از آنجایی که هر حکومت برای بقا و استمرار حاکمیت خود یا باید دارای پایگاه اجتماعی باشد، یعنی تکیه گاهش مردم باشند، مثل دولت دکتر محمد مصدق و جمال عبدالناصر در مصر و گاندی در هند، یا اینکه برای ادامه بقا به قدرت ها و ابرقدرتهای زمانه دخیل بسته و وابسته شوند مثل حکومتهای شاه در ایران و سوموزا در نیکاراگوئه و پینوشه در شیلی و...
رژیم آخوندی هم از این قائده مستثنی نیست، از آنجا که این رژیم بهدلیل خصلت عقبافتاده تاریخی و طبقاتیاش هیچگاه بر مردم خودش متکی نبوده، بنابراین لاجرم باید نقطه اتکایش را برای بقا یکی در خارج از مرزها و دیگری سرکوب وحشیانه در داخل انتخاب میکرد.
چگونه؟
نقطه اتکا بهمعنی بهدست آوردن حمایتهای سیاسی قدرتهای اروپایی و آمریکا با دادن باج و بستن قراردادهای میلیاردی که سودهای کلان برای کمپانیها و سرمایهداران غربی داشته است. بهطور مثال قراردادهای میهن بربادده اکتشاف و استخراج میدانهای نفتی که بیشتر به حراج ثروتهای کشور شبیه است تا یک قرارداد عادلانه، بهطوریکه خود رژیمیها هم این قراردادها را به قرارداد ترکمانچای و... تشبیه میکنند.
همینطور قراردادها با کمپانیهای اتومبیل سازی و ماشینآلات و... و در یک کلام وارد کردن همه چیز از خارجه از سنگقبر گرفته تا بیل و مهر و تسبیح و شتر!
سیاست مماشات از عوامل مهم حفظ رژیم آخوندی در دو دهه گذشته
به این ترتیب رژیم در طی این چهل سال بهرغم اینکه بهلحاظ سیاسی مثل رژیم شاه به غرب وابسته نبود و ظاهراً استقلال سیاسی داشت، ولی با دادن باجهای کلان در قالب قراردادهای اقتصادی و تجاری، حمایت سیاسی آنها را در کادر سیاست مماشات بهدست میآورد. و بهواقع هیچ حکومتی در این صد ساله به این میزان مورد حمایت خارجی نبوده است.
سیاست مماشات هم بهزبان ساده یعنی چشم بستن کشورهای طرف معامله رژیم بر روی جنایاتی که در داخل کشور بهوسیله رژیم برای ادامه حکومت ننگینش انجام میدهد، مثل نقض آشکار حقوقبشر، سرکوب مردم در کوچه و خیابان، دستگیریها و شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی و عادی، سرکوب تظاهرات اعتراضی مردم برای احقاق حقوق به یغما رفتهشان توسط همین رژیم.
چشم بستن برشکنجه و اعدام ۱۲۰هزار جوان و نوجوان این مملکت در دهه شصت، چشم بستن بر قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷، قرار دادن تنها نیروی جنگنده و سرنگون کننده این رژیم در لیستهای تروریستی اروپا و آمریکا، کودتای خائنانه ۱۷ژوئن و دستگیریهای اعضای این مقاومت و پروندهسازی های مربوطه و...
البته در حوصله این گفتار نیست وگرنه در رابطه با بمباران ارتش آزادیبخش و مجاهدین توسط ائتلاف اروپا و آمریکا در جنگ عراق و خلعسلاح مجاهدین و... که بر مبنای درخواست آخوند خاتمی و برای بهدست آوردن رضایت آخوندها انجام شد حرف زیاد است.
آری به این میگویند سیاست مماشات با آخوندهای حاکم بر ایران، سیاستی که حداقل بدون ذرهای اغراق ۲۰سال به عمر دیکتاتوری آخوندی افزود.
اکنون با شکست سیاست مماشات آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. یعنی حمایتهای سیاسی از آخوندها و تحت فشار گذاشتن تنها اپوزیسیون سرنگون کننده این رژیم دیگر مثل گذشته نیست.
