اخبار و تحولات هفتهها و روزهای اخیر ایران را که میخوانیم و میبینیم و دنبال میکنیم، از خود میپرسیم «در ایران چه میگذرد؟».
ویژهگیهای شرایط جدید
آنچه طی چند ماه اخیر از استمرار قیامها گذشته و جریان مستمر یافته است، گویای کیفیتی میباشد که ویژهگیهای آن عبارتاند از:
۱ـ شعارها و فریادها و مطالبات و پرخاشها گویای عمق فاجعهای است که رژیم آخوندی بر زندگی و جان و مال مردم روا داشته است.
۲ـ درد مشترک جامعه ایران و اقشار گوناگون، گرایش به اتحاد را یک ضرورت کرده است.
۳ـ تشکل و هماهنگی را ضرورت استمرار قیام و تظاهرات و اعتراضات نموده است.
۴ـ با وجود صنفی بودن اعتراضات و خواستهها، اما فریادها و شعارها، فساد کل حاکمیت را نشانه گرفته و روندی سیاسی یافته است: «کشور ما دزدخانه است، توی جهان نمونه است! هیهات مناالذله! نه تهدید، نه زندان، دیگر فایده ندارد! زندانی سیاسی، آزاد باید گردد!...».
۵ـ شکست شیادی روحانی تحت عنوان اعتدال با شعار «روحانی دروغگو! کلید تدبیرت کو؟ و مقابله با تمامیت نظام با شعار: نه حاکم(خامنهای)، نه دولت، نیستند به فکر ملت!».
۶ـ استمرار تظاهرات و پایداری کارگران نشان میدهد که تا تعیینتکلیف نشدن مشکلات سالیانشان با چپاولگران حکومتی، این قیامها را سر خاموشی نیست.
۷ـ یک روشنگری طبقاتی در تظاهرات و اعتراضات کارگران موج میزند.
نتایج این ویژهگیها
نکتهٔ بسیار مهم و قابل توجهی که در این ۷ویژهگی نهفته، این است که زخمهای عمیقی بر پیکر جامعه ایران با تمام اقشار آن ایجاد شده است. کارگران دقیقاً آدرس مسبب انواع این زخمها را حاکمیت ولایت فقیه نشان میدهند که آن را در شعار «نه حاکم، نه دولت، نیستند به فکر ملت!» متبلور کردهاند.
جنبه دیگر این زخم عمیق، مشترک بودن آن در کل جامعه است که خودش را در ابراز همبستگی با کارگران بارز کرده است. دانشجویان، زندانیان سیاسی، زنان، حقوقدانان، بازاریان و دانشآموزان از قیام کارگران حمایت نموده و آن را فریاد میکنند. حتی در نمونهای سمبلیک شاهد هستیم که کودکان ایران تابلو یا نوشتهای را در دست میگیرند و خواستار آزادشدن کارگران و معلمان زندانی میشوند.
همبستگی دانشجویان و کارگران علیه ستم طبقاتی
در گرامیداشتهای گوناگون مراسم ۱۶آذر امسال که همگی وجه مبارزاتی و اعتراضی داشتند، با آنکه زیر سلطهگری همهجانبهٔ نیروهای سرکوبگر برگزار شد، کیفیتی سیاسی یافته بود. دانشجویان اعتراض و مقاومت خود را با تظاهرات بزرگ کارگران پیوند زدند: «فرزند کارگرانیم، کنارشان میمانیم!».
حرکت دانشجویی همواره گویای نبض سیاسی در مقابله با حاکمیت بوده و ادامه دارد. همبستگی و اعلام اتحاد دانشجویان با کارگران گروه ملی فولاد اهواز و نیشکر هفتتپه، مبین بازوبهبازو شدن ۲جریان قدرتمند ایران علیه تمامیت حاکمیت ولایت فقیه میباشد. این همبستگی از طرفی دانشجویان را با اصلیترین مسألهٔ جاری در قیامها و اعتراضها که همانا فریاد علیه ستم طبقاتی است، پیوند میزند.
شکست هراس و گسستن زنجیر زحمتکشان
روندی از تظاهرات و اعتراضات کارگران شکل گرفته است که با نمونههای مشابه در چند ماه قبل متفاوت میباشد. یکی از تفاوتهای عمده در این است که کارگران اقدام به سخنرانیهای روشنگرانه و افشاگرانه میکنند که مورد حمایت عموم همکارانشان واقع میشود.
جنبهای دیگر از این تفاوتها در این است که ترس و هراسی از دستگیری و زندانی شدن وجود ندارد. کارگران با آنکه میدانند بلندگو دست گرفتن و دزدان و چپاولگران حکومتی را افشا کردن، چه تبعاتی برایشان از جانب سرکوبگران ولیفقیه ایجاد میکند، با این حال دست از افشاگری و روشنگری برنمیدارند. با آنکه میدانند همکارانشان را پیش از آنها دستگیر نمودهاند، با این حال هیچ خللی در عزمشان برای استمرار تظاهرات و فریاد ایجاد نشده است. بارزترین نمود این عزم، کفنپوش آمدن کارگران به خیابان است. این حرکت نمادین، تعیینتکلیف با حاکمیت آخوندی بود که بداند با چه قدرت بیشکست و بالندهای مواجه است.
« تو را چه سود
ربودن فریاد از خیابان؟
که هر سلول و زندان را
نعرههای عدالت کرده باشی...
باش تا مام ایران
آزادی را در کام اژدها برشورد...».
کیفیت جدید
مجموعهٔ مبارزات و پایداری و تظاهرات کارگران و همبستگیها با آنان که جریان یافته است، تعادلقوای سیاسی و اجتماعی ایران را وارد یک نبرد کیفی کرده است. کیفیتی که زیرساخت آن نبرد طبقاتی اقشار جامعه ایران علیه تمامیت خودکامهگان غارتگر میباشد.
در روبهروی کارگران و دانشجویان و باقی اقشار که به ضرورت همبستگی برای مبارزه علیه درد مشترک رسیدهاند، حکومت آخوندی باز هم بهدلیل بنبست سیاسی و اقتصادی، هیچ راهی جز دستگیری و زندانی کردن چند کارگر و دانشجو نداشته و ندارد.
همبستگی ایران در حسابرسی از هیولا
قیامها و اعتراضات و تظاهرات و فریادهای صنفی اقشار گوناگون ایران وارد مرحله تعیینتکلیف با حاکمیت میشوند. این تحول مهم گویای اجتنابناپذیری سیر حرکات صنفی به سمت سیاسیشدن میباشد؛ چرا که در جامعهای که آزادی نیست، همهچیز لاجرم سیاسی میشود. بنابراین از این پس شاهد حسابرسیهای بیشتری از جانب زحمتکشان ایران علیه حاکمیت دزد و غارتگر آخوندی خواهیم بود و همبستگی اقشار جامعهٔ ایران این حسابرسی را به یک تغییر واقعی سیاسی خواهند کشاند.