در روزنامههای حکومتی دهم مهرماه، طبق معمول رژیم بحرانهای داخلی اعم از واکسن و ادامه قربانی شدن مردم در کورهٔ کرونا و بحرانهای اقتصادی اجتماعی، زیر پوش یک بحران خارجی استتار شده است. روزنامههای هر دو باند حاکم پر است از عکسها و اظهارات تهدیدآمیز سرکردگان نظامی خطاب به همسایه شمالی. در کنار آن بحرانهای واقعی نظام با حروف کوچکتر و کوچکنمایی بیشتر دیده میشوند.
تنها چشمانداز اقتصادی؛ فروپاشی و ورشکستگی
بحران اصلی نظام که همان خفگی اقتصادی است در روزنامههای حکومتی بهصورتهای مختلف برجسته شده. مثلا تیتر «چرا حال اقتصاد ایران ۱۰سال است خوب نمیشود» در روزنامههای مختلف تکرار شده از جمله در مردمسالاری. که بهنقل از محمد قاسمی رئیس مرکز پژوهشهای اتاق ایران، در پاسخ به این سؤال که چرا مشکلات عاجل اقتصادی نظام حل نشده و حتی وضع بدترهم شده است نوشته: «اگر میگوییم اقتصاد اولویت دارد باید همه توان سیاسی چه در داخل و چه در سطح بینالملل در خدمت اقتصاد باشد در حالی که اینطور نیست. اقتصاد فقط در حرف مسأله اول کشور است»... .
«گمشدهٔ بزرگ اقتصاد ایران» عنوان مطلبی در جهان صنعت است که نوشته «هم اکنون در ایران مشکل نبود مشتری وجود دارد» و توضیح داده که از اقلام غذایی تا لوازم خانگی هم خریدار ندارند و دولت رئیسی برای حل این بحران تصمیم با صادرات مواد خوراکی از جمله گوشت و لبنیات و تخممرغ گرفته. در ادامه هم هشدار داده «حتی اگر بازارهای صادراتی جانشین مشتریان ایرانی شود باز مشکل فقر، ضعف قدرت خرید و تورم قیمت کالا در ایران حل نمیشود. اتفاقاً صدور اقلام مصرفی به بازارهای اطراف باعث تشدید گرانی همین اقلام در داخل میشود».
«آیا تحریمها چهار سال دیگر مهمان ملت خواهد بود؟» عنوان مطلب ستاره صبح است که در شروع مقاله نوشته است: «اجماع نخبگان، اقتصاددانان، حقوقدانان، دیپلماتهای پیشین، نمایندگان ادوار و صاحبنظران این است که تحریم و عدم تصویب لوایح FATF زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده و بدتر اینکه آینده را برای آنها تیرهوتار کرده است». در ادامه هم با اشاره به بحرانهای برونمرزی رژیم در اطراف کشور به نظام هشدار داده که ادامه این وضع خطرناک است.
در چهار راه بحران، جای مانور نیست
تقریباً تمام روزنامههای باندهای حاکم ضمن انعکاس دود و دمهای نظام و درج چند عکس شلیک و انفجار اذعان کردهاند که هر گونه شاخ و شانه کشیدن نظامی علیه خود نظام تمام خواهد شد. پاسدار سعدالله زارعی در یادداشت روز کیهان نوشته است « (نظام) در این صحنه، نمیتواند سکوت پیشه کند و چشم بر ابعاد و پیامدهای اقدامی که در مرزهای آن جریان دارد، ببندد. پس باید واکنش داشته باشد اما چه واکنشی؟» خودش هم جواب میدهد: «در اینجا بحث جنگ نظامی بهمعنایی که از آن یاد میشود، نیست».
«تنش در روابط تهران باکو» هم عنوان مطلب جهان صنعت از باند مغلوب است که با اشاره به محاصرهٔ رژیم در چالشهای منطقهیی در تمام مرزهایش، نوشته «در واقع ناپایداری مرزهای شمالی با توجه به خطر قریبالوقوع تنش در مرزهای شرقی و همچنین چالشهایی که در حال حاضر در عرصههای دیگر مانند خلیجفارس و عراق دارد، راهبرد مناسبی برای (نظام) نیست».
فرهیختگان از باند خامنهای در مطلبی که از صفحه اولش با تیتر «باید در جنگ قره باغ قاطعیت به خرج میدادیم» بهنقل از یک کارشناس این باند از سردرگمی نظام در قبال تحولات در جمهوری آذربایجان خبر داده و نوشته است «باید در مورد قفقاز به یک راهبرد ملی برسیم. بهعنوان پژوهشگر هرگز این راهبرد ملی را ندیدم. وقتی به راهبرد اصلی برسیم، میتوانیم برای آن چند زیرشاخه عملیاتی تعریف کنیم و خودمان را از بلاتکلیفی در فضای سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در مرزها در بیاوریم که این را من هرگز در سیاست خارجی ندیدم. »... .