حسن روحانی در سخنان ۲۴مهر بر روی نکاتی انگشت تأکید گذاشت که اعتراف به آنها، یک ناگزیری از بیان بنبست همهجانبهٔ نظام و شکست استراتژی توسعهطلبی و صدور ارتجاع را ایجاب میکرد. این سخنان در چند محور، واکنشی از فشار جامعه بر نظام آخوندی را قبل از نمایش انتخابات اسفند ۹۸ برملا نمود که روحانی تلاش میکرد خود را از بار این فشار خلاص کند.
۴۱سال بنبست استراتژیک
شکست استراتژی ۴۱ساله نظام ولایت فقیه که همواره جبران آن را با تشدید سرکوب اجتماعی و کشتار و ترور پاسخ میدهد، در سخنان روحانی، چکیده و خلاصه شد: «۴۱سال است ما هنوز به جواب روشن و قاطع توی این کشور نرسیدیم». واضح است که آنچه در این ۴۱سال بسیار قاطع و روشن عمل میشد، همانا سرکوب، زندان، ترور، قتلعام، رانتخواری، دزدی و غارت، صدور ارتجاع و جهل و جنایت به اقصی نقاط عالم بوده است.
منظور روحانی اما تعیینتکلیف نشدن تثبیت قدرت جناحین نظام آخوندی است. در ریشهیابی این نتیجهگیری از جانب روحانی باید اشاره کرد که سیاست سرکوب داخلی و ترور خارجی که ۲پایه نظام آخوندی هستند، از ۴۱سال پیش بهسان طناب داری بر گلوی نظام شدند که مدام در حال تنگتر شدن بوده است. بازتاب این جنایتها ـ بهخصوص از جانب مردم ایران ـ اکنون به خود نظام برگشته و موجب گرگدعواهایی شده است که هیچ چشمانداز بهسامان شدن ندارد.
راههای بستهٔ حقوق و قانون
در زمینهٔ سیاست خارجی هم آخوندها مدام به دیوارها و سدهای شکل گرفته مقابل صدور تروریسم و نیز بمبسازی و موشکپرانی برمیخورند. در اینجا هم از آنجا که وحشانیت نظام آخوندی در صدور ارتجاع، ترور، مرگ و تجاوز نسبت به عالم طی شده است، هیچ راه برونرفتی مطابق قانون و حقوق بینالملل برای نظام نمانده است؛ آنقدر که استراتژی حاکمیت ولایت فقیه نسبت به حقوق و قوانین بینالمللی در بنبست بیسرانجام گرفتار است.
روحانی: «یک عدهای میگویند تعامل سازنده. یک عده هم میگویند تقابل مستمر و دائم».
مجموع این بازتابهای داخلی و جهانی، مختصات نظام آخوندی را دچار بحران موجودیت کرده است و روحانی مجبور میشود صفحهای از این بحران لاعلاج را نمایش دهد: «حتی توی این مسائل استراتژیک سالها ما بحث کردیم، به نتیجه نرسیدیم. اگر نرسیدیم باید برویم همهپرسی. از مردم بپرسیم. راهش این است».
عنترهای بدون لوطی!
وجهی دیگر از سخنان روحانی، بیان ریختن پشم و پیل ولیفقیه نزد خودیهای نظام در شرایط بحران موجودیت است. خامنهای تلاش میکند نظام را مقابل دنیا نشان دهد تا نیروهایش را تلقیندرمانی کند، ولی مختصات واقعی این است که عنترهای خودیِ حکومتی هم برای این پوشالبافیهای لوطیشان پشیزی ارزش قائل نبوده و دنبال سهم خود هستند.
روحانی: «دعوا سر برجام اصلاً نیست، برجام که دعوا ندارد. دعوای یک چیز بزرگتر است».
تقسیم بنبست با رقیب
روحانی چند صباحی پیش به روال شیادی نهادینه شده در شخصیتش با کبکبه و دبدبه میگفت: «تحریم هیچ اثری روی ما نگذاشته و نمیگذارد. ما از راههایی که خودمان بلدیم، مسائلمان را با دنیا حل میکنیم». اما بدا بهحال واقعیت که سیلیها بر بناگوش نظام آخوندی زده، باد غبغب روحانی را گرفته و زبانش را چرخانده است تا چنین مختصاتی را اعتراف کند و بنبست مرگبار نظام را با رقیب تقسیم نماید: «رشد و توسعه بدون رابطه با دنیا، بدون تعامل با دنیا! بانکها قفل باشد، صادرات قفل باشد، واردات قفل باشد، شما بگویید من توسعه پیدا میکنم؟ توسعه پیدا نمیکنید».
تنها ارثیهٔ نظام بر روی پلهای شکستهٔ داخلی و بینالمللی
چنین جنبههایی از اعترافات روحانی را باید انشای وی برای خامنهای دانست. انشایی که بنبست ۴۱سال صدور تروریسم و و کشتار و تجاوز را ثبت میکند. انشایی که میلیاردها سرمایهٔ هزینه شدهٔ ایران را بهپای هیچ و پوچ مشق میکند. انشایی که حاکمیت ولایت فقیه را در مقابل خواستههای اولیهٔ جامعهٔ ایران، در بنبست کامل ترسیم میکند. انشایی که میگوید بالاییها دیگر هیچ کاری برای مطالبات پایینیها نمیتوانند انجام دهند، چرا که موریانهٔ فساد و تباهی، ۴۱سال است جوارح نظام را از درون جویده و در مقابل توفان اجتماعی بیرون، به پایان مهلت رسیده است. رژیم ولایت فقیه وارث چنین ارثیهای شده است که آن را اکنون روی پل شکستهٔ داخلی و بینالمللی تقسیم میکند!