روز یکشنبه اول اردیبهشت ۱۳۹۸پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده مجموعه جنایتکار، تروریست و غارتگر پاسداران با اعلام بریدگی، تمایل به کار فرهنگی و شرکت در جنگ «نرم»! و بهگفته خامنهای با ابراز ضرورت جابهجایی در فرماندهی سپاه، از سمت خود برکنار! و جانشین وی پاسدار حسین سلامی با یک ارتقای درجه باسمهای به جای جعفری گماشته شد.
پاسدار جعفری ۱۱سال فرماندهی این مجموعه تروریستی و غارتگر را برعهده داشت و در آستانه تغییر و تحولات عظیم در سیاستهای آمریکا نسبت به رژیم، ابراز تمایل کرد که به عرصه جنگ نرم وارد شود!
جابهجایی در چه شرایطی انجام شد؟
این تغییر و تحول عمده در رأس بزرگترین نیروی حافظ دیکتاتوری حاکم بر ایران دقیقاً ۱۳روز پس از قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا صورت گرفت. این بزرگترین ضربه سیاسی به سپاه پاسداران و کل نظام آخوندی محسوب میگردد.
از سوی دیگر یادآور میگردد طی یکماه اخیر که سیل بخشهای وسیعی از ایران را فراگرفت، با رو شدن نقش مستقیم سپاه پاسداران در تخریب محیطزیست کشور و افزایش خسارتهای ناشی از سیل، تنفر عموی از سپاه پاسداران افزایش بیسابقهای یافت بهنحوی که پاسداران و سران آنها مکرراًً در معرض تهاجم مردم مصیبتزده قرار گرفته و در مواردی نیز توسط مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
در کنار این موارد در هفتههای اخیر یکه تاز شدن نیروی تروریستی قدس به فرماندهی پاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی نیز ابعاد جدیدی به خود گرفت:
وی از یکسو در ایام پیش از عید با آوردن بشار اسد دیکتاتور مفلوک سوریه به ایران و ملاقات با وی در غیاب مقامات ذیربط دولتی بهویژه وزارتخارجه، سر و صدای زیادی بهپا کرد.
از دیگر اتفاقهای قابل ذکر در ایام اخیر، عزل پرابهام یکی از فرماندهان رده بالای سپاه و اوجگیری شایعاتی درباره جاسوس بودن یا نفوذی بودن آن شخص و ناپدید شدن ناگهانی وی در روزهای اخیر است که صحتوسقم آن تا این لحظه قابل تدقیق نیست.
وی در هفتههای آخر فروردین نیز با وارد کردن مزدوران مواجب بگیر خود از عراق و... به مناطق سیلزده، بهمریختگی دستگاه سیاسی آخوندها را بیشازپیش به نمایش گذاشت. امری که سر و صدای برخی مزوران حکومتی در مجلس ارتجاع و دیگر نهادهای دیکتاتوری را نیز برانگیخت. امری که توسط اهالی خوزستان بهویژه هموطنان عربمان بهشدت تقبیح شد و نفرت عمومی از پاسداران را شدت بخشید.
در حکمی که این جابهجایی را توسط خامنهای اعلام کرد، علت برکناری جعفری و انتصاب سلامی تمایل شخصی جعفری به شرکت در جنگ نرم و کار فرهنگی؟! ذکر شده است. این همان علتی است که پاسدار محسن رضایی نیز به هنگام کنار کشیدن از فرماندهی سپاه پس از جنگ و نوشیدن جامزهر اعلام کرد!
سلامی کیست؟
حسین سلامی یک پاسدار میانرتبه در سلسله مراتب این نهاد تروریستی بود که در جنگ ضدمیهنی مسئولیتهای نه چندان مهمی در لشکرهای ۲۵کربلا و ۱۴سپاه به عهده داشت.
