مکه خود را برای برگزاری سه اجلاس مهم کشورهای عربی و اسلامی آماده میکند:
اولین اجلاس، جلسه شورای همکاری خلیجفارس قرار است روز پنجشنبه نهم خرداد برگزار میشود.
روز دهم خرداد نیز اجلاس کشورهای عضو اتحادیه عرب برگزار میگردد،
و سپس اجلاس سازمان همکاری کشورهای اسلامی در همین شهر برگزار میشود.
اولین سؤال برای هر ناظر مسایل خاورمیانه این است: سه اجلاسی که تقریباً بهطور همزمان در مکه برگزار میشود، از چه اهمیتی برخوردارند؟
اهمیت سه اجلاس اسلامی عربی
بهدنبال حملات به نفتکشها و به تأسیسات نفتی عربستان، پادشاه عربستان در تاریخ۲۹اردیبهشت کشورهای عربی را به یک نشست اضطراری همزمان با اجلاس کشورهای اسلامی در مکه دعوت کرد. کشورهای اتحادیهٔ عرب پیش از آن هم از امارات و عربستان در برابر حملات نیابتی حمایت کرده بودند.
علاوه بر این عربستان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را هم به برگزاری اجلاس اضطراری فراخواند و قطر را هم پادشاه عربستان شخصاً دعوت کرد.
با توجه به اینکه عربستان اعلام کرده دستور کار این اجلاسها حمله به کشتیرانی تجاری و حملهٔ حوثیها به دو ایستگاه پمپاژ نفت در عربستان است و هدف شکل دادن اتحادی علیه رژیم و دخالتهای آن است، نفس حضور این کشورها، از یک طرف و همزمانی برگزاری این سه اجلاس در مکه خودش معنی دارد و موضع برتر عربستان در مقابل رژیم را نشان میدهد. اکنون بهروشنی میتوان دید که رژیم بهرغم تمامی تقلاهای دیپلماتیک اخیرش باز هم در انزوای مطلق است!
واکنش مقدماتی سایر کشورها
با توجه به ابعاد بینالمللی بحران منطقه، واکنش سایر کشورهای بیرون از منطقه نسبت به این سه اجلاس و خطی که عربستان میخواهد پیش ببرد، از اهمیت ویژهیی برخوردار است.
بهعنوان نمونه اجلاس کشورهای اسلامی ابتدا قرار بود در گامبیا برگزار شود، ولی عربستان موافقت گامبیا را با انتقال اجلاس به مکه جلب کرد.
کشورهای عرب و شورای همکاری هم برای اولین بار پس از مدتها بهطور کامل در اجلاسها شرکت میکنند. علاوه بر این جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا هم با آمدن به منطقه و اعلام اینکه رژیم پشت حملات بوده، در واقع حمایت آمریکا را از این تلاش نشان میدهد.
حرفها و مواضع جان بولتون
جان بولتون مشاور امنیت که برای ملاقات با سران شرکتکننده در این گردهماییها وارد امارات متحده عربی شد که یکی از قربانیان اقدامات تروریستی اخیر رژیم در خلیجفارس بوده است. جان بولتون در اولین اظهارنظر اعلام شدهاش در امارات گفت:
«الان وارد امارات متحده شدم و امیدوارم فردا با متحدان اماراتی ملاقات کنم تا موضوعات مهم و مطرح امنیت منطقهیی را مورد بحث و گفتگو قرار دهم».
جان بولتون گفت رژیم به احتمال زیاد پشت حمله به نفتکشها است. بهدنبال آن مشاور امنیت ملی آمریکا در چند موضعگیری دیگر بر نقش سیاستهای تنشآفرین رژیم در منطقه تأکید کرد. همچنین یک روز پیش از آغاز این ۳اجلاس با صدور بیانیه مشترکی با مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی از اجرایی شدن توافق همکاریهای دفاعی آمریکا و امارات متحده
واکنشها نسبت به تحولات مکه؟
اکنون رژیم بهشدت به دست و پا افتاده و ظریف و عراقچی را به سفرهای دورهای فرستاده است (از چین و ژاپن تا پاکستان و افغانستان و عراق تا عمان و قطر و کویت...) خامنهای تلاش میکند خود را اهل تعامل و صلح وانمود کند.
