در روزنامههای حکومتی پنجم مرداد موضوع مشترک سفر رافائل گروسی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران است. اما این موضوع مشترک با دو رویکرد کاملاً متفاوت موشکافی شده است. روزنامههای وابسته به باند روحانی از این سفر استقبال کرده و در وحشت از فشارهای بعدی شورای امنیت ملل متحد به رژیم خواهان پیگیری گفتگو با مجامع جهانی شدهاند.
ایران ارگان دولت روحانی نوشته است: «طرح موضوع اختلافی جدید علیه ایران در قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس و تهدید شورا به ارجاع این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل در صورت حل نشدن آن و عدم همکاری ایران این ضرورت را ایجاب میکرد تا ایران هم در قالب تفاهمنامه جدیدی مانع از ساختن پرونده تازهیی مشابه مطالعات ادعایی در شورای امنیت شده و بهانه به دست دشمنان دهد تا فشارهای خود علیه جمهوری اسلامی را به نتیجه برسانند».
روزنامههای باند دلواپسان با حمله به دولت روحانی از تمکین نظام به خواستههای آژانس خبر دادهاند.
جوان با تیتر: «پرونده بسته شده ایران در آژانس را دوباره باز کردند!» نوشته است: «دبیرکل آژانس از همکاری با تهران «برای رسیدن به توافقی درباره فعالیتهای راستیآزمایی پادمانهای آژانس در ایران» خبر میدهد توافقی که علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی هم آن را تأیید کرد». جوان وابسته به سپاه پاسداران در ادامه افزوده است: « از محتوای توافق جدیدی که آژانس و ایران در حال کار برای توافق روی آن هستند چیزی به بیرون درز نکرده، اما از صحبتهای گروسی مبنی بر اینکه «در حال همکاری با ایران برای رسیدن به توافقات پادمانی هستیم» چنین برمیآید که دو طرف در حال توافق بر سر پروندههایی هستند که پیش از این بر سر آنها اختلاف وجود داشت و در واپسین روزهای خرداد، منجر به صدور قطعنامه ضدایرانی شورای حکام آژانس شد».
وطن امروز از باندهای دلواپس نظام با تیتر «آجان کشی ترامپ در تهران» نوشته است: «هر چند روز گذشته علیاکبر صالحی، گفت ما بر اساس حاکمیت و منافع ملی حرکت میکنیم و الآن هم در چارچوب مقررات و تکالیف مذاکره و عمل میکنیم» اما اظهارات سخنگوی او در سازمان انرژی اتمی نشان میدهد دولت روحانی قرار است بار دیگر در برابر درخواست خارج از قاعده آژانس کوتاه بیاید». این روزنامه حکومتی در ادامه با حمله به دولت روحانی نوشته است: «بنابراین با توجه به رویه سیاستهای دولت روحانی، نتیجه سفر گروسی مشخص است؛ صدور مجوز برای بازرسان آژانس بهمنظور بازرسی از اماکنی که بر مبنای اطلاعات سرویسهای جاسوسی و تحت فشار آمریکا در دستور کار آژانس قرار گرفته است.
بازی آژانس علیه ایران در نتیجه انفعال بیسابقه دولت روحانی در برابر آژانس و بازرسان آژانس است. آژانس در حالی در مسیر تقابل و بهانهگیری در موضوع ایران است که ۹۲درصد بازرسیهای آژانس درباره برنامه هستهیی ایران است».
کیهان خامنهای در این مورد به ضد و نقیضگویی افتاده. از یکسو با تیتر بزرگ نوشته: «صالحی در دیدار رافائل گروسی: زیر بار خواستههای غیرقانونی آژانس نمیرویم». در متن زیر این تیتر میخوانیم: «علیاکبر صالحی در نشست خبری بعد از دیدار با رافائل گروسی خاطرنشان کرد: فصل نوینی با این سفر آغاز شده است و همکاریهای ما بیشازپیش خواهد شد... مذاکره با مدیرکل آژانس سازنده بود... ما بر اساس حاکمیت و منافع ملی حرکت میکنیم و در حال حاضر در چارچوب مقررات و تکالیف مذاکره و عمل میکنیم».
بیرون کشیدن خامنهای از گنداب ناکارآمدی مدیران نظام
روزنامههای حکومتی روز ۵شهریور صحنه جنگ گرگها در مقولات مختلف هستند.
کیهان خامنهای به قلم پاسدار حسین شریتعمداری تلاش کرده است ولیفقیه ارتجاع را از گنداب ناکارآمدی مدیران نظام برهاند. کیهان از جمله نوشته است: «مدتی است که برخی از مسئولان در دولت و یا شخصیتهای مطرح در سایر مراکز و نهادها وقتی درباره عملکرد خود مورد سؤال قرار میگیرند، برای توضیح و یا خدای نخواسته توجیه آن، نام «حضرت آقا» را به میان میکشند.
