روحانی روز دوشنبه ۲۸بهمن هم بهبهانهٔ شرکت در جشنوارهٔ خوارزمی درباره انتخابات صحبت کرد و دوباره نق زد که «هر چیزی را در جامعه دوقطبی نکنید، قطب بندی، حزب و جناح، جای خودش را دارد». روحانی همچنین گفت که این قدر دیوار دور خودمان نکشیم و بهجای دیوار پل بسازیم.
سایت روحانی یک مقاله را تحت عنوان «برای ایران پل بسازیم، نه دیوار» این حرف روحانی را بهاصطلاح باز و تفسیر کرد و گفت که منظور، هم دیوارهای «کوتاه و بلند انزوا و دوقطبی در داخل و خارج» است؛ یعنی هم ناظر بر اقدامات باند غالب در حذف و تصفیه و هم ناظر بر سیاست این باند در تخطئه مذاکره و رابطه با دنیاست.
بجز این کنایههای خفیف، روحانی آشکارا فتیلهٔ جنگ باندی بر سر انتخابات را پایین کشیده است. روزنامههای باند خامنهای هم ۲۸بهمن بیشتر این قسمت از حرف روحانی در کنفرانس خبری روز ۲۷بهمن او را تیتر کردند که «هیچ وقت انتخابات را زیر سؤال نبرده و نخواهم برد». روزنامههای همسو با روحانی هم بیشتر «دوبار خواستم استعفا بدهم» را برجسته کردهاند که بیانگر یک تهدید ضمنی است.
نگرانی بزرگ هر دو باند
وحشت اصلی هر دو باند از کسادی شدید نمایش انتخابات است. شاید کلمهٔ کسادی برای نمایش پیش رو رسا نباشد. منظور این است که میترسیدند آن قدر وضعیت خراب باشد که نتوانند حتی با همکاری و همدستی هر دو باند، در اتاق تجمیع، رقم بزرگنمایی شده و تا حدودی قابلقبول را اعلام کنند که دستکم نیروهای خودشان را مأیوس نکند؛ برای نمونه، رژیم برای راهپیمایی ۲۲بهمن بهعنوان «مانور انتخابات» خیلی تدارک دیده بود، اما واقعیت صحنه در تهران و شهرستانها چنان افتضاح بود که بعد از انجام راهپیمایی نتوانست کلمهٔ حماسه را که هر ساله درباره راهپیمایی ۲۲بهمن بهکار میبرد، بهکار ببرد.
اظهارات رحمانی فضلی در مصاحبهٔ تلویزیونی ۲۶بهمن مبنی بر اینکه در سایر کشورها گاهی سطح مشارکت مردم در انتخابات ۲۰تا ۳۰درصد است، یک نوع زمینهسازی بود که سطح توقع از نتایج این انتخابات را پایین بیاورد. نشانههای این زمینهسازی را در رسانههای رژیم نیز میتوان دید. از جمله سایت بهار نیوز «مشارکت تهرانیها در انتخابات مجلس یازدهم ۲۴درصد» عنوان کرده است. در این نظرسنجی حکومتی همچنین اعتراف شده است که در سطح کشور بیش از ۸۰درصد مردم از شرایط ناراضی هستند و این رقم در تهران به۸۵درصد میرسد.
اگر چه واقعیتها برای رژیم بسا سیاهتر از این ارقام است، اما اگر رژیم ناچار شود رقمی در مورد مشارکت پیرامون ۵۰درصد اعلام کند، برایش فاجعهبار خواهد بود. اما اگر خیلی بیشتر از این و مثل انتخاباتهای قبلی مشارکت را بالای ۶۰درصد اعلام کند، این روی نیروهای خودشان که کمو بیش از واقعیت خبر دارند، تأثیر معکوس خواهد داشت.
همین مسأله موجب بالاگرفتن جنگ باندی شده است؛ باند خامنهای باند مغلوب را مسئول و مقصر مأیوس کردن مردم میداند و مثلاً رئیسی ۲۸بهمن در مراسم چهلم قاسم سلیمانی در کرمان گفت: «هر مسئولی ایجاد یأس بکند، در خط دشمن است». از این طرف باند اصلاحطلبان هم میگویند کارهایی که باند غالب در جهت حذف و تصفیه میکند، موجب دلسردی مردم شده است.
در همین رابطه آخوند مجید انصاری از باند مغلوب که کاندیدای اصلاحطلبان قلابی است، غر زد که: «مجلس تک صدا پارلمان نیست، پادگان است».
عامل اصلی ورشکستگی نمایش انتخابات
اما در خلال این متهم کردن متقابل، بعضاً اعتراف میکنند که عامل اصلی سوت و کوری بساط انتخابات، قیام است. روزنامهٔ جوان مینویسد: «متأسفانه بهدلیل مسائلی که در کشور پیش آمده، بهویژه حوادث آبان ماه، سرخوردگی بزرگی در جامعه شکل گرفته است و این مسأله موجب شده تا بخش زیادی از مردم نسبت بهانتخابات بیاعتنا شوند».
در یک مورد جالب دیگر روزنامهٔ سیاست روز (از باند خامنهای) تفرقه در باند غالب را توی سر هم باندیها کوبیده و نوشته است: «حال که جریانهای سیاسی کشور برای دست یافتن بهقدرت نمیتوانند ائتلاف و توافق میان خود را شکل دهند، چگونه میخواهند کشور را اداره کنند؟».
و روزنامهٔ مستقل (از باند اصلاحطلب) همین مضمون را در تیتر مقالهاش این طور منعکس کرده است: «مْلکی که نکوست، از انتخاباتش پیداست».
این سخنان که امروز بر زبان و قلم مهرهها و رسانههای نظام جاری میشود، بیانگر مجازات اتودینامیک رژیمی است که ۴۰سال آزگار است که در استبداد مطلقهٔ فقیه سخن از انتخابات میگوید. نمایش مشمئزکنندهای که هر گونه مشارکت در آن خیانت بهحاکمیت مردم است. همچنان که رهبر مقاومت، مسعود رجوی گفته است: «سخن از انتخابات در سلطنت مطلقهٔ فقیه منتهای خیانت بهحاکمیت مردم است. انتخابات جایی ندارد. جواب در انقلاب و سرنگونی است».