خانم مریم رجوی در سخنرانی اخیر خود در پارلمان اروپا در استراسبورگ «راهحل سوم» را که ۲۱سال پیش آن را بهعنوان راهحل ریشهیی مسألهٔ ایران در همین پارلمان ارائه داده بود، یادآوری و تأکید کرد: «راهحل ایران نه در مماشات و نه جنگ، بلکه راهحل سوم، یعنی تغییر رژیم از طریق مردم و مقاومت سازمانیافته است».
خانم رجوی با اشاره به اشتباهات تاریخی غرب در رابطه با ایران اضافه کرد: «آلترناتیو را نمیتوان مانند ۱۰۰سال پیش با منصوب کردن یک شاه توسط انگلستان بر سر کار آورد. یا مانند سال ۱۳۳۲ با کودتا توسط آمریکا علیه دولت ملی دکتر مصدق با سرکوب و شکنجه و اعدام تحمیل کرد. اگر یک دولت ملی و دموکراتیک بر سر کار بود، تاریخ ایران و وضعیت این قسمت از جهنان متفاوت بود و خمینی و آخوندها به قدرت نمیرسیدند».
کمتر از یک هفته پس از این سخنرانی و در بحبوحهٔ بحثهای داغی که در مورد اوضاع ایران و تأثیر آن بر تحولات منطقه و جهان جریان داشت، سناتور تیمکین عضو سنای آمریکا دربارهٔ اشتباه دولت این کشور در کودتای ۲۸مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق و تحمیل شاه سخن گفت.
سناتور کین در جلسهٔ استماع کمیتهٔنیروهای مسلح سنای آمریکا با حضور ژنرالهای ارشد سنتکام و سناتورها از هر دو حزب ایالات متحده در روز ۳تیر ۱۴۰۴ ضمن تأکید بر اینکه دیکتاتوری آخوندی حاکم بر ایران «حامی اصلی تروریسم و منبع بیثباتی در منطقه است» گفت: «آمریکا در سال ۱۳۳۲ با سرنگونی یک نخستوزیر دموکراتیک به درخواست انگلستان، که منافع نفتیاش در خطر بود، حکومت ایران را تغییر داد. این موضوع بهطور گسترده شناخته و پذیرفته شده است. هر کس بخواهد دربارهٔ عملیات آژاکس تحقیق کند، برود نگاه کند. همچنین به پروژهٔ آیزنهاور که دولت غیرنظامی و دموکراتیک ایران را سرنگون کرد. پس از آن، آمریکا به نصب یک دیکتاتور، یعنی شاه ایران کمک کرد. ما پلیس مخفی ایران (ساواک) را آموزش دادیم و آن دیکتاتور حدود ۲۵سال بر ایران بهطور وحشیانه حکومت کرد. ایران بسیار طرفدار آمریکا بود، چون آمریکا برای حاکمیت ایران در پایان جنگ جهانی دوم، وقتی شوروی میخواست آن را ببلعد، جنگید، اما آن ۲۵سال حمایت آمریکا از یک دیکتاتور ایرانی منجر به خصومت عمیق ضدآمریکایی در ایران شد.
وقتی ایرانیها شاه را بیرون کردند، آمریکا به او پناه داد. ایرانیها خواستار بازگرداندن شاه برای محاکمه شدند. ما امتناع کردیم. ایرانیهای عامل رژیم سفارت آمریکا را اشغال کردند و گروگانهای آمریکایی را برخلاف قوانین بینالمللی نگهداشتند».
آری، تاریخ ۱۰۰سالهٔ ایران گواه سهم فاجعهبار سیاسیت مماشات یا سیاست حمایت از دیکتاتوریهای شاه و شیخ در برابر خواست مستمر همهٔ مقاومتها و جنبشها و قیامهای مردم ایران بوده است؛ سیاستهایی که دموکراسی و حقوقبشر و حق حاحکمیت مردم ایران را پیوسته قربانی کرده و قیمت سنگین و خونین آن را اول مردم ایران و بعد هم مردم منطقه و جهان پرداختهاند.
زمان آن فرا رسیده که حق مردم ایران برای مقاومت و نبرد رهاییبخش بهمنظور دستیابی به آزادی و برقراری حاکمیت جمهور مردم بهرسمیت شناخته شود.