یادداشتی با گرتهبرداری از سخنرانی خانم مریم رجوی در کنفرانس بزرگ برلین، [با شرکت شماری از نمایندگان مجلس فدرال آلمان، برخی شخصیتهای سیاسی، مدافعان حقوقبشر و جمعی از ایرانیان آزاده] در آلمان
صلح جهانی ـ یک تهدید مبرم
صلح جهانی بهطرزی خزنده، هولناک، و نگرانیآور در معرض تهدید قرار دارد. برخی تحلیلها حتی از درون حاکمیت ـ با طولکشیدن جنگ ویرانگر در غزه، وقوع یک جنگ منطقهیی و حتی جهانی را محتمل میدانند. شگفتی در اینجاست با اینکه متولیان سیاست مماشات میدانند که کانون جنگافروزی در خاورمیانه و جهان، فاشیسم دینی حاکم بر ایران است اما چشمهای خود را فرو میبندند و به ندیدن تظاهر میکنند.
این «ندیدن» تبعات و عواقبی وخیم بهدنبال دارد. بهمیزانی که آمریکا و اروپا بر نقش جنگافروزانهٔ پدر خواندهٔ بنیادگرایی و تروریسم سرپوش میگذارند و از یک سیاست قاطع در برابر آن طفره میروند به همان میزان فاشیسم دینی جریتر میشود و اقداماتش را افزایش میدهد. بارزترین نمونهٔ آن حمله به کشتیهای تجاری و ترانزیت کالا ـ از سوی نیروهای نیابتی این رژیم ـ در دریای سرخ است.
سازمانهای اطلاعاتی، رؤسای دولتهای غربی و وزاری خارجهٔ آنها و نیز دیپلماتها میدانند که پهپادهای انفجاری و موشکهایی که به جانب کشتیها روانه میشود کار فاشیسم دینی است ولی با این حال سیاستی که در پیش گرفتهاند بهجز تقویت هر چه بیشتر جنگ و بحران پیامد دیگری نداشته است و ندارد.
دو پیام مشخص به دولتهای غرب
رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران، مریم رجوی در پیام خود به کنفرانس برلین گفت:
«من امروز برای بیان دو پیام مشخص به دولتهای غرب و بهخصوص اتحادیه اروپا در این کنفرانس سخن میگویم.
نخست اینکه در برابر بحران و جنگ مصیبتبار خاورمیانه هیچ راهحلی با نادیده گرفتن بانی و سرمنشاء این جنگ یعنی استبداد دینی حاکم بر ایران، به نتیجه قطعی نمیرسد.
دوم اینکه چهل سال مماشات با این رژیم، عامل مهم جنگ و بیثباتی در منطقه است».
مقاومت ایران با بیان صریح این دو گزاره تنها راهکار پایان دادن به جنگهای ویرانگر و بهخصوص در غزه را در گرو کوبیدن «سر مار» در تهران میداند.
غرب تاکنون اشتباهات زیادی را در رابطه با ایران مرتکب شده که برآیند همهٔ آنها تقویت فاشیسم دینی بوده است.
یک فقره از اشتباهات جبرانناپذیر غرب، حمله به عراق در جریان جنگ خلیج است. «در جریان اشغال عراق، دروازههای این کشور به روی نیروی تروریستی قدس باز شد. پس از افشای سایتهای اتمی رژیم توسط مقاومت ایران در سال ۸۱ بهجای تحریمهای شدید، و ممنوع کردن غنیسازی اورانیوم، به مذاکره و امتیاز دادن به رژیم رو آوردند».
این سیاست بهجای مهار بمبسازی خامنهای به تقویت آن منجر شده است. همانطور که خانم رجوی تأکید کرد اکنون «سه کشور فرانسه، انگلستان و آلمان تأیید کردهاند که بنا به استانداردهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی ذخایر اورانیوم غنیشده ۶۰درصدی رژیم، سه برابر میزانی است که برای ساخت یک وسیله انفجاری مورد نیاز است. این رژیم هیچگاه از تلاش برای رسیدن به بمب اتمی دست نکشیده است. بدون یک سیاست قاطع جهان در خطر غافلگیری در رابطه با پروژه اتمی رژیم است».