شکی نیست که این پیروزیها خود بهخود بهدست نیامده و حاصل میلیونها ساعت کار طاقتفرسا و رنج و خون مجاهدین است: از زندانها و شکنجهگاهها تا میادین رزم و رویارویی با رژیم و عوامل و مزدورانش.
آری رژیم با چرخش سیاستهای بینالمللی و مماشات، چوب زیر بغل خود یعنی نقطه اتکایش به خارج مرزها را بهمیزان زیادی از دست داد.
برجام اروپایی» بعد از خروج آمریکا از برجام
رژیم بعد از خروج آمریکا از برجام برای اینکه خودش را از تک و تا نیندازد گفت برجام را با اروپا ادامه میدهیم، در حالیکه هم خودش و هم اروپا میدانستند که بدون حضور آمریکا در برجام، برجام مطلقاً کارایی ندارد.
«پتر آلتمایر، وزیر اقتصاد آلمان روز جمعه (۲۱ اردیبهشت) در یک مصاحبه رادیویی اعلام کرد این کشور بهلحاظ حقوقی نمیتواند به شرکتهای آلمانی فعال در ایران در صورت اعمال تحریمهای جدید کمک کند. وزیر اقتصاد آلمان صریحاً گفت که هیچ راه قانونی برای محافظت از شرکتهای آلمانی در برابر تصمیمات دولت آمریکا وجود ندارد.
«مجله ماریان در فرانسه، گزارش داد: «شرکتهای بزرگ فرانسوی همچون رنو، توتال و پ.اس.آ و همچنین شرکتهای کوچک و متوسط، نگران عواقب (خروج آمریکا از برجام) هستند. این بار رفت و برگشتی با کنگره در کار نخواهد بود؛ چرا که دونالد ترامپ با اعلام پارهکردن توافق با (رژیم) ایران...، ایالات متحده را از آن خارج کرد...».
در واقع اروپا و کمپانیهای اروپایی عقد اخوت با رژیم نبسته و عاشق چشم و ابروی رژیم هم نیستند که بخواهند در چنین شرایط حساسی با ادامه کار با رژیم منافع اقتصادی خودشان با آمریکا را که غیرقابل قیاس با مبادلاتشان با رژیم است به خطر بیندازند. تا آنجا که امکانش بود رژیم را دوشیدند، الآن هم که دیگر نمیصرفد مانند دستمال استفاده شده او را دور میاندازند. چرا که میزان تبادلات تجاری اروپا با آمریکا به نسبت رژیم اصلاً قابل مقایسه نیست. این را خود رژیمیها بهتر میدانند:
«وابستگی تجاری اروپا به آمریکا ۶۸برابر ایران است/ انتخاب اروپا منافع برجام خواهد بود یا تجارت با آمریکا؟
سایت حکومتی مشرق ۲۳مهر ۱۳۹۶
در رابطه با حمایت اروپاییها از برجام محمدجواد لاریجانی از باند خامنهای در جواب این سؤال مجری تلویزیون که «فکر میکنید اروپاییها چقدر تن میدهند به این مسأله؟»، پاسخ میدهد: «بسیار ضعیف است احتمالش،...
مجری از لاریجانی میپرسد در واقع اروپا «بهدنبال برجام ۲و ۳است؟»، لاریجانی جواب میدهد «فراتر از آن و بهدنبال کشاندن ایران به صحنههای مختلفی است که از برجام بدتر است». (تلویزیون رژیم ۲۰اردیبهشت ۹۷)
بر این اساس اینکه روحانی میگوید به اروپا دو سه هفته مهلت میدهیم یا خامنهای میگوید بکنید ولی من اعتماد ندارم تضمین بگیرید، اینها دیگر خنک کردن داغ دل میباشد و عملاً هم خامنهای راه گفتگو با اروپا را باز گذاشته است، چرا که بهشدت برای حفظ برجام به اروپا نیاز دارد.
ولی باید به خامنهای و سایر سردمداران رژیم گفت: ببخشید دیگه باید بلند شید، چرا که اولاً آب رفته به جوی برنمیگردد و شرایط موجود هرگز به عقب بازگشت نخواهد کرد و باید منتظر قیام خلق با کانونهای شورشی و ارتش آزادیبخش در شرایط جدید و سرنگونی باشند.
م. ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند