اول مهر روزی دیرینه و تاریخی در فرهنگنامهٔ مهرگان و آغاز تلألؤ مهر آگاهی و فرهنگ است.
مهر و آگاهی و فرهنگ، از اول مهر سال۱۳۵۸ تبدیل به یک ناقوس شد؛ ناقوس بیداری. مصاف آگاهی و آزادی با جهل و ارتجاع از مهر ۱۳۵۸ در مدارس و دانشگاهها شروع شد.
مشکل ناجمهوری آخوندی از اول با دانش و دانشآموز و بیداری و هوشیاریِ دانشجو شروع شد. این استنتاج خیلی منطبق بر واقعیتهای طی شده در ۴۵سال گذشته است.
در تبارشناسی نسل انقلاب سال۱۳۵۷ شاهدیم که اکثریت نسل برآمده از آن انقلاب آزادیخواه، از فروردین ۵۸ به بعد، تماماً ضدارتجاع غاصب حاکمیت مردم شد. آن نسل، دانشآموزان و دانشجویان بودند. نسلی که در جریان انقلاب ۱۳۵۷ هم هیچ پیوندی با افکار و عقیده و فرهنگ خمینی و خمینیصفتان نداشت ولی تضاد اصلی آن دوران ایجاب میکرد که زبان در کام کشد و انقلاب را با خواستهها و آرزوها و رؤیاهایی که داشت، پیش ببرد.
نبرد دانشآموز و دانشجو از پاییز ۱۳۵۸ تا هماکنون، یک روز و سال هم علیه ارتجاع قرونوسطایی ولایی ــ حوزوی تعطیل نشده و سکون نداشته است. خمینی و خامنهای هر کاری کردند که مدارس و دانشگاه را زیر مجموعهٔ حوزههای جهل و جنایتشان کنند، نتوانستند. کودتای فرهنگی راه انداختند، عقیدتی ــ سیاسی در مدارس تحمیل کردند، معلمان و استادان مستقل را تصفیه و اخراج کردند، فرهنگ ضد ملی و ضدایرانیِ باورهای عفن آخوندی را به کتابهای درسی تحمیل کردند ولی نبرد نوخواهیِ دانشآموز و دانشجو متوقف نشد که بیشتر هم شد و سر از قیامهای پیاپی درآورد.
خالصسازی دانشگاهها ــ و لابد بهدنبالش خالصسازی مدارس که وزیر آموزش و پرورش دولت گماشتهٔ خامنهای وعدهاش را داده ــ هیچ آبی برای این رژیم انسانستیز ضدایرانی گرم نخواهد کرد. کار، بیخ دارد. نبرد دو فرهنگ با دو انسان تربیتشده در این دو فرهنگ است. فرهنگ غالب ایرانزمین، تسلیمبشو به فرهنگ متعلق به قرون وسطا با شاخصهای بارز تمامیتخواهی و انحصارطلبی و زنستیزی و خرافهزیستی نبوده و نیست و نخواهد شد. در نبرد این دو فرهنگ، مدارس و دانشگاههای ایران و زنان ایران در صف مقدم علیه پلیدترین ارتجاع تاریخ ایران هستند. هر سال تحصیلی هم که بگذرد، این نبرد داغتر و مونیستیتر خواهد شد. بگذار خامنهای جانی و نانخورهای مزدور بهاصطلاح فرهنگیاش، چماق سرکوب و تصفیه در مدارس و دانشگاهها را بالاتر ببرند. این تنها راه گذران روزمرههای متلاطم حفظ نظام است؛ چرا که صحنهٔ فرهنگ، مدارس، دانشگاه و سراسر ایران را باختهاند.
سال تحصیلی ۱۴۰۲ از پی قیام ۱۴۰۱ برآمده است. قیامی که نظام ولایی را برای همیشه در ایرانزمین تعیینتکلیف نهایی کرده است. اکثریت جاویدنامان و شقایقهای این قیام، نسل نوجوان و جوان هستند. کارشناسان حاکمیت و جامعهشناسان هم بر اعجابانگیز بودن نوجوانان در این قیام تأکید دارند:
«عباس کاظمی، جامعهشناس با اشاره به نوظهور بودن حضور نوجوانان و دبیرستانیها در اعتراضات سیاسی در مقایسه با گذشته میگوید: نوجوانان هم به میدان اعتراض سیاسی پیوستند و از این نظر مایه شگفتی تحلیلگران و گروههای دیگر شدهاند» (سایت دنیای اقتصاد، ۳۱شهریور ۱۴۰۲).
آثار آرزوهای سرکوبشده و خاطرههای زخمیِ این نسل و تعیینتکلیف سیاسیِ ناجمهور ملاسالار در قیام ۱۴۰۱، بیشک نبرد مدارس و دانشگاهها علیه ارتجاع پلید ضدفرهنگ و آگاهی و آزادی را به ژرفاهای بیشتر و عرصههای گستردهتر در راستای رهایی ایرانزمین از اشغالگران ولایی، سوق خواهد داد.