«ایران: مسیر مقاومت» عنوان مقالهیی است که به قلم ژان پیر برار، رئیس کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک در روزنامهٔ فرانسوی اومانیته (۲ژوئیه/۱۱تیر) منتشر شده است.
ژان پیر برار مینویسد: «در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۱ (۳۰خرداد۶۰)، پس از شکست همهٔ راههای مسالمتآمیز بیان سیاسی، ۵۰۰هزار تظاهر کنندهٔ مسالمتآمیز به خیابانهای تهران آمدند. آنها بهدستور مستقیم خمینی با گلولههای پاسداران روبهرو شدند. آن روز، مقاومت تصمیم گرفت عقبنشینی نکند و از آن زمان، هرگز سکوت نکرده است: ۴۳ سال مبارزه، فداکاری و استقامت».
آقای برار سپس به شرایط امروز و موقعیت و مواضع مقاومت ایران پرداخته و اضافه میکند: «در ۱۶ژوئن، سه روز پس از شروع بمباران ایران توسط اسراییل، مریم رجوی، پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران، در پارلمان اروپا اعلام کرد: ”بیست و یک سال پیش، در همین مجلس، اعلام کردم که راهحل نه مماشات است و نه جنگ، بلکه یک راهحل سوم وجود دارد: تغییر دموکراتیک توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها ”. اما سالها، مماشات غالب بود. در سال ۲۰۰۲، شورای ملی مقاومت ایران وجود برنامه هستهیی نظامی رژیم را فاش کرد؛ افشاگری بزرگی که قبلاً برای جهان ناشناخته بود و پاسخ دموکراسیهای غربی چه بود؟ آنها تصمیم گرفتند با جلادان وارد گفتگو شوند... نه با افشاگران».
نویسنده پس از نکوهش سیاست مماشات و گفتگو با جلادان، اضافه میکند: «با اینحال، مقاومت تضعیف نشده است. برعکس، در یک برنامه روشن، یک برنامه ده مادهیی، که توسط شورای ملی مقاومت حمایت میشود، ریشه دوانده است. این برنامه بر اساس ارزشهای جهانی تدوین شده که بسیاری از مردم جان خود را برای آن فدا کردهاند: آزادی، برابری، برادری. امروز، این مبارزه توسط هزاران واحد مقاومت فعال در داخل ایران در حال انجام است. تنها در یک سال، بیش از ۳هزار عملیات علیه سرکوب انجام شده است. این مقاومت داخلی، این شبکه ریشهدار در جامعهٔ ایران است که ضربه تعیینکننده را وارد خواهد کرد».
رئیس کمیتهٴ فرانسوی برای ایران دموکراتیک در مقاله خود در اومانیته، همچنین نوشته است: «استراتژی سرنگونی با بمبارانهای اخیر نه استراتژی درستی است و نه منبع امید. اینها بیشتر رویاهای غیرواقعی کسانی بودند که مانند پسر شاه تصور میکنند تاریخ میتواند تکرار شود. اما از آنجایی که پدرش در سال ۱۹۵۳ توسط کودتای سازمانیافته سیا به قدرت بازگردانده شد و پدربزرگش به خواست امپراتوری بریتانیا بر تخت سلطنت نشست، شاهزادهٔ کوچک فقط مسیرهای تحمیلشده از بالا را میشناسد، هرگز مسیرهایی را که توسط یک ملت آزاد طی شده است، نمیشناسد».
دربارهٔ فرصتطلبی بچه شاه، هفتهنامهٔ لوموند (۵ژوئیه/۱۴تیر) نیز در مقالهیی تحت عنوان «بازگشت فرصتطلبانهٔ رضا پهلوی در فردای حملات هوایی آمریکا به ایران» مینویسد: «هر بار که بهنظر میرسد رژیم ایران دچار تزلزل شده، رضا پهلوی بار دیگر روی اکران تلویزیونهایمان ظاهر میشود. ولیعهد آخرین دودمان سلطنتی تهران، که در نتیجه انقلاب ۱۹۷۹ از حکومت رانده شد، اکنون بر موج شوک ناشی از بمباران سایتهای اتمی ایران توسط نیروی هوایی آمریکا در روز ۲۱ ژوئن، سوار شده است. اما او که در ایالات متحده اقامت دارد، با آن که از آتشبس اعلام شده از سوی دونالد ترامپ در روز ۲۴ ژوئن غافلگیر شد، هنوز از تدارک بقیه قضایا دست برنداشته است. او در شبکههای اجتماعی برای نوعی صندوق پستی آن لاین ویژهٔ استفادهٔ اعضای سرویسهای امنیتی جمهوری اسلامی که احیاناً قصد تغییر کمپ خود را داشته باشند، تبلیغ کرد».
لوموند در ادامه میافزاید: «چند روز پیش از نخستین حملات اسراییل، ایرانیها توانستند روز ۸ ژوئن با کشف عکسهای ازدواج دختر دوم شاهزاده پهلوی به نام ایمان با یک آمریکائی به نام برادلی شرمن در شبکههای اجتماعی، قدری رؤیای ایام شادی را ببینند. اما این جشن عروسی بیش از آنکه تحقق یک عروسی با شکوه در دوران رژیم سابق در تخت جمشید باشد به رؤیای بورژوایی "یک آمریکائی در پاریس" شباهت داشت. شماری از تحلیلگران تصاویر این عروسی را نشانهیی از آن دیدهاند که رضا در واقع امید خود به بازسازی تخت پهلویها را از دست داده است».