مدتهاست که رئیسجمهور خامنهای در یک بازی مبتذل و تکراری با کلمات «ناترازی» و «صرفه جویی» دربارهٔ ریشه مشکلات طاقتفرسای معیشتی و راهحل آن صحبت میکند؛ این یک شیادی نفرتانگیز و نمک پاشیدن بر زخمهای جانکاه مردم به ستوه آمده در ابتداییترین مسائل زندگی است.
پزشکیان روز پنجشنبه ۱۶ اسفند در جمعی از «نخبگان» یا بهتر است بگوییم «مفتخوران» نظام گفت: «آب و برق و گاز و سوخت و انرژی و پول همهٔ اینها در ناترازی هستند». سپس درباره نتیجه این ناترازیها اضافه کرد که اگر به همین صورت ادامه یابد «روزی با کله زمین خواهیم خورد».
او چند روز پیشتر نیز در نشست با کارگزاران رژیم در غرب تهران گفته بود: «در برق ناترازی داریم، در گاز ناترازی داریم، در آب ناترازی داریم، در پول ناترازی داریم، در زمین ناترازی داریم. هرجا نگاه میکنیم همین است. مدرسه، دبیرستان... در همه اینها...» .
آش بازی با کلمه ناترازی آنقدر شور شده که ارگان دولت خودش هم فهمیده و مینویسد: «برای حوزه انرژی یا برای حوزه پولی و بانکی یا صندوقهای بازنشستگی به این دلیل از واژه ورشکستگی استفاده نمیشود که بار سیاسی و اجتماعی گستردهیی دارد. استفاده از واژه ورشکستگی شاید هزینههای سیاسی بهمراتب بیشتری داشته باشد تا خود نفس ورشکستگی؛ مثلاً صندوقهای بازنشستگی. برای همین همگان ترجیح میدهند از واژه ناترازی استفاده کنند. ناترازی هم شکیلتر و زیباتر است، هم بار روانی، سیاسی و اجتماعی ندارد. انگار که بیشتر یک مشکل مدیریتی یا اقتصادی ساده است و بهزودی همین مشکل هم رفع خواهد شد و جای هیچ نگرانی نیست. اما آیا واقعاً همینگونه است؟» (ایران، ۲۸بهمن).
مبتدلتر و نفرتانگیزتر از بازی با کلمه ناترازی، بازی پزشکیان با کلمه «صرفه جویی» است.
رئیسجمهور ارتجاع برای حل مشکل بنزین میگوید: «اگر هر کسی در روز یک کیلومتر بیشتر پیاده روی کند و کمتر از خودرو شخصی استفاده کند، صرفهجویی در مصرف سوخت صورت میگیرد» (همشهری، ۱۱اسفند).
پزشکیان در تابستان میگفت چراغها را خاموش، پنجرهها را باز کنید و در زمستان توصیه میکند درها را ببندید و گرمایش را بالکل فراموش کنید. او در حاشیهٔ سفر به اسلامشهر گفت: «برادران ائمه جمعه و جماعت بگویید ۱۰ تا چراغ روشن نکنند، جایی که ضرورت نیست برق استفاده نکنیم گاز استفاده نکنیم. به جای ۱۰ تا اتاق یک اتاق را گرم کنیم...».
پزشکیان روز ۹ اسفند در بازی سخیف با کلمه صرفهجویی رکورد تازهیی بر جای گذاشت و مدعی شد با خاموش کردن چراغها و وسایل گرمایشی نه فقط مشکل سوخت که مشکل معیشت هم حل میشود. پزشکیان گفت: «اگر ما بتوانیم ده درصد صرفهجویی کنیم چندین میلیارد دلار شاید۱۰-۲۰ میلیارد دلار خواهیم توانست صرفهجویی کنیم و آن را میتوانیم به معیشت مردم بدهیم به معیشت کارمندها بدهیم به زندگیمون بدهیم به توسعه بدهیم ۱۰ درصد که بنده اعتقاد دارم حتی تا ۵۰ درصد ما میتوانیم صرفهجویی کنیم در آب، در برق، در گاز...»!
آنچه در سطور بالا دربارهٔ بازی مبتذل پزشکیان با کلمات گفتیم، البته واقعی و صد البته نفرتانگیز است. اما این، فقط سطح ماجراست. واقعیت این است که شیادی و بازی با کلمات یک رویه و برخاسته از ماهیت و عملکرد استبداد دینی است؛ رژیمی که انقلاب و آزادی و ارزشها و فرهنگ و منابع ثروت ملی و ثمره رنج و کار زحمتکشان ایران را ربوده و رشیدترین فرزندان مجاهد و آزادیخواه این میهن را قتلعام کرده است.
آری، ریشهٔ واقعی مشکلات، همانا حاکمیت ستمگر و غصب حق حاکمیت و رأی ستمدیدگان است. راهحل واقعی هم چیزی نیست جز قیام و سرنگونی ستمگر؛ «چه شاه باشه چه رهبر»!
این «ناترازی سیاسی» آنقدر بارز است که منابع حکومتی هم گاه و بیگاه و البته بهصورتی کاملاً دست و پاشکسته و در جنگ گرگها به آن اذعان کرده و مینویسند: «ما در کشور انتخابات داریم ولی قدرت انتخاب نداریم... شورای نگهبان با نظارت استصوابی قدرت انتخاب را از مردم گرفته است...» (ستاره صبح، ۵اسفند).