728 x 90

براندازی، پدیده‌یی وابسته به شانس یا قانونمند و قابل دسترس؟

آتش زدن خودرو نیروی انتظامی توسط مردم
آتش زدن خودرو نیروی انتظامی توسط مردم

براندازی استبداد جرار دینی یک امر خودبخودی، غیرقانونمند و وابسته به شانس و تصادف نیست. قرار نبوده و نیست که در یک سپیده‌دم رویایی و در عالم خیال رخ دهد. با منطق بی‌هزینگی و پرهیز از خطر کردن نمی‌توان به آن دست یافت. یک پدیدهٔ علمی است، از قوانین سرسخت پیروی می‌کند.

باید مانند یک ساختمان عظیم، ستونهای آن را بر زیرساختی مستحکم برافراشت و دیوارهایش را آجر به آجر با رنج و کار طاقت‌فرسا فرابرد. انقلابی بزرگ ارنستو چه‌گوارا تعبیر جالبی در مورد انقلاب دارد:

«انقلاب سیبی نیست که پس از رسیدن از درخت بیفتد. باید وادار به افتادنش کنی».

 

موقعیت انقلابی

بر این اساس نباید انتظار داشت با افزایش تصاعدی شکاف طبقاتی بین دهک دهم و دهک‌های پایین جامعهٔ ایران یا فشارهای طاقت‌فرسا زندگی در حاکمیت دینی، افسارگسیختگی دم‌افزون گرانی و تورم، لاغر شدن سفره‌ها و محروم شدن مردم از حداقل معیشت، انقلاب رخ دهد. برآیند خودبه‌خودی این عوامل منجر به انقلاب نمی‌شود. طبقهٔ حاکم که همزمان اهرم دین، اقتصاد و قدرت را در دست دارد می‌تواند از شرایط موجود به نفع خود بهره‌برداری کند و علت نابسامانی اوضاع را به تمکین نکردن مردم به حکومت دینی و بی‌ایمانی آنها ربط دهد. بارها دیده‌ایم این حکومت با واعظان منبری و امام‌جمعه‌های ریاورز خود فجایعی مانند سیل، زلزله و قحطی و بی‌آبی را به ازدیاد گناه در بین جوانان و بی‌حجابی زنان مرتبط دانسته و آنان را عامل شوربختی ایرانی قلمداد کرده است.

بنابراین نامساعد بودن شرایط طبقاتی به‌طور خودبه‌خودی مولد انقلاب نیست، آگاهی نسبت به این وضعیت است که ایجاد نارضایتی می‌کند. این همان «آگاهی طبقاتی» است که بنا به اصطلاحات کارل مارکس، طبقهٔ کارگر را از یک «طبقهٔ در خود» به «طبقه برای خود» ارتقا می‌دهد. آگاهی طبقاتی، آگاهی فرد از جایگاهش در ساختار طبقاتی است. او با این آگاهی خود را دارای منافع مشترک با دیگر هم‌سنخان خود می‌بیند. با آنها حول یک خواسته دست به دست می‌دهد و نابرابری طبقاتی را به چالش می‌کشد. بنابراین برای انقلاب علاوه بر «شرط عینی»، «شرط ذهنی» یعنی وجود یک نیروی پیشتاز سازمان‌یافته و جان‌برکف ضروری است. درهم‌آمیختگی ارگانیک این دو شرط، «موقعیت انقلابی» را به‌وجود می‌آورد. در موقعیت انقلابی هر قیام می‌تواند به‌مثابهٔ جرقه‌ای در انبار متکاثف باروت باشد و به سلسله‌ای از قیام‌ها و به عبارت دیگر به انقلاب منجر شود.

 

تعریف انقلاب

در مجموعه آموزش‌های رهبر مقاومت مسعود رجوی به نام «استراتژی قیام و سرنگونی»، «انقلاب» این‌گونه تعریف شده است:

«انقلاب به‌طور خیلی خلاصه، دگرگونی جهش‌وار و تکاملی جامعه از طریق سقوط طبقه حاکم و انهدام نهادها و روابط مربوط به آن توسط توده‌های مردم تعریف می‌شود. حکومت کننده دیگر نمی‌تواند مثل سابق حکومت کند، طلسم حاکمیت درهم‌شکسته و با انحلال و ریزش و گسستگی شتابان مواجه است.

