انسان امروزی با «محیطزیست» خود چه میکند؟
غارت منابع طبیعی و بهمزدن اکو سیستمهای محیطی (تنها طی یک قرن اخیر) اینک به نقطهای رسیده که نه تنها «خاک» بلکه «آب» و حتی بدتر از آن حتی «هوا» را نیز دچار فرسایش و آلودگی شدید کرده است.
در این نوشته بحث بر سر فاجعهیی که انسان با استثمار همنوعهایش بهوجود آورده، نیست.
اینجا بحث منحصر به بلایی است که انسان بر یگانه منزلگاه طبیعی خویش در جهان روا داشته است!
آنچه که استعمار کهن با زمین و منابع طبیعی آن کرد، مطلقاً قابل قیاس با جنایت عظیمی که در دوران استیلای استعمار نو بر سر جهان آمد نیست، و آنچه که در سه دهه اخیر بر سر زمین آمده با هیچ دورهای از تاریخ حیات بشر بر روی زمین قابل مقایسه نیست، دورهای که انسان با تولید بیحساب گازهای گلخانهیی حتی لایه حفاظتی «جو» را هم دچار صدمه کرد! آنچنان که گویا برخی هیچ قصدی برای ادامه سکونت در کره زمین ندارند و به آن بهمثابه یک منزلگاه موقت نگاه میکنند!
طبیعت؛ غنیمت جنگی یا مادر انسان؟
در آموزههای مذهبی و حتی اساطیر ظاهراً غیرمذهبی ملل، زمین «مادر» انسان تلقی میشود. سرشت خاکی انسان و تأکید بر آب بهعنوان منشأء حیات پیش از آن که یک نظریه علمی باشد یک اعتقاد مذهبی است که در کتب مقدس به وفور بیان شدهاند. اعتقادی که وجهی از حرمت برای طبیعت و البته «نوع» انسان قایل میشد اما با ظهور اندیشههای جدید، نظریه «فرد محوری» به سرعت جایگزین «نوع» محوری شد و طبیعت نیز جولانگاه تاخت و تاز افراد قویتر برای تصاحب هر چه بیشتر زمین و متعلقاتش شد!
آن نظریه گرچه ابتدا ابعادی فلسفی داشت اما به سرعت به یک دستگاه منسجم اقتصادی با ساز و کارهای اجرایی (حکومت) نیز مجهز شد که آزادی رقابت فردی را تا فراسوی تسخیر تمامی آب و خاک کره زمین گسترش داد!
این دو دستگاه فکری اکنون به پررنگترین بخش تاریخچه اندیشه انسان بر روی کره زمین در دهههای اخیر تبدیل شده است:
پاسخ «زمین» به مساله: «فرد» بشر یا «نوع» بشر؟
اکنون مسأله این است! تقدم «فرد» بر «نوع» انسان یا برعکس؟!
جدای از هر بحثی اندر راستی یا ناراستی این دو نظریه، باید دید پاسخ زمین (یعنی سوژه دعوا) به این مسأله چیست؟
پاسخ زمین بهعنوان یک ارگانیسم زنده، به انسانی که خود را فعال مایشاء و بیگفت و گوی هستی بر «کرهالارض» و کلیه اجزای آن میپندارد، تا همینجا کوبنده، سخت و بیاغماض بوده است.
گفتگوی زمین و ساکنانش
اولین پیام اعتراضی طبیعت به انسان در قبال نابودی منابع زمین، آلودن آن و نابودی گونههای حیاتیاش، به «بخل» زمین در تغذیه انسان تعبیر شد. زمین بهروشنی به بشر گفت با این «رویه» (نابودی منابع زمین)،از این پس از تأمین خوراک، آب و حتی امنیت زیستی او حداقل به شکل سابق معذور است!
پاسخی به پیام زمین
متقابلاً اولین پاسخ جمعی و سازمانیافته بشر به تغییرات منفی اقلیمی زمین، تولد مجموعه احزابی بود که خود را «حزب سبز» مینامیدند و از خلال جنبشهای اجتماعی پراکنده و متعدد اواخر قرن بیستم سر برآورده بودند.
پیدایی احزاب سبز
سخنگوی سابق حزب سبز انگلستان و ولز «درک وال» در کتابش (سیاست سبز) درباره احزاب سبز اینچنین نوشته است: «احزاب سبز اوایل دهه ۷۰میلادی متولد شدند، در دهه ۸۰رشد کردند و... سیاست سبز بیش از هر چیز سیاست زیستبوم است، نبردی بهمنظور صیانت از زمین در برابر حرص و طمع شرکتهای بزرگ»....به اعتقاد «اندرو دابسون» استاد دانشگاه و عضو حزب سبز انگلستان، سیاست سبز یک ایدئولوژی مستقل است».
(بگذریم که این احزاب عموماً در گذر زمان از اصول اعلام شده خود فاصله گرفته و به هنگام ورود به دایره قدرت، عموماً تابع منافع مالی و حزبی خود شده و بهقول «درک وال» حزب سبزهای آلمان که ابتدا یک حزب بهشدت مخالف جنگ بود، در دولتی شرکت کرد که نیروهای آلمانی را برای جنگ به صربستان فرستاد» (درک وال. سیاست سبز. ص۱۳).
برای ایرانیان روشنترین مثال در این زمینه، رابطه کثیف همین حزب سبز آلمان در جریان معامله با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران و یکی از بزرگترین دشمنان محیط زیست ایران است، حزبی که تمامی اصول اعلام شده خود را زیرپا گذاشت و به امدادرسان وحشیترین دشمن محیطزیست ایران تبدیل گردید. ولی به هر حال بر مبنای دعاوی مردم پسند اولیه عموم این احزاب، برخی از آنها موفقیتهایی در عرصه سیاسی بهدست آوردند که ناشی از ادعای توجه آنها به حفاظت از محیطزیست بود. نمودار زیر نشاندهنده کمیت حضور این قبیل احزاب در عرصه سیاسی اروپا در دهه اول قرن بیست و یکم است.
نمودار میزان راهیابی احزاب سبز به قدرت
دومین پیام طبیعت و دومین پاسخ جمعی بشر
دومین پیام مهم طبیعت به انسان، آغاز تغییرات اقلیمی بود که منجر به کنفرانس «ریو» شد.
بانکیمون دبیرکل وقت سازمان ملل متحد سالها بعد در گزارشی درباره کنفرانس «ریو» نوشت: «مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۸۹تصمیم گرفت بهمنظور شناساندن و پیشرفت« توسعه پایدار»(۱) در سال ۱۹۹۲در شهر ریودوژانیروی برزیل (اجلاس عالی زمین) را با نام کنفرانس محیطزیست و توسعه سازمان ملل برگزار نماید.
در آن سالها نگرانیهای بینالمللی از افزایش گازهای گلخانهیی مانند دی اکسید کربن، متان، اکسیدهای نیترات (سی. اف. سی) بهشدت در حال گسترش بود، زیرا این گازها بر تعادل کلی انرژی زمین تاثیر گذاشته و به گرم شدن کره زمین و تغییرات آب و هوایی دامن میزنند.
در سال ۱۹۸۸و بهمنظور ارزیابی و بررسی خطرات تغییرات آب و هوا، هیاتی بینالمللی مرکب از دانشمندان، به نام هیات بینالمللی بررسی تغییرات آب و هوا تشکیل شد. کشورهای شرکتکننده در دومین کنفرانس جهانی آب و هوا که در نوامبر ۱۹۹۰در شهر ژنو برگزار شد، با استناد به گزارشهای انتشار یافته هیات فوق در آن سال، به این نتیجه رسیدند که ایجاد کنوانسیونی بینالمللی برای مقابله با معضل تغییرات آب و هوا بسیار حیاتی است.
در کنفرانس «ریو» حدود ۱۵۰کشور و در یک مرحله از این کنفرانس حدود ۱۳۵ رئیس کشور حضور داشتند. حدود ۴۵۰۰نفر از نمایندگان دولتها، بیش از ۱۰۰۰۰ خبرنگار، فیلمبردار، و نمایندگان ۱۵۰۰سازمان غیردولتی نیز در این اجلاس حضور به هم رسانده بودند.
در بیانیه «ریو» دستورالعمل ۲۱و بیانیه اصول جنگلداری به تصویب رسید.
کنوانسیونهای تغییرات آب و هوا و تنوع گونه های گیاهی - جانوری به امضا رسید.
کنوانسیون «بیابانزدایی» برای تصویب رسیدن در کنفرانس «ریو» به موقع به دبیرخانه کنفرانس نرسید و بعدها در ژوئن ۱۹۹۴به امضا رسید».(پایان گزارش بانکیمون).
آب شدن یخها، «متان» نهفته در آنها را آزاد خواهد کرد.
اثرگلخانهیی متان۲۳بار از اثرات مخرب «دیاکسید کربن» قویتر است.
