعل به نام ما زده!!! اگر راست بگوید، یک فاجعه تمامعیار از بیاطلاعی او و داشتن اطرافیان جاعل است. اگر دروغ باشد که صدبار بدتر. شاید فساد تحمل شود ولی با دروغ چه میتوان کرد؟!» «پرونده چای دبش ضربه نهایی به شعارهای مبارزه با فساد بود و این پرونده اخیر که علیه کاظم صدیقی منتشر شده، ضربه نهایی بود به نماز جمعه» (عباس عبدی. اعتماد۲۸اسفند۱۴۰۲)
کارنامه غارتگران ریاکار در دستان شورشگران میهن اشغالشده
در ایران اشغالشده به دست مغولان عمامهدار غاصب حق حاکمیت مردم، و در میان انبوه خلق در زنجیرکه فقر و فاقه، بهارش را خزان نموده، این شورشگران آگاه و دلیرند که کارنامه همه فاسدان تبه کار را در دست داشته و در دست دیگر شعله های آتش قهر خلق را به نمادها و نشانهای ضحاکیان میافروزند تا روزی که نبرد آخرین به سرانجام آزادی و آبادی میهن اسیر منجر گردد. بههمین خاطر آغاز کـارزار نــوروزی کانونهای شورشی با اسم رمز« بهـاران خجسته بـاد» اعلام گردیده است تا زمستان سرکوب و تباهی شکسته شود.