728 x 90

تخریب محیط‌زیست در ایران با ۴۰۰ پروژه خطرناک

 قتل عام طبیعت
قتل عام طبیعت

مطابق قانون، تخریب محیط‌زیست به هر شکل و شیوه‌ای جرم محسوب شده و متخلفان در هر رده و منصبی که باشند بایستی پاسخگوی افکار عمومی و کارشناسان باشند و در پیشگاه تاریخ و ملت مجازات شوند. اما در رژیم ملایان این قوانین تنها جوهری‌ست بر کاغذهای پاره؛ و واقعیت موجود چیز دیگری‌ست.

مهمترین منابع زیست‌محیطی که در سالهای اخیر در ایران مورد تخریب قرار گرفته‌اند، منابع آبی و دریاچه‌ها و جنگل‌ها می‌باشند که به‌طور روزافزونی در معرض نابودی و خشک‌شدن قرار گرفته‌اند. ناگفته پیداست که خشک شدن منابع آبی و تالابها نه تنها بر حیات گیاهی و جانوری پیرامون خود تأثیر می‌گذارند بلکه بر روی تغییرات جمعیتی و بروز مشکلات و بحرانهای اجتماعی منطقه اطراف اعم از مراکز روستایی و شهری و کاهش امنیت ملی نیز مؤثر می‌باشند.

روزنامه حکومتی اعتماد ۱۱تیرماه ۱۴۰۱ با اشاره به کلان‌دزدیهای هدایت شده و حکومتی در پروژه‌های خطرناک زیست‌محیطی نوشت: «طبق آمارها در کشور بیش از ۴۰۰ پروژه کلان و زیرساختی وجود دارد که فاقد مجوزهای زیست‌محیطی لازم هستند. قاعدتاً چنین پروژه‌های فاقد مجوزی باید توسط سازمان محیط‌زیست متوقف شوند اما نه تنها این پروژه‌ها تا به امروز متوقف نشده‌اند، بلکه طبق رویه‌های اشتباه، تخصیص‌های کلان بودجه‌یی در خصوص آنها انجام شده است تا صاحبان آنها با فراغ بال به فعالیت‌های مخرب خود ادامه دهند. این در حالی است که در نهایت این پروژه‌ها منجر به تخریب محیط‌زیست شده و ثروتهای میان نسلی را بر باد می‌دهند».

از سوی دیگر در سازمان محیط‌زیست رژیم با سطح غیرتخصصی و غیرحرفه‌یی مواجه هستیم که خود یکی از عوامل اصلی تخریب محیط‌زیست در دهه‌های متوالی بوده که آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیر به محیط‌زیست ایران وارد کرده است.

 

قطره قطره خشک گردد، وانگهی صحرا شود!

خشک شدن دریاچه ارومیه واقع در شمال غربی کشور از مصادیق بارز تخریب محیط‌زیست در ایران آخوندزده است. طی ۴دهه اخیر، این دریاچه به‌دلیل فعالیت‌های متعدد غیرعلمی و غیرکارشناسانه در حوزه‌های مختلف کشاورزی به‌طور گسترده‌یی از منابع آبی طبیعی خود بی‌بهره مانده است. این وضعیت باعث شده تا دریاچه با خشک شدن تدریجی روبه‌رو شود و بحران در حیات وحش، نابودی کشاورزی و مسموم شدن هوای شمال غرب ایران را به بار آورد.

اصلی‌ترین عامل خشک شدن دریاچه ارومیه را باید در حاکمیت یک رژیم ارتجاعی دید که ساختارش با فساد و دزدی و اختلاس تنیده شده و هیچ سد و مانعی را در غارت اموال و انهدام منابع و ثروت ملی به‌رسمیت نمی‌شناسند.

 

آسیب‌پذیریهای انسانی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه

با خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه آسیب‌های جدی که در زیر آمده است به منطقه وارد شده و به مرور زمان گسترش می‌یابد:

  • کاهش جمعیت و تغییر الگوی سکونت در دوطرف دریاچه
  • مخاطرات طبیعی مانند از بین رفتن زمینهای کشاورزی، تلف شدن باغات، کاهش مرتع و بادهای حامل نمک
  • مهاجرتهای توده‌ای، تنشهای قومی و اعتراضات مداوم مردمی
  • بروز بیماریهای صعب‌العلاج

 

اکو سیستم زنده، نیازمند دانش بوم‌شناسی است!