سومین پاسخ جمعی ساکنان زمین به زمین
سال ۱۹۹۷طی پیمانی معروف به پیمان «کیوتو» در ژاپن، کشورهای صنعتی متعهد شدند که ظرف ده سال آینده میزان انتشار گازهای گلخانهیی خود را ۵٪ کاهش دهند و به کشورهای در حال توسعه کمکهای مالی برای افزایش ضریب نفوذ استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی، اعطا نمایند.
دسامبر ۲۰۰۹کنفرانس کپنهاگ با موضوع تغییر اقلیم، یک شکست تمامعیار برای جلوگیری از گسترش گازهای گلخانهیی بود، چرا که هیچ توافقی حاصل نشد.
کنفرانس ۲۰۱۰بولیوی هم بیشتر یک کنفرانس غیردولتی تلقی شد.
تغییرات منفی اقلیمی باعث افزایش تلفات انسانی و ضایعات محیطی در جهان شده است
تخریب سیستماتیک محیطزیست
اکنون زمین بهعنوان تنها زیستگاه بشر در شرایطی قرار دارد که از همه سو مورد تهاجم ساکنانش قرار گرفته است!
گازهای گلخانهیی و افزایش دمای زمین از یکسو
سمی شدن آب اقیانوسها و زوال حیات در آنها از سوی دیگر
تهی شدن ماهیان بهعلت صید بیرویه و خارج از ظرفیت باز تولید ماهیها
نابودی جنگلها و پوشش گیاهی زمین
نابودی نیمی از مردابهای جهان در سی سال اخیر و....تغییرات اقلیمی بسیاری پدید آوردهاند که ادامه حیات بشر را در معرض خطر قرار داده است.
نابودی محیطزیست در ایران آخوند زده
در این میان در کمال شگفتی ایران تحت حاکمیت آخوندها یکی از ده کشوری است که بیشترین «دیاکسید کربن» را تولید میکند!
بیشترین تخریب جنگلها را دارد
بیشترین فرسایش خاک را دارد
بیشترین آمار نابودی ماهیان را با اجازه دادن به چینیها برای ماهیگیری به شیوه «ترال» دارد.
ایران آخوندزده یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای سمی است
دیکتاتوری حاکم بر ایران نسل آبزیان را نیز به نابودی کشانده است
با این مقدمات روشن میشود که چرا مبحثی مانند محیطزیست وارد سیاست، فلسفه و حتی اخلاق شده است. اکنون و بهویژه پس از فاجعه سیل ۹۸بیشتر از هر زمان دیگری روشن شده است که سیاستهای ویرانگر آخوندهای حاکم بر ایران تا چه اندازه در نابودی حرث و نسل ایرانی، گسترده و همهجانبه است! جنایتی که در گام دوم گریبان محیطزیست ملل همجوار ایران را نیز گرفته است؛
سیاست تخاصم یکسویه، حداکثری و ابتدا به ساکن آخوندها که از بدو رویکار آمدن خمینی در ایران تحت نام غلطانداز صدور انقلاب به سیاست رسمی و دولتی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران تبدیل شد با لغو عملی تعهدات جمعی حفظ و حراست محیطزیست منطقهای، دامنه تخریب محیطزیست کشور را به کشورهای همسایه نیز گسترش داد.
لغو همکاریهای منطقهیی برای تثبیت شنهای روان و مبارزه با بیابانزایی،
خشکاندن تالابهای مرزی یا مشترک،
تخریب مسیلها و مجاری سنتی در حوزههای آبریز مشترک با کشورهای همسایه،
تهاجم غارتگرانه به منابع زیرزمینی مشترک با همسایگان (به جای توافقهای هوشمند و مرضیالطرفین) همان ایدئولوژی ویرانگر را به سرعت به شرکای مرزی و منطقهیی نیز تحمیل کرد و نهایتاً وضعیت اقلیمی کل منطقه دستخوش تغییرات منفی جدی شد.
تخریبی که در جریان جنگ ضدمیهنی و پیامدهای جنگی پس از آن، اساساً برخی زمینهای آباد منطقه را به زمین سوخته تبدیل کرد و همزمان قتلعامها و مهاجرتهای میلیونی را به مردم ایران و دیگر ملل منطقه تحمیل کرد. سیاستی که ضرورت توقف آن اکنون به مسأله مرگ و زندگی ایرانیان و شماری دیگر از مردم همسایهاشان تبدیل شده است.
...............................
زیرنویس:
(۱) بان کیمون: توسعه پایدار پاسخگوی نیازهای حال حاضر بشر، بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهای خود میباشد. بهعنوان اصل توسعه بلندمدت جهانی، توسعه پایدار، متشکل از سه رکن است:
- توسعه اقتصادی.
- توسعه اجتماعی.
- حفظ محیطزیست.