هر روز که میگذرد بیشازپیش هراس از خیزش مردم و خطر قیام توسط سردمداران و رسانههای نظام بیان میشود.
ارتش بیکاران، ارتش گرسنگان و انبوه تودههای مردم بیچیزی که بهشدت تحت فشار تأمین حداقل معیشت خود هستند نسبت به وضعیت زندگی خود برآشفتهاند. واقعیتی که باعث وحشت مهرههای رژیم شده، بهنحوی که به صراحت اذعان میکنند که با این شرایط خیزش گرسنگان حتمی است.
خیزشی که بهنوشته روزنامه حکومتی ستاره صبح از همان جنس «اتفاقی که در سال۹۶ و آبان ۹۸ رخ داد»، خواهد بود چرا که «جامعه ناراحت و نگران» تداوم حیات خود است، حیاتی که تمامی مواهب رشد و بالندگی از آن گرفته شده است.
ستاره صبح در ادامه تأکید میکند که «این بار حرکتها از جنوب شهر و از شهرهای محروم خواهدبود» چرا که «جامعه ناراحت است و هر لحظه امکان خیزش جامعه و جود دارد…
خیزش یعنی حرکت از درون جامعه، در اتفاقات سال۹۶ و ۹۸ حدود ۸۰تا ۱۰۰شهر و روستا و شهرستانهایی که حتی اسم آنها شنیده نشده بود، بهپا خاستند. این حرکت فراگیر و تودهوار را نمیتوان شورش نامید. امروز نیز چنین خیزش اجتماعی سراسری پیشبینی میشود».
این رسانه حکومتی سپس با بیان اینکه «حاشیهنشین یعنی کسی که دست از جان شسته» هشدار میدهد که اگر «کبریت آن (خیرش) کشیده شود خاموش کردن آن بسیار مشکل خواهد بود». (ستاره صبح ۱۱مرداد ۹۹)
روزنامه اعتماد هم از قول یک مهره حکومتی اعتراف میکند «جامعه ایرانی در سالهای اخیر در وضعیت جنبشی قرار داشته و به همین دلیل، هر نارضایتی بهسرعت تبدیل به اعتراضی اجتماعی میشود… . کنشهای جمعی و اعتراضات اجتماعی حاصل تضادهای اجتماعی و احساس محرومیت نسبی، فقر و نابرابری یا استبداد و اقتدارگرایی و عدم مشروعیت هستند».
آنچه که در اعتراضات و قیامهای سالهای اخیر حایز اهمیت است، این است که برعکس قیام ضدسلطنتی بهمنماه ۱۳۵۷ که مردم میدانستند چه نمیخواهند اما نمیدانستند چه میخواهند، در حال حاضر مردم هم میدانند چه نمیخواهند یعنی حاکمیت آخوندی را نفی میکنند، وهم میدانند چه میخواهند و خواهان حکومتی دمکرات و مردمی هستند، آنچنانکه روزنامه اعتماد مینویسد «همه بهسادگی میدانستند علیه چه چیزی و با چه مطالبهای اعتراض میکنند… پس تقابل بین جنبش و قدرت مسلط اجتنابناپذیر است» (اعتماد ۱۱ مرداد۹۹).
هشدار و اعتراف به وضعیت انفجاری جامعه و خیزش و قیام در پیش، در روزنامه جهان صنعت هم با عبارت «طغیان گرسنگان» بیان شده است. این رسانه حکومتی نوشته است: «تا زمانی که رفاه و آرامش آنها تأمین نشده باشد احتمال اعتراض آنها به شکلهای مختلف وجود خواهد داشت. اگر مردم دچار فقر و بیکاری شوند نسبت به دولتمردان خود اعتراض و انتقاد میکنند و به خیابانها کشانده میشوند. این دقیقاً معضلی است که دولتمردان از وقوعش میترسند» (جهان صنعت ۲۳تیر ۹۹).
اظهارات قبلی نمکی و زیر بهداشت دولت آخوند حسن روحانی هم که با استناد به گزارشهای نهادهای امنیتی گفت: «اینکه مردم از فقر و تهیدستی رو بهسمت طغیان میروند، یک بحث جدی است» در همین رابطه است.
جو بهشدت ملتهب جامعه و نفرت روزافزون مردم نسبت به حکومت آخوندی در حدی است که که این رسانهها را واداشته که به ناگزیر به این صراحت نسبت به شرایط قیامی اعلام خطر کنند.
شرایطی با ابر بحرانهای مختلف که حکومت آخوندی برای هیچیک از آنها راهحلی ندارد و لاجرم هر چه زمان میگذرد، جامعه بهشدت ملتهب به انفجار نهایی نزدیکتر میشود.
در حالی که حاکمیت آخوندی توان قبل را برای سرکوب ندارد و میداند که هر اقدام سرکوبگرانه میتواند جرقه انفجاری برای جامعه ملتهب باشد.
نمونه عقبنشینی رژیم در برابر اعدامیهای قیام آبان، مؤید واقعیت وحشت رژیم از تبعات سرکوب است.
اکنون سؤال این است که این رژیم تا چه زمانی میتواند با اهرم سرکوب و دجالیت، انفجار اجتماعی را به تأخیر بیندازد؟
واقعیت این است که مهم حتمیت این خیزش و قیام است که سر تا پای رژیم به آن معترفند و با این صراحت به آن اذعان میکنند، آنچنانکه رسانه حکومتی ستاره صبح نوشت که «هر لحظه امکان خیزش جامعه و جود دارد».