فرماندهان این هر دو لشکر در آن جنگ کشته شدند. سلامی بهعلت حضور در نقشهای درجه چندم پشت جبهه دچار مشکلی در آن دوره نشد.
وی سابقه آدمکشی در کردستان دارد و خون بسیاری از هموطنان کردمان بر دستهای او باقی است.
پاسدار سلامی مدتی نیز مسئولیت عملیات قرارگاه دریایی نوح را به عهده داشت.
پس از جنگ وی فرمانده دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) بود.
از سال ۷۶به بعد معاون عملیات ستاد مشترک سپاه شد.
پس از آن از سال ۸۴تا مهر ۸۸فرمانده نیروی هوایی سپاه را برعهده داشت.
از سال ۸۸به بعد نیز جانشین فرمانده کل سپاه شد
مدت کوتاهی نیز در سال ۹۷سرپرست معاونت هماهنگکننده سپاه را یدک میکشید
همینطور عضویت هیات علمی دانشگاه عالی دفاع را نیز دارد.
سوابق دیگر سلامی
پاسدار سلامی که بین دیگر همقطارانش از بددهنی و هتاکی ویژهیی برخوردار است، در مقطع انقلاب ضدسلطنتی یک دانشآموز ساده و «سر به کتاب» دبیرستانی در شهرستان گلپایگان بود که تلاش میکرد در وانفسای انقلاب راهی به دانشگاه پیدا کند! و نهایتاً هم در همان سال ۵۷وارد دانشگاه علم و صنعت شد. اما راه ترقی در نظام آخوندی را خیلی زود یاد گرفت و به سپاه پاسداران و نیروی سرکوب مردم پیوست! در سالهای دهه ۶۰یک پاسدار معمولی بود که به مراکز و تجمعهای سیاسی مخالف حمله میکرد و نهایتاً هم برای سرکوب به کردستان رفت و مسیری را طی کرد که در فراز پیشین توضیح داده شد.
گوبلز نظام
مقطع شکفتن! پاسدار جنایتکار سلامی از میان دیگر پاسداران خامنهای را باید در همین یکی دو سال اخیر دانست که وی با سخنرانیهای بازاریاش تلاش میکرد به پاسداران روحیه باخته خامنهای روحیه تزریق کند.
یکی از قسمتهای مورد رضایت کارنامه پاسدار سلامی، عربدهکشیهای مضحک وی برضد مجاهدین است که تقریباً بهطور هفتگی و گاه ماهانه اجرا کرده و میکند.
سلامی جنایتکار پس از ماجرای قتلعام مجاهدین بیسلاح در اشرف (۱۰شهریور ۹۲)، رجزخوانیهای بسیاری اندر باب نابودی مجاهدین یا تلاشی قریبالوقوع باقیمانده آنان کرد اما هرگز پاسخگوی بلوفهای خود نشد.
وی در باب کوتاه نیامدن در پروژه اتمی نیز بسیاری بلوفها زد اما پس از اتمام کار، نکته جدیدی درباره آنچه که اتفاق افتاد نگفت!
وی در ماههای اخیر نیز در باب عقبنشینی نکردن از پروژه موشکی و منطقهیی نیز سخنرانیهای فراوانی کرد اما روشن نیست که پس از تعیینتکلیف شدن این پروژه چه خواهد کرد؟!
از سوی دیگر سلامی در این روزها که خشم مردم نسبت به پاسداران شعله میکشد از بازدید مناطق سیلزده طفره رفته و تلاش کرده که گریبانش به دست مردم خشمگین سیلزده نیفتد!
واقعیت این است که سلامی در زمانی به سرکردگی سپاه جهل و جنایت شده منصوب شده که شرایط آبستن حوادث بسیار بهطور مشخص از جانب مردم جان به لب رسیده ایران است. شرایطی که تمامیت رژیم در وحشت از آن بهسر میبرد. آیندهای نه چندان دور بیشتر این واقعیت را اثبات خواهد کرد