اکنون ۲سال است که معلمان ایران در حرکتی مستمر و سراسری تلاش میکنند مشکلات شغلی خود را که تاثیر مستقیم در وضعیت آموزشی فرزندان این سرزمین دارد، به گوش آخوندهای حاکم برسانند. معلمان در همین سالی که اکنون آخرین ماههای آن را پشتسر میگذاریم حداقل ۳اعتراض و اعتصاب سراسری و چند حرکت استانی و منطقهای را شکل دادند تا شاید آخوندهای حاکم جدیت مشکلات معلمان و موانع آموزش و پرورش دانشآموزان کشور را دریابند اما تا همین لحظه هیچ گوش شنوایی پیدا نشده سهل است، اخیراً آخوندها موج جدید دستگیری معلمان آزاده و ارعاب نمایندگان کانونهای صنفی معلمان پیشتاز این مملکت را بهراه انداختهاند.
آخوندها با آتشبازی میکنند
روشی که آخوندها و وزارت اطلاعات آنها در مقابل حرکت اعتراضی معلمان اتخاذ کردهاند بیشک پیامدهایی خواهد داشت که آخوندها مطمئناً به آنها فکر نکردهاند. دانشآموزان در همین چند حرکت اخیر آموزگارانشان نشان دادند که بهرغم سن کم و تجربه اندکشان از کشاکشهای زندگی، بهخوبی مسایل را درک میکنند و میدانند در درگیری بین معلم و آنان که معلمان را بازداشت میکنند، باید طرف چه کسی را بگیرند!
دانشآموزی که در مراجعه به مدرسه متوجه میگردد معلمش توسط پاسداران بازداشت شده و اینک بهعلت پیگیری حقوق حقه خود و آموزش رایگان دانشآموزانش به جای کلاس، پشت میلههای زندان بهسر میبرد طبعاً از همان لحظه رویکرد دیگری با پاسداران خواهد داشت!
این رویکرد دانشآموزان البته جدای از پدافند فعال معلمان است! که خود البته در کانونهای صنفی و دیگر نهادهای مشابه اتخاذ خواهند کرد.
و اینها همه البته جدای از آن چیزی است که معلمان از نحوه برخورد ضروری با دیکتاتور و دیکتاتوری و نیروهای سرکوبگر به دانشآموزان خود خواهند آموخت!
در نتیجه تا همینجا میتوان نتیجه گرفت که آخوندها در مواجهه با معلمان و خواستههای آنان هنوز متوجه حساسیت کار نشدهاند!
مملکتی که ۱۳ تا ۱۵میلیون دانشآموز دارد البته دارای ارتشی است که وقتی پا به میدان بگذارد هیچ نیرویی را در مقابل خود برنخواهد تافت. آنچه که دانشآموزان اراکی در جریان قیام دی کردند را همگان بهیاد دارند.
بیسبب نبود که آخوندهای دانهدرشتی مانند علمالهدی آه و ناله سردادند و با آخوند خاتمی دم گرفتند که در جریان قیام دی، بیش از ۶۰دفتر نمایندگان خامنهای و ۲۰حوزه جهل و جنایت آخوندی مورد تهاجم جوانان شورشی قرار گرفت!
حقوق معلمان در شرایط حاضر
روزنامهها و سایتهای رژیم اذعان میکنند که حقوق دریافتی معلمان زیر خط فقر است و آنها برای تأمین زندگی روزمرهشان چندشغله هستند تا بتواند پاسخگوی خرج روزانه خودشان باشند. اکنون شرایطی حاکم است که روزانه حتی در مجلس آخوندی و سایتهای حکومتی، مقامات رژیم به فقر معلمان در ایران اذعان میکنند و این، امر پوشیدهای نیست.
یک سایت حکومتی در این مورد مینویسد: «معلم نبایستی برای تأمین معیشت مجبور به ورود به کارهای دیگری که در شأن معلم نیست بشود. معلم، بایستی همهروزه در فکر مطالعه و ارتقای معلومات خود باشد تا با آمادگی کامل در سر کلاس حضور یابد نه اینکه مانند اکثر معلمان کنونی مجبور باشد که در چند جا کار بکند»!
این سایت اضافه میکند: «یک معلم واقعی، چگونه میتواند از یکسو بهمنظور تأمین معاش خود و خانواده خویش به مسافرکشی، شاگردی بنگاه معاملاتی، خیاطی، آرایشگری، لیموفروشی، موزفروشی و درس تقویتی و... بپردازد و در همان حال به فکر مطالعه و افزایش معلومات خود باشد»؟
ما در زیر خط فقر زندگی میکنیم...
دوزیست بودن معلمان در جامعه آخوندی ایران
همین سایت میافزاید: «که معلمان به موجوداتی دوزیست بدل میشوند:
معلم - راننده،
معلم - بنا،
معلم - نجار،
معلم - دلال،
معلم - آهنگر،
معلم - کشاورز و (سرانجام روزی میرسد که) دیگر هیچ معلمی سر دولت فریاد نخواهد کشید چرا که دیگر معلمی وجود ندارد... غم آب و نان باعث شده تا معلم از نیازهای حیاتی خود یعنی تحقیق، پژوهش و مطالعه و بهروزآوری اطلاعات محروم و دور بماند».
چشماندارهای روشن فردا
نگاهی به واقعیتهای موجود البته بسیار آزاردهنده است اما از آنجا که این رژیم قادر به حل تضادهای مردم ایران و هیچیک از دیگر اقشار جامعه نیست و همانطور که در این ماهها شاهد اعتراضات مستمر اقشار فرهنگیان و معلمان و دیگر اقشار جامعه بودهایم، میتوان نتیجه گرفت که وضعیت موجود حکایت از آن دارد که تنها یک راهحل برای تمامی آنان که از وضعیت موجود گریزان هستند، باقی مانده است و آن هم ادامه اعتراضات علیه تمامیت رژیم آخوندی خواهد بود چرا که تا این رژیم وجود دارد هیچ دردی از مردم و جامعه ما درمان نخواهد شد. بلکه روزبهروز بر این دردها و مشکلات افزوده نیز میگردد. مگر اینکه این رشته سیاه و ظالمانه در یک نقطه قطع گردد.