خامنهای برای مقابله با سلسله قیامهای آتشین مردم ایران، چارهای جز جراحی و تراشیدن هر چه بیشتر بدنهٔ حکومتش ندارد. این لاغرسازی و حذف و تصفیهٔ باندهای ناهمخوان با هستهٔ سخت قدرت، در ادبیات حکومتی، «خالصسازی» نام گرفته است.
شکست شعبدههای انتخاباتی
در شعبدههای انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ سیاست جراحی اصلاحاتیها از شاکلهٔ قدرت، از یکسو حاکمیت را تکپایه و از سوی دیگر آن را در رویارویی با بحرانهای دمافزون دوران سرنگونی، ضعیف و ضعیفتر کرد. از این منظر انتخابات ریاست جمهوری این رژیم به یک افتضاح تمامعیار و طردشدگی همهٔ جانبهٔ راه برد. کسادی این نمایش بهگونهیی بود که اتاق تجمیع آرا و مهندسی انتخابات نیز نتوانست آن را بپوشاند. نه تنها برای اصحاب سیاست مماشات، بلکه برای مزدبگیران و خودیهای این رژیم نیز مشخص شد که نظام ولایت فقیه از سوی مردم ایران تحریم شده است و تنها گزینهیی که جامعه از آن استقبال میکند، براندازی این حاکمیت در تمامیت آن است.
«براندازی»، تنها گزینهٔ مورد قبول جامعه
بنابراین تا آنجا که به مردم ایران برمیگردد برای این گونه بازیها و شعبدههای سخیف و رقتبار پشیزی ارزش قائل نیستند و همانگونه که در قیام سراسری نشان دادند، به یک جمهوری دموکراتیک و برآمده از یک انقلاب تمامعیار چشم دوختهاند. انتخابات آزاد و واقعی برای آنان تنها و تنها با سرنگونی این رژیم و بر خرابههای آن امکانپذیر است.
تأکید بر این مهم در ابتدای این بحث ما را از گرفتارشدن در دعواهای حیدر ـ نعمتی بین باندهای حکومت بر سر قدرت نجات میدهد. اگر به تحلیل شعبدهٔ انتخابات میپردازیم تنها از این بابت است که مختصات شکنندهٔ حاکمیت در دوران پرتلاطم سرنگونی را آدرس بدهیم و شناخت دقیقتری از دشمن خود بهدست بیاوریم.
تهدید و تطمیع اصلاحاتیها
اکنون خامنهای از بیم توفانی از قیامهای آتشین، چارهای جز این ندارد که مهرهها و باندهای سوخته و حذف و تصفیه شدهٔ خود را به بازی بگیرد. او از یکطرف میخواهد همچنان سیاست جراحی و انقباض (خالصسازی) را پیش ببرد و بر شدت و دامنهٔ آن بیفزاید، از طرف دیگر با انداختن پاره استخوانی در پیش پای اصلاحاتیها، آنان را به وسوسه و طمع بیندازد تا بار دیگر وارد مسابقهای شوند که برنده و بازندهٔ آن از پیش معلوم است.
در مواردی علاوه بر تطمیع و وسوسه، برای گرمکردن تنور انتخابات به تهدید و خطونشان کشیدن برای اصلاحاتیها و ریزشیها نیز متوسل شدهاند. بهعنوان نمونه محمدرضا باهنر که خود از مهرههای دستچینشدهٔ قبلی است به آنان گفت:
«اگر اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند باید پاسخگوی هسته سخت نظام باشند»
«اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است».
«هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاحطلبان اگر میخواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند».
روزنامهٔ جوان (۱۴مرداد ۱۴۰۲) پا را از این فراتر گذاشت و خطاب به آنان نوشت:
«اصلاحطلبان نهادی تأکید و تصریح بر حضور در انتخابات داشته و اصرار دارند در صورت عدم مشارکت در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان حاکمیت را به نزاع با خود فراخوانده و بهطور قطع از گردونه سیاست و انتخابات بهویژه در سال۱۴۰۴ محروم خواهند شد».
در این میان مواضع ترسآلود، خفتبار و ذلیلانهٔ اصلاحاتیها وجوه دیگری از بیبتهگی آنها را نمایان میکند. آنها که خود در این حکومت مواضع کلیدی به دست داشته و در جنایتها و خیانتهای آن سهیم بودهاند برای ادامهٔ حیات ننگین خود در این حکومت حاضر به تندادن به هر رذالتی هستند.
غلامعلی حداد عادل در مورد آنان میگوید: «بعضی از این افراد یک مقداری سختگیری میکنند و بعضیها واقعبینانهتر رفتار میکنند اما تصور میکنم بعضی از اینها مقداری ناز میکنند، اما در نهایت در انتخابات شرکت خواهند کرد» (خبرگزاری فارس. ۱۸مرداد ۱۴۰۲).
جنگ قدرت در بین باندهای اصولگرا
تنگنای خامنهای برای برگزاری شعبدهٔ انتخابات فقط این نیست. بهاعتراف روزنامهٔ هممیهن (۱۶مرداد ۱۴۰۲)، سیاست جراحی و حذف و تصفیهٔ اکنون باند موسوم به اصولگرا را نیز در برگرفته است.
«جریان خالصسازی از سوی راست رادیکال مدیریت میشود و به نظر میرسد بعد از حذف علی لاریجانی و نیروهای پیرامونی او، حالا به سراغ طیف تحت رهبری قالیباف و حداد عادل آمده است... به همین جهت، آنها نگران هستند که راست رادیکال بدون توجه به شعارهای وحدت، آنان را به حاشیه براند و اینبار پایداری با جریانهای حامی دولت، لیستی مشترک شکل دهند... با چنین تحلیلی است که میتوان گفت جدال طیف تحت هدایت قالیباف و حداد عادل با راست رادیکال تازه آغاز شده و بهزودی شاهد فصل رویارویی آنها خواهیم بود».
خودخواری و خودبراندازی در روزهای پایانی
پارهپارهشدن، خودخواری و به تعبیر برخی اصلاحاتیها «خودبراندازی» و گرفتار شدن در چنبرهای از بحرانها مجازات اتودینامیک حکومتی است که از روز اول با نقض حق حاکمیت ملی بر سریر قدرت خزید.
آری «این دایره ذاتاً بهگونهیی است که در حال محدود شدن است و ظرفیت آن بهسرعت تکمیل شده و بیش از اندازه مسافر در خود جای نمیدهد. بنابراین هرازگاهی باید عدهیی را پیاده کرد و این فرآیند همچنان ادامه خواهد یافت. مثل مار گرسنهای که طول درازی دارد و نادانسته از دم خود شروع به خوردن میکند و هر چه میخورد از اندازه و توان خودش کم میکند» (هممیهن. ۱۶مرداد ۱۴۰۲).