در رابطه با اجلاسهای مکه هم واکنش رژیم سوزوگداز بوده است و از اینکه توسط عربستان دعوت نشده بهشدت گزیده شده است.
حتی تیتر برتر برخی رسانههای رژیم در روز ۸خرداد بهروشنی این گزیدگی رژیم را بازتاب میداد از جمله برخی رسانههای حکومتی نوشتند:
عربستان ایران را دعوت نکرد!
برخی رسانههای دیگر نوشتند: شرکت ایران در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در سطح مدیر کل!
رژیم از سوی دیگر توسط ظریف امضا پیمان عدم تعرض را به کشورهای منطقه پیشنهاد داد و در دورهگریهای خود هم مدام آن را تکرار میکند، ولی دولتها هیچ اعتنایی به آن نکردند و حرفشان این بود که رژیم از این حرفهای زیبا میزند ولی در عمل طور دیگری عمل میکند و ما عملش را نگاه میکنیم. یعنی همان حرفی را که رژیم در مورد آمریکا و اروپا میگوید به خود رژیم برگرداندند.
در واقع باید گفت نفس برگزاری این نشستها نشاندهنده شکست طرح ظریف (عدم تعرض) است.
غلامحسین دهقانی، معاون حقوقی و بینالمللی وزارتخارجه (رژیم) در گفتگو با روزنامه ایران از اقدامات دیپلماتیک برای مواجهه با آنچه که او «کارشکنی احتمالی ریاض در نشست مکه» مینامید سخن گفت.
علت تشدید دورهگردی مسئولان سیاسی رژیم؟
قبلا همچنین اجلاسهایی در سطح منطقه علیه رژیم برگزار شده بود. اما اینبار همزمان با چنین اتفاقهایی ظریف و عراقچی به طرز بیسابقهای به چرخیدن در کشورهای مختلف روی آوردهاند. علت این امر را باید در سه عامل جستجو کرد:
- تحریمها شروع به اثر گذاری کردهاند.
- حضور نیروهای نظامی آمریکایی در منطقه
- حضور فعال مجاهدین و شورای ملی مقاومت در داخل و خارج ایران و گسترش فعالیتهای کانونهای شورشی
بهعنوان نمونه خبرگزاری حکومتی مهر روز ۳۱اردیبهشت ۹۸خبر داد: «مجاهدین با ایجاد موجهای کاذب و حرکات هیجانی قصد ایجاد نفاق دارند»
موسویان سخنگوی رژیم هم گفت: مقامات آمریکا پشت خط براندازی مجاهدین حرکت میکنند. سخنانی که نشاندهنده عمق وحشت رژیم از تاثیرات عامل مقاومت است.
عوامل متناقض!
در عواملی که رژیم را به وحشت انداختهاند عوامل متناقضی دیده میشوند:
از یکسو تشدید تروریسم
از سوی دیگر فعالیت دیپلماتیک برای عادیسازی روابط با قربانیان تروریسم خودش!
این تناقض بر میگردد به ماهیت رژیم.
زیرا رژیم از یک طرف نمیتواند از جنگافروزی و تروریسم دست بردارد و از طرف دیگر با مانورهای دیپلماتیک تلاش میکند تاثیر اقدامات تروریستیاش را تا حدی که میتواند خنثی کند.
و البته اینجاست که حرف مقاومت ایران جایگاه شایسته خود را پیدا میکند هنگامی که روی روش برخورد با این رژیم تأکید میکند.
تجربه سالیان نشان داده که دل بستن به اینکه با افزایش فشار بر رژیم، فاشیسم مذهبی مسیر جنگافروزی و تروریسم را کنار بگذارد، سراب است.
از سوی دیگر صحبتهای چند روز پیش ترامپ در ژاپن که تأکید کرده بود ما با همین رژیم موجود هم حاضر به تفاهم و مذاکره هستیم؛ با مواضع مشاور امنیت ملیاش بولتون تناقضی را نشان میدهد
اما ناظران و تحلیلگران در سطح بینالمللی و حتی در داخل رژیم حرف ترامپ را تاکتیکی تلقی کردهاند. ضمن اینکه ترامپ هم تکرار میکرد اگر رژیم، دست از اتمی بردارد و...
مورگان اورتگاس سخنگوی وزارتخارجه آمریکا روز چهارشنبه ۸خرداد ۹۸در یک نشست خبری به این ابهام پاسخ داد و گفت: کارزار فشار حداکثری بر رژیم ایران همچنان ادامه مییابد. دونالد ترامپ و وزیر خارجه مایک پمپئو نیز این هفته گفتهاند هر گاه سران رژیم ایران آماده مذاکره باشند، آنها هم آمادهاند. یکسال پیش وزیر خارجه ایالات متحده ۱۲شرط اعلام کرد. اگر آنها این شروط را جدی بنگرند، ما هم آماده مذاکره هستیم.
در داخل رژیم یک کارشناس حکومتی به نام مهدی مطهرنیا در سایت دیپلوماسی ایرانی در مورد اظهارات ترامپ هشدار داد: «این که ترامپ و برخی مقامات کاخ سفید هرازگاهی دم از مذاکره با تهران میزنند، نه در کلان نگاه و راهبرد ایالات متحده برای ایران، که در تاکتیکهای مقطعی قابل تحلیل است تا...بعد زمینه و بستر برای فروپاشی و تغییر نظام پیش آید».
وی در ادامه، دوراهی نظام را اینگونه بیان میکند: «تهران یا باید همراهی خود را با سیاستهای را واشنگتن اعلام کند: یا اینکه تلاش برای انزوا و حذفش شکل میگیرد که گرفته است. پس قطعاً در گام نخست، ذیل پروسه فشار سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی، شرایط برای همنوایی تهران با واشنگتن کوک شده است». (نه واشنگتن با تهران)
تعادلقوای کنونی
تا آنجا که به نقش عامل خارجی در رساندن رژیم به این نقطه برمیگردد روشن است که این سیاست فشار حداکثری بوده است که رژیم را اینچنین به استیصال رسانده است و این را بیش از هرکس دیگری خود آمریکا میداند و به آن اشراف دارد.
قانون تعادلقوا حکم میکند رژیم به پای میز مذاکره برود.
که در اینجا نیز باز هم به همان حرف مقاومت میرسیم: «خدا کند پای مذاکره بیاید» اما با شناخت ماهیت این رژیم (اقتصادی-تاریخی-طبقاتی) حداقل برای مقاومت روشن است که رژیم نمیتواند از بحران دست بردارد. رژیم میداند «واپس تمرگیدن» یعنی خودکشی از ترس مرگ. برای همین خامنهای میگوید مذاکره سم مهلک.
بنابراین به جای این سیاست که با فشار رژیم را به نقطهای برسانند که کوتاه بیاید، باید سیاست قاطعیت کامل را در پیش گرفت. (زیرا تا همینجا هم به عیان همگان میبینند به همان میزانی که آمریکا از مماشات فاصله گرفت و به خط قاطعیت نزدیک شد، بهگفته خودشان رژیم عقب نشست).
طبعا در این مسیر بهرسمیت شناختن حق مردم ایران برای سرنگونی، عامل مهمی در تغییر تعادلقوا به ضرر رژیم است و دستآوردهای بزرگی به نفع صلح در جهان و منطقه خواهد داشت.