این روزها بحرانهای متعددی بهصورت یک رشته خطوط موازی در سرتاسر کشور دیده میشوند. خطوطی که به آرامی در کنار یکدیگر ظاهر شده و یک خط بسیار قطور و پررنگ را به آرامی تداعی میکنند. خطی به سوی یک دگرگونی بزرگ، تغییری در حد انقلاب!
بحرانهایی که در بستری از فقر و بیکاری، مانند بنزین در انبار مهمات عمل میکند.
نگاهی به برخی بحرانها
بحران کارگری در خوزستان که اینک موارد مشابه آن از مرکز و آذربایجان هم کمکم نمایان میشوند.
بحران کشاورزی که در اصفهان به یک واقعیت انکارناپذیر تبدیل شده و تا زد و خورد نیروهای انتظامی با کشاورزان هم بالغ شده است.
بحران بازنشستگان و پرسنل شاغل دولتی که هرازگاهی با تظاهراتی در مقابل مجلس آخوندی فوران میکند.
بحران خصوصیسازی بیمارستانها که این روزها بازتابهای متفاوتی نسبت به قبل داشته و با حضور پرسنل بیمارستانی در خیابانها، فضای دیگری به شهرها داده است.
بحران خصوصیسازی که چه در جنوب و چه در زنجان و چه در مرکز و... مهمترین راهبرد اقتصادی حکومت را به بنبست کشانده است.
زلزلهزدگان غرب کشور که پس از یکسال چادرنشینی کماکان در بیابان و چادر و کانکس زندگی میکنند و اینک گرفتار زلزله جدیدی شدهاند.
غارتشدگان مؤسسههای مالی سپاه پاسداران نیز یکی دیگر از اضلاع این چندضلعی بحرانی هستند که روزانه بهدنبال بازپس گرفتن سپردههای به سرقت رفته خود هستند. سپردههایی که چه بسا خرج ساخت و ساز برای حزبالله لبنان و مزدوران ۹بدر عراق یا حوثیهای یمن و عوامل اسد شده باشند!
بحران امنیت شهروندان که این روزها با قتل جنایتکارانه شهروندان بلوچ تقریباً حالت روزانه به خود گرفته است بهطوری که هر هفته ۲، ۳مورد خبر جنایتهای پاسداران نسبت به هموطنان بلوچمان روی شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
تجمع بازنشستگان با حمل نوشتههایی که در آن آمده است: معلم، بازنشسته، پرستار، کارگر، اتحاد! اتحاد!
معلمان، رانندگان و کارگران راهآهن و بسیاری دیگر از شهروندان این میهن اینک درگیر یک جنگ تمامعیار با رژیمی شدهاند که گاه تا ۱۱ماه حقوق حقه یعنی دستمزد کار انجام شدهاشان را نگرفتهاند و اینک در اولین گام حق طبیعی، شرعی و عرفی خود را میخواهند.
در این میان، بحران به داخل بدنه حکومتی و ساختار قدرت حاکم نیز سرایت کرده و باندهای رژیم برای یکدیگر مستمراً خط و نشان میکشند. روز سهشنبه ۶آذر ۹۷ خبر از درخواست شماری از نمایندگان مجلس آخوندی برای استیضاح رئیس مجلسشان پاسدار علی لاریجانی، رسید.
حرفهایی که اینک هموطنان اعتصابی میزنند، نکات تقربیا یکسانی دارند که شنیدن آنها خبر از نزدیک شدن یک بحران سراسری و عمومی میدهد: بحرانی که تمامی رابطههای بین مردم با نظام حاکم را اساساً تحتالشعاع خود قرار داده و رو به سوی یک تغییر کیفی دارد.
سخن کشاورز اصفهانی
یک کشاورز اصفهانی که اینک با حکومت درگیر «حقآبه» خویش است در پیامی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده میگوید: «بنده از کشاورزان شرق اصفهان هستم. چرا در مورد بیعدالتی بزرگی که در حق چندین هزار خانوار که عمری با غرور و راحتی زندگی کردهاند و الآن محتاج پول نان شبشان هستند و پسرانشان معتاد، بزهکار و... شدهاند، کمتر صحبت میکنید؟
خود بنده بهخاطر اعتراض به دزدیدن حقابه ۲ماه انفرادی بودم تا اینکه زیر مشت و لگد و چوب و... شبکیه چشمم پاره شد و ۲، ۳تا دندونم شکست، تا اوضاعم وخیم شد، دست و چشم بسته بردنم دم درمانگاه ابوالعباس خوراسگان و ولم کردن و رفتن. الآنم دید چشمم ۲۰سانتیمتره و بعد از کلی دوندگی، ۳هفته دیگه در بیمارستان فیض نوبت عمل دارم.
لازم بهذکر است من پرورش شترمرغ داشتم و نابودم کردن، پدر زنم و برادران زنم رو آوردن به تولید ذغال و عملگی، تو رو خدا صدای ما و بقیه کشاورزان را به گوش مردم دنیا برسون».
صحبتهای یک شیرزن خوزستانی
یک شیرزن خوزستان در جریان اعتصاب کارگران قهرمان فولاد اهواز گفت: «اگر به حرف ما گوش نکنند خودم را گلولهبند میکنم میروم پیش خامنهای»!
کلیپ فریاد این شیرزن خوزستانی روز سهشنبه ۶آذر ۹۷ در شمار پربینندهترینهای شبکههای مجازی بود.
فریاد کارگر فولاد
آیا کمککنندهای هست که ما را یاری کند؟ و کارگران پاسخ دادند: ما کارگران آهنیم، تیشه ظلمو میشکنیم!
و گروهی دیگر از کارگران پاسخ دادند: علیه ظلمو و بیداد، میجنگیم!
و گروهی دیگر شعار دادند: ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، میجنگیم!
کلامی از کارگران نیشکر هفتتپه
یک کارگر هفتتپه در پیامی که منتشر کرده، در پاسخ به تهدیدها و وعدههای صاحبان فراری مجتمع نیشکر هفتتپه بالاخص امید اسدبیگی، مدیرعامل دستنشانده آخوندها در نیشکر هفتتپه، خطاب به همکارانش نوشته است:
بنام خدا
۹۷/۰۹/۰۴
سلام به همکاران عزیز
هم سنگران؛
عجز و لابه چوپان دروغگو را میشنوید؟
مثل همیشه به دروغ:
کارخانه میزنم چه میکنم فلان و بهمان میکنم و...
شما کارخانه میزنی؟
در این ۳سال چرا کارخانه نزدید؟
کدام وعده شما محقق شد که انتظار داری پرسنل حرف شما را باور کنند؟
کجا کارخانه میزنی؟
زیر سولهای که بتن آن به جای میلگرد به سیم خاردار مسلح شده است؟
مگر در بیکفایتی شما و منسوبین شما ذرهای شک مانده است؟
و اما همکاران توجه کنید که چه جالب که این دایه عزیزتر از مادر تازه به فکر اورهال کارخانه افتاده است.
...آیا واقعاً فکر میکنی حرف شما در هفتتپه خریدار دارد؟
ولی از طرف دیگر خوشحالم که پرسنل نیشکر هفتتپه به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی وجود شما و اطرافیانتان را در شرکت نمیپذیرند.
همکاران هوشیار باشید؛
نمایندگان شما از ابتدا و تا همیشه تابع خرد جمعی میباشند چرا که بلوغ فکری شما مایه مباهات شده است به خود میبالم و با سربلندی فریاد میزنم کارگر هفتتپه هستم با دستان خود هفتتپه را ابتدا از لوث این بخش خصوصی خائن پاک کرده کمر به رشد و توسعه میبندیم.
اعتصابهای امروز بشارت فردایی روشن
به این ترتیب، آتشی که با قیام دیماه ۹۶ شعلهور شد اینک میرود که به حریقی بدل گردد که سراپای نظام را دربرگیرد.
همبستگی ملی و حضور مستمر در کنار اعتصابیها وظیفه مبرم هر ایرانی وطنپرستی است که خواهان رهایی ایران از قید آخوندها و در آرزوی ساختن ایرانی آزاد و آباد است.