خامنهای روز سهشنبه ۱۰بهمن در دیدار با گروهی از عوامل رژیم که از آنها با عنوان «تولیدگران» نام برده میشد، دربارهٔ پیشرفتهای رژیم در زمینهٔ اقتصادی داد سخن داد و با دلخوری از اینکه چرا مردم ایران از این پیشرفتها «بیخبرند»، گفت: «متأسفیم که این پیشرفتها برای مردم توضیح داده نشده و اکثر افراد ملت از اینگونه تلاشها و توفیقات و ابتکارات که جزو نعمتهای الهی است، بیخبرند».
خلیفهٔ ارتجاع در ادامهٔ باد و بلوفهای وقیحانهٔ خود برای اینکه شکست و بنبست دولت رئیسی در زمینهٔ اقتصادی را ـ که مردم ایران بهخوبی از آن باخبرند ـ «رشد و پیشرفت» قلمداد کند، گفت: «این رشد و پیشرفت و کارهایی که انجام گرفته همه در شرایط تحریم انجام گرفته». او مشکلات موجود را هم بهگردن دولتهای قبلی انداخت و اضافه کرد: «در این میان بعضی از دورهها هم، دورههای کمکاری دولتها بوده، دهه۹۰، دهه خیلی پیشرفت خوبی برای ما نبود، اما در عینحال این کارها انجام گرفته».
روز بعد (۱۱بهمن) نوبت گماشتهٔ ۶کلاسهٔ ولیفقیه بود که بیاید و طبق معمول جا پای اربابش بگذارد و ادعا کند: «رشد نقدینگی بحمدالله کنترلشده گزارشی که امروز آقای فرزین (رئیس بانک مرکزی) دادند گزارشی امیدوارکننده بود که اشاره کردند آمده روی کانال ۲۵درصد! خوب این معلوم است که رشد نقدینگی کنترل شده».
جلاد بیسواد نمیفهمد که حتی اگرکسی ادعای او را بپذیرد، معلوم میشود آن پیشرفتی که خامنهای میگفت و اینکه رئیسی میگوید، کاهش آهنگ رشد نقدینگی از ۲۷درصد به۲۵درصد است. یعنی سرعت ماشین چاپ اسکناس دو درصد کمتر شده و در حال حاضر هر ماه ۲۵درصد بهنقدینگی اضافه میشود. امری که در هر جای دنیا و در هر سیستم اقتصادی اگر اتفاق بیفتد، یک فاجعهٔ اقتصادی تلقی میشود.
اما اقتصاد، عرصهٔ باد و بلوف نیست و میدانی نیست که لوطی ولایت و عنترش بتوانند راحت در آن تاخت و تاز کنند. اقتصاد عرصهیی است که در آن اعداد و ارقام، حرف میزنند و مشت دجالان و فریبکاران را باز میکنند. یکی از نمایانترین شاخصهای اقتصادی، ارزش پول ملی یا قدرت خرید مردم است که خود را در نرخ ارز و دلار بهوضوح نشان میدهد. در همان زمانی که خامنهای و رئیسی مشغول دستهگل دادن بهخودشان از بابت پیشرفتهای اقتصادی بودند، قیمت دلار در بازار از ۵۰هزار تومان بهآستانهٔ ۶۰هزار تومان جهش کرد. افزایشی که تأثیر بلافصل آن در تورم و در نرخ کلیهٔ کالاها ظاهر شده و بهگفتهٔ کارشناسان تا همین جا، باعث افزایش ۹درصدی قیمتها گردیده و بههمین نسبت نیز در نرخ مرگبار تورم که اکنون حدود ۵۰درصد است منعکس شده و آن را افزایش میدهد.
افزایش نرخ ارز معلول و برآیند مؤلفههای اقتصادی مانند رشد نقدینگی، افزایش تورم، ناترازی تجاری، فرار سرمایه از کشور، کاهش تولید داخلی و غیره... است، اما برخی کارشناسان اقتصادی، سیاست غارتگرانهٔ رژیم برای پر کردن حفرهٔ عظیم کسری بودجه را علت عمدهٔ جهش ناگهانی نرخ ارز میدانند. با کاهش قدرت خرید پول، رژیم غارتگر آخوندی دست در سفرهٔ ۸۵میلیون ایرانی کرده است. دولت رئیسی به این هم قناعت نکرده و بهقول کارشناسان حکومتی، دست دیگرش را تا مچ در جیب مردم فرو کرده تا با افزایش ۵۰درصدی مالیات، آخرین رمق حیاتی آنها را هم بمکد و بهچاه ویل جنگافروزی و بمبسازی و سرکوب و جنایت سرازیر کند.
البته همهٔ دولتهایی که توسط ولیفقیه ارتجاع بر سر کار آمدهاند، سهم خود را در غارت مردم و تخریب شالودههای اقتصادی کشور و نابودی حرث و نسل میهن بهاتم وجه ادا کردهاند، اما در این عرصه، دولت رئیسی جلاد روی دست همهٔ آنها بلند شده است. شاخص آن افزایش سرسامآور نرخ دلار طی دو سال و نیمی است که او روی کار آمده است. در سال۱۴۰۰ که رئیسی بر مسند نشست، نرخ دلار حدود ۲۴هزار تومان بود، اکنون بهحدود ۶۰هزار تومان رسیده (یعنی بیش از ۲۴۰درصد افزایش) متناسب با آن، قیمت همهٔ مایحتاج زندگی، از مواد خوراکی تا مسکن و درمان و غیره نیز افزایش یافته و فقر و فلاکت را در جامعهٔ ایران عمومیت بخشیده است تا آنجا که کارشناسان حکومتی اقتصاد نیز اذعان میکنند «اکنون فقط ۵کشور دنیا از این نظر وضعیت بدتری نسبت بهایران دارند» (روزنامهٔ حکومتی آرمان ملی ـ ۹بهمن ۴۰۲).
اما این وضعیت در تناقض با واقعیتهای ایران، بهعنوان کشوری است که منابع ثروتش ۸برابر میانگین دنیاست و افزون بر این بهلحاظ نیروی انسانی نیز از مردمی با بالاترین سطح تحصیل و آگاهی در منطقه برخوردار است. از این روست که کارشناسان رژیم هشدار میدهند: «با شرایط اقتصادی فعلی، مسئولان کشور باید از هماکنون مسئولیت ناآرامیهای آینده (بخوانید قیام و انقلاب) در کشور را پذیرا باشند» (راغفر اقتصاددان حکومتی ـ اقتصاد۲۴ ـ ۲۵دی۴۰۲).