از طرف دیگر تنگدستی و نارضایتی و بدبختیهای جامعه به آنجا رسیده است که دیگر تحمل‌پذیر نیست و حکومت شوندگان برای تغییرات بنیادین به میدان می‌آیند. این‌جاست که حداکثر پیوستگی در صفوف مردم ایجاد می‌شود و پیشروترین قشرها و طبقات مردم در صف مقدم قرار می‌گیرند».

طبق این آموزه «ما با یک وضعیت عینی انقلابی رو‌به‌رو هستیم که خصوصیت ویژه آن، بحرانهای فراگیر و پایان‌ناپذیر در هیأت حاکمه است».

 

براندازی، یک پدیدهٔ قانونمند

با نگاهی به مختصات کنونی جامعهٔ ایران و وضعیت حاکمیت این مؤلفه‌ها را به چشم می‌بینیم. اما هنر آلترناتیو دمکراتیک و انقلابی در آنجا بارز می‌شود، که موقعیت انقلابی و قیامهای اجتماعی را مرحله به مرحله تا رسیدن به نقطهٔ تغییر جنس (براندازی) هدایت کند. به تعبیر چه‌گوارا کاری کند که سیب از درخت بیفتد. حال اگر به تعریف اول از براندازی بازگردیم، باز باید بگوییم که براندازی را مانند یک ساختمان مستحکم و باشکوه باید آجر به آجر ساخت. همان‌گونه که برای پی‌افکنی یک سازمان و حزب انقلابی باید تئوری انقلابی و استراتژی کارآمد داشت. از کادرهای حرفه‌یی و فداکار برخوردار بود و تمامی این دارایی‌ها را در یک تشکیلات انقلابی متبلور کرد، برای پیشبرد و به ثمر رساندن یک انقلاب نیز باید دارای یک جایگزین سیاسی و دمکراتیک بود که گام‌به‌گام جنبش توده‌یی برای تغییر را هدایت کرده و به نظام حاکم بالغ نماید.

 

الزامات جایگزین انقلابی و دمکراتیک

جایگزین شایسته برای هدایت خیزش‌های مردمی به سمت براندازی، علاوه بر داشتن یک پلتفرم پیشرو برای ایران آزاد فردا، در عرصهٔ سیاسی و بین‌المللی باید بتواند با دیپلماسی انقلابی، حمایت شخصیت‌های سیاسی و حقوق‌بشری را برانگیزد و با اتکا به آن با سیاست مماشات با فاشیسم دینی دربیفتد. پابه‌پای آن باید قادر باشد شیطان‌سازیها را در جنگ سیاسی علیه خود خنثی نموده و با افشای آنها به تقویت خط براندازی بپردازد. باید کادرهایی را تربیت نماید که بار انقلاب را به دوش بکشند و در هر شرایطی آماده باشند برای تحقق اهداف مرحله‌ای فداکاری نمایند. این جایگزین باید بتواند اعتراضات مردمی، خیزش‌های مردمی و نیز قیام شهرها را راه‌اندازی و سازماندهی نماید. آنچه مقاومت ایران با کانون‌های شورشی در حال پیشبرد آن در شهرهای شورشی است از این منطق پیروی می‌کند. فراتر از آنچه گفته شد، این جایگزین باید از یک رهبری ذیصلاح و پشتوانه‌ٔ مبارزاتی مکفی داشته باشد تا بتواند تغییرات رادیکال را در هر مرحله محقق سازد.

***

با این تلقی، سرنگونی استبداد دینی، یک پدیدهٔ قانونمند است. با ارزیابی مرحله‌ای شرایط عینی و ذهنی و برآورد از موقعیت انقلابی و توانمندیها و امکانات جنبش می‌توان آن را تعریف و فرموله کرد. در هر مرحله به جمعبندی آن نشست و برای مراحل بعدی کمبودها و نواقص تاکتیکی را جبران کرد.

آری، در یک‌کلام براندازی این رژیم، شدنی، حتمی، بایدی و در دسترس است و تحقق آن به اراده‌های سوزان ما بستگی دارد؛ به اراده و عزم هر کادر انقلابی جنبش و هر ایرانی شرافتمند که نمی‌خواهد بیش از این میهن خود را در چنگال کفتاران عمامه‌دار منکوب و گرفتار ببیند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ec04ba98-2c8f-4e90-9a3c-c311b6dccbe9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات