قیام سراسری دقیقهبهدقیقه، ساعتبهساعت و روزبهروز در حال گسترش عمودی و افقی در جغرافیای بهستوه آمدهٔ ایران است. تعداد شهرها و استانهای پیوسته به قیام سراسری مدام افزایش مییابد. دستگاه سرکوب نظام ولایت فقیه در برابر قیامآفرینان بهستوه آمده است. از اینرو با غیظ و استیصال خود را به در و دیوار میزند و عمامه به زمین میکوبد. امامان ریایی جمعهٔ او آمده بودند تا با صحنهسازی و دمدمه و افسون «امت وارفته و خودباختهٔ حزبالله»! را برانگیزند تا کف خیابان را جمع کند. نهاد حکومتی موسوم به «شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی»! از تمامی مزدبگیرها، نانخورها، بسیج، لباسشخصیها و دیگر دم و دمبالچههای حکومتی خواسته بود تا با شرکت در ضدتظاهرات «بار دیگر پاسخ دندانشکن به توطئهافکنیهای دشمنان نظام اسلامی بدهند»! و «حرکات هنجارشکنانه برخی از عوامل فریبخورده استکبار»! را محکوم کنند. در این رابطه گماشتهٔ بدنام خامنهای در کیهان مدعی شده بود: «حزبالله اگر ببارد سیل بهراه میاندازد»!
این روزنامهٔ وابسته به بیت خامنهای یک روز پیش نوشته بود:
«پس از آن که طی یکی ۲روز آینده، مرزبندیها شفافتر و صف شهروندان از اشرار جدا شود، مردم با بصیرت و انقلابی ایران چنان صحنهگردانی میکنند که بار دیگر تیر دشمنان نظام به سنگ میخورد. دیروز هم جمعی از شهروندان در نقاط مختلف کشور و همچنین دانشجویان دانشگاههای تهران در اعتراض به ماجرای درگذشت مهسا امینی تجمع کردند و خواستار برخورد جدی با اغتشاشگران شدند؛ خواسته مردم آگاه ایران این است: به جنایتکاران امان ندهید»(کیهان شریعتمداری ۳۱شهریور ۱۴۰۱).
ماحصل اینکه حکومت تمام زورش را طی یک هفته در یک نقطه متمرکز کرد تا «سیل بهراه بیندازد» ولی از ایجاد یک گرومب و گرومب معمولی نیز در آسمان پاییزی حکومت ناتوان ماند. این نمایش مضحک حکومتی بیشازپیش عجز و فلاکتش را نمایان کرد و به قیامآفرینان گرا داد که بوی الرحمن رژیم بلند شده است و باید بر شدت و حدت قیام سراسری افزود.
کسانی که در روزهای آتشین قیام مردم ایران علیه استبداد سلطنتی حضور داشته یا به تاریخ تحریفنشدهٔ آن مسلط هستند میدانند که شاه دست به سازماندهی ضدتظاهرات در برابر تظاهرات مردم میزد. او با سازماندادن ساواکیها، نیروهای وفادار به خود در ارتش، پلیس و ژاندارمری و سایر مزدبگیرانش در دیگر ارگانهای دولتی تظاهرات راهمیانداخت تا بگوید ملت مرا قبول دارند و کسانی که در خیابانها دست به قیام زدهاند، از مردم ایران نیستند، از کشورهای خارجی دستور میگیرند.
حال خامنهای در شیوههای سرکوب کم آورده و به روح پدر تاجدار متوسل شده است. قوانین تاریخ در این زمینه بسیار سرسخت است. دوران جازدن عوامل حکومتی و لباسشخصیها بهجای «ملت» دیگر گذشته است. ترفند جداسازی «معترض» از «اغتشاشگر» نیز دیری است که نخنما شده است و کسی را نمیفریبد.
هیچ دجالیتی از این دست نمیتواند سیل سرکش و هر دم فزایندهٔ قیام سراسری را متوقف کند. سرنوشت مردم ایران را جوانانی مینویسند که امروز با الهام از کانونهای شورشی خیابانهای دودزده و ملتهب شهرها را به تسخیر خود درآوردهاند.