دریاچه ارومیه یک اکو سیستم زنده است و احیای آن نیازمند دانش بوم‌شناسی و جامعه‌شناسی است و نه سلیقه شخصی کارگزاران رژیم که مقصد و مقصودشان غارت اموال و چپاول سرمایه‌های ملی است.

روزنامهٔ حکومتی اعتماد ۲۵تیر ۱۴۰۱ با اشاره به ۴دهه تلاش حکومتی برای نابودی دریاچه ارومیه نوشت: «بیایید با خودمان صادق باشیم. دریاچه ارومیه هیچ وقت احیا نشده بود که اکنون دوباره خشک شده باشد! ارومیه در مسیر نابودی مطلق و تبدیل شدن به بیابان یا شوره‌زار ارومیه است و همه دولتهای ایران در بروز این وضعیت در دهه‌های اخیر مسبب آن بودند و هستند. ارومیه هیچ وقت دیگر هم حیا نمی‌شود!»

آنچه امروز در ایران در ارومیه و دیگر تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور شاهد هستیم، نتیجه تداوم بیش از ۴دهه سیاست‌های چپاولگرانه، ضدمردمی، ضد ملی و فساد ساختاری و سیستماتیک در رژیم ملایان است.

 

نابودی و تخریب محیط‌زیست در جنگل‌های ایران

تخریب محیط‌زیست در نابودی جنگل‌ها تداوم دارد. در دهه‌های اخیر بیش از ۵۰درصد از ۱۸میلیون هکتار سطح اراضی جنگلی کاسته شده است. ۴۲درصد جنگل‌های شمال کشور رو به قهقراست و از سال۱۳۷۵ تاکنون حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰هکتار تولید آفات و بیماری گزارش‌شده است. به‌طور مثال گونه شمشاد که گونه بومی ایران بوده و به نام بوکسوس هیرکانا معروف بوده و در حال حاضر نیز داروی ایدز و ضد سرطان را از آن می‌گیرند، بدون آن که مسئولان سخنی بگویند ۴۰میلیون پایه آن از میان رفته است.

 

تخریب جنگل‌های هیرکانی شمال ایران

سالانه از سطح بقایای به‌جا مانده از جنگل‌های هیرکانی شمال کشور که در فهرست میراث طبیعی یونسکو می‌باشد ۳هزار هکتار کاسته می‌شود؛ جنگل‌هایی با ۹۰ گونه درختی، ۲۱۱ گونه درختچه‌ای و آخرین ذخایر درختان پهن‌برگ با ویژگی‌های منحصر به‌فرد در جهان که تنها در ایران باقی مانده است. اما متأسفانه، در حاکمیت آخوندها بر اثر استفاده زیان‌بار و بیش از ظرفیت از مراتع و منابع طبیعی، در حال تخریب است.

در حال حاضر سهم دو کارخانه چوب‌بری در شرق و غرب این محدوده، برداشت سالانه ۴۰۰هزار مترمکعب چوب است؛ این دو کارخانه در فاصله سال‌های ۷۴ تا ۸۵ دویست هزار اصله درخت را از جنگل برداشت کرده و در حال حاضر ۳۵۰هزار هکتار از این عرصه بی‌بدیل و آن هم در متراکم‌ترین نقاط (معادل یک‌پنجم از جنگل‌های شمال ایران) را در انحصار خود دارند. هم‌چنین سالانه ۲میلیون متر‌مکعب چوب از جنگل‌های هیرکانی قاچاق می‌شود و ۴۰۰هکتار اراضی جنگلی نیز به‌عنوان سایت دفع زباله در نظر گرفته شده است. سایتهایی که با نشت شیرابه‌های آلوده بر پایداری ۵۰میلیون ساله این سرمایه ملی و جهانی خط پایان می‌کشند.

 

خشکیدن جنگل‌های زاگرس

شرایط جنگل‌های زاگرس نیز از آنچه در شمال و شمال غرب کشور می‌گذرد، بهتر نیست. در جنگلهای زاگرس نیز تخریب محیط‌زیست ادامه دارد. تنها در ۴سال ۲میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط این خطه خشکیده‌اند (روزنامه حکومتی شرق - ۱۴تیر ۱۴۰۱).

کارگزاران رژیم ایران در به‌اصطلاح مدیریت حفاظت و ارتقای جنگل‌ها، در دهه‌های اخیر تنها دستاوردشان خشکاندن، نابودی و قتل‌عام محیط‌زیست بوده و با تیشه‌شان بر بنیان حیات سرمایه‌های ملی ایران کوبیده‌اند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/58941140-6285-4511-be10-5e6bb7b3a0a1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات