قیام سراسری مردم ایران در دومین ماه خود بهسان گلوله برفی غلطان، کماکان رو به جلو حرکت میکند و هر روز بر ابعاد و جوانب آن اضافه میشود. همین روزها و شبها، با وجود قطع کامل اینترنت در برخی مناطق و برخی ساعات متمادی، دهها حرکت اعتراضی در شهرهای مختلف میهن ثبت میشود که اگر چه با تأخیر، ولی بهرحال در همه جای جهان منعکس شده و طنینانداز میشود. در این بین، لازم است به کیفیتهای جدید قیام نیز توجه شود که هرگز به عقب باز نخواهد گشت. این کیفیتها همانطور که گفتیم مثل کیکی که پخته شد یا آبی که ریخت یا دیواری که سقوط کرد «بازگشتناپذیر» است. وقتی هیبت دیکتاتور شکست هیچ چسبدوقلویی قادر به چسباندن و وصله پینه آن نیست. به همین دلیل این کیفیتهای جدید در قیام نیز بازگشتناپذیر است:
- روحیه جنگنده و شعارهای بیپروای دانشجویان در محیطهای بسته و قابل کنترل و شناسایی دانشگاهها
- خیزش دانشجویان و مقابله با عناصر و مقامات حکومتی امثال سخنگوی دولت رئیسی،
- ورود دانشآموزان به صحنه اعتراضات با رادیکالترین روحیه و شعارها...
- ازدیاد موارد آتشزدن تابلوها و عکسهای رژیم که روزگاری خاص عملیات کانونهای شورشی بود
- زایل شدن نسبی ترس مردم از ابزار سرکوب مثل یگان ویژه که زمانی برگ آس ولیفقیه بود
- وفور محلات آزاد شده (مثل چیتگر، ستارخان، اکباتان، ...) و تعدد شهرهای آزاد شده (سنندج، دهلران، مهاباد و...) ولو در ساعاتی از شب یا روز
سنت تبدیل مراسم عزای شهدا به حرکتهای قیامی و اعتراضی و...
همه و همه، کیفیتهایی است که موجب پیشرفت قیام به فازهای تکاملی خود شده است. چه کسی ۶ماه قبل فکر میکرد که روزی روزگاری در کوچه و خیابانهای ایران، دانشآموزان خردسال شعار «مرگ بر خامنهای» سر دهند؟ به کدام ذهن خطور میکرد در نازیآباد و فلاح و شوش و مناطق جنوب تهران، تظاهرات ضدحکومتی برگزار شود و مادربزرگهای قیامی شمشیر کشیده و برای بسیجیها رجز بخوانند؟
سیاهترین شق و بدترین احتمال
به گفته منطقیون، «فرض محال، محال نیست» و در مناظره جدلی و فرضی هر احتمالی را میشود بررسی کرد و در نظر گرفت. با قبول این گزاره، با بدترین نگاه به قیام، حتی اگر همین امشب قیام فروکش کند (بر فرض محال) و ما به ۲۴شهریور یعنی روز قبل از فوت مهسا و شروع قیام برگردیم باز هم همه عوامل ایجاد قیام یعنی:
بحرانهای اقتصادی و گرانیهای سرسامآور
بحرانهای اجتماعی و فقر و طلاق و ترک تحصیل و...
بحرانهای سیاسی و بنبست برجام و...
بحرانهای زیستمحیطی و آب و خاک و هوا و...
نهتنها کم نشده که چندبرابر شده و خون صدها شهید نیز در مقام پشتوانه و تضمین نبرد مردم در خیابانها جاری است و کینه مردم نیز از رژیم و مزدورانش به اضعاف بالا رفته و کیفیتهای جدید گفتهشده نیز به جامعه ما تزریق شده است. در نتیجه در بدترین فرض هم دوباره قیام با اولین جرقه و بهانه در مدار بالاتری شعله خواهد کشید. البته هیچ جای تردیدی در «استمرار» و «برگشتناپذیری» قیام وجود ندارد.
«پروژکتور روی خود»
وقتی روند و حرکت قیام با هر بالا پایین و نوسانی، صحیح و «پیشرونده» است از این پس دیگر به همت تکتک هممیهنان برمیگردد که هر کس با قانون «پروژکتور روی خود» یا همان «من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر میخیزند» به وظیفه ملی میهنی خود قیام کرده و سهم خود را در آزادی ایرانزمین ادا کند. بهجای منتظر دیگری ماندن، هر کس باید اول از خودش بپرسد که در این میدان چه میکند و چهکاره است؟ چقدر هزینه داده و چقدر دنبال تسریع قیام است؟
در مبارزه برای آزادی و جایی که شرف انسانی در بین است دیگر سن و سال و جنس و توانایی فیزیکی و وضعیت خانوادگی و سایر خصوصیات آدمی مهم نیست و همه میتوانند و باید کمککار باشند. به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی! به نوشتن شعاری یا فریادی یا شبنامهای یا کوکتلی!