همدلی با انتشار نامه جمعی از کارگزاران نظام در دانشگاهها، از فضای منفی حتی در درون نظام در مورد احکام سرکوبگرانه بازداشت شدگان قیام آبان خبر داده و بهنقل از این کارگزاران که خود را تحت عنوان «انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» معرفی کردهاند خطاب به رئیسی نوشتهاند: «موقعیت زمانی و نحوه اجرای مصوبه آبان ۹۸ شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا دربارهٔ افزایش سه برابری قیمت بنزین در شرایط تنگنای معیشتی مردم، که موجب بروز ناآرامیهای گسترده در بیش از ۱۸۰شهر در سراسر کشور گردید، و شیوهٔ مدیریت و برخورد با آن ناآرامیها، که بنا بر اعلام مراجع رسمی متأسفانه به جان باختن دست کم ۲۳۰نفر و مجروح و مصدوم شدن صدها نفر و ورود خسارتهای فراوان مالی و امنیتی و حیثیتی برای کشور و نظام منجر گردید، ایجاب میکند که دستگاه قضایی عواملی را که سبب بروز آن حوادث اسفبار شدند، تحت تعقیب قرار دهد».
سیاست روز از باند خامنهای در وحشت از حسابرسی مردمی از سرکردگان سپاه برای شلیک به هواپیمای اوکراینی، چنگ و دندان نشان داده و نوشته است: «سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در آسمان تهران، جانباختن جمعی از هموطنان عزیز مان را رقم زد و اکنون برخی آن را بهانهیی برای تاختن به سپاه کردهاند و در نوشتههای خود در لفافه خواهان محاکمه فرماندهان ارشد این نیرو شدهاند... چرا حساسیت بالای شرایط آن هنگام را نادیده میگیرند و ناجوانمردانه با بهانه قرار دادن حادثهیی تلخ، همچنان سعی در کوبیدن سپاه دارند؟».
روزنامههای باند مغلوب که تاکنون مبلغ سیاستهای غارتگرانه باند رفسنجانی و خاتمی بودند در وحشت از فضای انفجاری جامعه در تنگنای معیشتی مردم منتقد شده و کاسه کوزه را بر سر سران باند شکستهاند.
مستقل نوشته است: «از نخستین سالهای تشکیل دولتی که عنوان دولت سازندگی را برای خود انتخاب کرده بود، با نفوذ خزنده نولیبرالهای اقتصادی سابقا چپگرا در عرصه برنامهریزیها و سیاستگذاریهای اقتصادی دولت، اصطلاحات و تکیه کلامهای جدید و ظاهر فریبی که هر کدام اهداف خاصی را دنبال میکرد، وارد ادبیات اقتصادی ما شد».
این روزنامه در ادامه افزوده است: «به اجرا درآمدن تفکرات نولیبرالهای اقتصادی نقطه شروع افزایش نرخ دلار و سایر ارزهای معتبر خارجی در برابر ریال و افزایش سالانه پانزده بیست درصدی قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی و در نتیجه افزایش قیمت سایر کالاهای مورد نیاز مردم از اوایل دهه۷۰، رشد دیوانسالاری دولتی و چاپ پول بدون پشتوانه برای تأمین هزینههای دیوانسالاری و دیگر هزینههایی بود که هیچگونه پشتوانه تولیدی برای آن وجود نداشت. کاهش تدریجی قدرت خرید مردم و توسعه فقر در جامعه هم از همان سالها آغاز شد. اصطلاحات دیگری چون اصلاح ساختار و تعدیل اقتصادی و یا تعیین قیمت بنزین و دیگر فرآوردههای نفتی و قیمتهای فوب خلیجفارس که آثار و پیامدهای سوء آن تا به امروز در اقتصاد، تولید، صنعت و زندگی مردم ادامه پیدا کرده حاصل اجرای تفکرات نولیبرالهای اقتصادی است».
و روزنامه شرق از باند مغلوب هم نوشته است: «در معنای خاص، سیاست اجتماعی یا رفاهی مرکب از برنامههایی است که بر رفاه افراد جامعه تأثیر مستقیم میگذارد، شامل تعیین مزد حداقل، انواع بیمه و انواع حمایت برای آموزش، بهداشت، تأمین مسکن، یارانه و مددکاری. سیاست اجتماعی در معنای عام خود، برنامهریزی برای توسعه اجتماعی است؛ اما در ایران مدل و برنامهیی سنجیده برای هیچیک وجود ندارد؛ حتی مدیریت یکپارچه (پنجره واحد) بین نهادهای حمایتی و خدماتی (بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مسکن، اوقاف، کمیته امداد امام و...) با نظام تأمین اجتماعی برقرار نشده است. از اینرو با وجود هزینههای سنگین یارانهای (۲۴۰هزار میلیارد تومان در سال۱۳۹۸) شاخص فلاکت ایران (مجموع تورم و بیکاری) به بالاترین حدود آن در جهان رسیده است و تله فقر هر دم دهکهای بیشتری از خانوارها را به کام خود میکشد».
شرق در مطلب دیگری بهنقل از یک اقتصاددان حکومتی به ابعاد چپاول نجومی داراییهای مردم ایران اشاره کرده و نوشته است: «او ساختار نظام اقتصادی ایران را "نظام سرمایهداری رفاقتی" مینامد و نتیجه چنین نظام اقتصادیای را غارت منابع ملی میداند که حتی تا فروپاشی اقتصادی ایران پیش خواهد رفت.
گفته میشود که در ۱۵سال گذشته درآمد ارزی کشور بیش از هزار و ۳۰۰میلیارد دلار بوده است که این میزان درآمد ارزی معادل درآمد ارزی حدفاصل سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۷۴ در چین است که باعث جهش بزرگ اقتصادی چین شد!
بله و با وجود همه اصرارها و تأکیدها و گفتگوهای مختلف در داخل کشور هیچکسی هیچ گزارشی راجع به هزینه کرد این درآمدهای بزرگ ارائه نداد!»