جنگ خارجی، سرپوش بحران داخلی
خطای فاحش غرب در این است که گمان میکند افروختن جنگهای خارجی ناشی از قدرت این رژیم است. واقعیت این است که توسل به جنگ خارجی برای مهار بحرانهای داخلی است. خامنهای و رئیسجمهور جنایتکارش به جنگ در منطقه دامن میزنند تا در نفیر شوم آن بتواند قیام مردم ایران را به محاق ببرند. آنها برای مهار وضعیت انفجاری در داخل ایران، از شروع جنگ خاورمیانه تاکنون ـ ظرف دو ماه ـ ۲۳۰ زندانی را اعدام کردهاند.
آنها میدانند که نیروی سرنگونکنندهٔ اصلی، شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران هستند از این رو در خارج از کشور با سرویسهای اطلاعاتی خود به جمعآوری اطلاعات و دروغپراکنی علیه مقاومت اشتغال دارند. حمله به دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت در برلین، در ۱۳آذر بخشی از این اقدام است که در سایهٔ سیاست مماشات و چشمپوشی از تروریسم صادراتی آنها رخ داده است.
آنها در داخل ایران هم در حال برگزاری نمایش محاکمه غیابی بیش از ۱۰۰ تن از مجاهدین هستند.
بدیهی است که این اقدام نیز نه از سر قدرت بلکه در منتهای استیصال و هراس صورت میگیرد. خانم رجوی بهدرستی گفت که «این نمایش، بخشی از واکنشهای رژیم در مقابل گسترش شبکه کانونهای شورشی و افزایش فعالیتها و عملیات آنها و افزایش اعتبار مقاومت در ایران و در سراسر جهان است. آخوندها اعتراف میکنند که از روآوردن جوانان به مجاهدین ترسیدهاند».
ضروت اتخاذ یک سیاست قاطع
آنچه مقاومت ایران با صراحت تمام بارها بر آن تأکید کرده، اتخاذ یک سیاست قاطع در برابر پدرخواندهٔ جنگافروزی و تروریسم و حمایت از نبرد مردم و مقاومت ایران برای پایان دادن به عمر ننگین آن است.
جایگزین این رژیم، نه یک آلترناتیو وابسته و بر سرکار آمده با کمک یک نیروی اشغالگر خارجی و نه با ورژنی دیگر از فاشیسم دینی یا بازماندگان سلطنت مدفون بلکه آلترناتیوی است که مشروعیت خود را از مقاومت میگیرد.
«راهحل در یک جایگزین دموکراتیک است که برای یک ایران آزاد و صلحجو و بدون سلاح اتمی مبارزه میکند و خواهان یک جمهوری بر اساس جدایی دین از دولت و خودمختاری ملیتهای ستمزده است». اینها همه در برنامهٔ ۱۰مادهیی مریم رجوی متبلور شده و از اعتبار، مشروعیت و پشتیبانی جهانی برخوردار است.
اتخاذ سیاست قاطع بر اساس بخش پایانی سخنرانی رئیسجمهور منتخب مقاومت، در یک راهحل با چهار اقدام ضروری خلاصه میشود:
۱ـ لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران.
۲ـ فعالکردن مکانیزم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و اطمینان از اجرای کامل قطعنامههای شورا در رابطه با پروژههای اتمی رژیم و تحریمهای همهجانبه.
۳ـ اعلام رژیم بهعنوان تهدید مبرم صلح و امنیت جهان و قرار دادن آن در ذیل فصل هفت منشور ملل متحد.
۴. بهرسمیت شناختن مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم و نبرد شجاعانه جوانان شورشگر با سپاه پاسداران.