عبرتی تلخ؛ بهایی در بستر تکامل اجتماعی
آخوندها در تاریخ ایران یک پدیدهٔ اجتماعی و مذهبی بودهاند. الآن نزدیک ۴۳سال است که پدیدهٔ سیاسی و اقتصادی هم شدهاند. تا قبل از ۴۳سال پیش، چشماندازی در افق خواستههای مذهبیِ جامعهٔ سنتی ایران داشتند؛ ولی از پس ۴۳سال تجربه شدنشان، فقط عبرتی هشدارآمیز و هوشیارکننده بر پیشانی دههها و سدههای آینده ایرانزمین خواهند بود.
این ۴۳سال را باید در بستر تکامل اجتماعی ایران ببینیم که یکی از زهرآگینترین غدههای ایدئولوژیک، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای ابد تعیینتکلیف بهمعنی طرد همهجانبه شد.
اگر آخوندها به حکومت نمیرسیدند ــ که رسیدنشان بهایی بس سنگین و تلخ از مردم گرفته است ــ جامعهٔ ایران باید کماکان این غدهٔ زهرآگین و بدخیم را در پیکر خود حمل میکرد و با یک تقدس دروغینِ جهالتآفرین و انگلزی، همزیستی میداشت.
تالیهای اسلام سیاسی آخوندها
وقتی از اسلام آخوندها میگوییم و مینویسیم، نیازی نیست به مباحث تئوریک در باب جهانیبینی و خواستگاه فلسفهٔ تاریخ از منظر ایدئولوژیها بپردازیم. همهٔ اینها در این ۴۳سال به روشنترین وجه تبلور عینی و تجربی در حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و صنفی داشتهاند. نگاه کنید:
اسلام سیاسی آخوندها با انحصارطلبی افسارگسیختهٔ خمینی در اصل ولایت مطلقهٔ فقیه شروع شد. اصلی که تقدسی فراقانونی و انتقادناپذیر را جایگزین قانون و دموکراسی و نقد کرد.
پشتبندش، جنایت در مورد هر منتقد ولیفقیه و مخالف نظام اسلامی مشروع شد. از دل آن، زندان و اعدام و قتلعام، شیشهٔ عمر نظام شد و آزادی، سنگ.
پشتبند مشروعیت یافتن جنایت سیاسی، جنایت اقتصادی با سرکیسه شدن تمام منابع اقتصادی ایران توسط باند مافیایی تکیه داده به بیت ولیفقیه سر بلند کرد.
پشتبندش شتاب سقوط اقتصاد خانواده شروع شد. و این آغاز سریال پدیدهسازی با اندامفروشی و... خودکشی و... کرونا و... تا احراز بالاترین سقف فلاکت در دنیا رسید.
تالیهای اقتصاد اسلامی آخوندها
اسلام سیاسی آخوندها، مادر اقتصاد اسلامیشان شد؛ با چنین نوزادان و نوادگان و نبیرگان:
آخوندها ۱۸میلیارد دلار در سوریه خرج کردهاند تا حکومت آنجا را سر پا نگه دارند که آنجا پایگاهی علیه دیگر کشورها داشته باشند. همین کارها و ولخرجیها و حاتمبخشیها را در یمن و لبنان و عراق و فلسطین کرده و میکنند تا علیه دنیا شاخ و شانه بکشند و در داخل هم مردم را در فقر و بدبختی و محتاج نان نگه دارند که مردم نتوانند جم بخورند.
آخوندها میلیاردها دلار و تومان از سفره و جیب و دهان مردم زدهاند تا هزاران موشک قارهپیما توسط سپاه پاسداران تولید کنند.
آخوندها حدود ۴۳درصد جنگلهای ایران را نابود کردهاند که پول فروش چوبش را خرج ساختن موشک، زندانسازی و دخالت در کشورهای دیگر کنند.
آخوندها سپردههای مردم را در بانکها میدزدند و خرج همین موارد میکنند. آنوقت مردم بیچاره و بازنشستگان هر روز در خیابانها داد و هوار میکشند که پول ما چه شد؟
آخوندها با سدسازیهای غیرعلمی با هدف انتفاعی و غارتگری سپاه پاسداران، رودها و آب ایران را کوچ دادهاند. بخش عمدهٔ دریای خزر و دریای عمان را حراج کرده و به ثمن بخس به روس و چین هدیه کردند.
آخوندها سیاست دیرینهٔ گرسنه و فقیر نگهدار و حکومت کن را برنامهٔ استراتژیک سلطهشان کردهاند. از قبل این برنامه و سیاست، به تولید فساد و مرگ اخلاق و تکثیر آن در جامعه مبادرت میکنند تا توان و انرژی اجتماعی را در مقابله با نظامشان خنثی و بیفایده جلوه دهند.
الآن این سیاست طابقالنعل بالنعل بهدست آخوندها دارد پیش برده میشود. بیلیارد بیلیارد و میلیون میلیون در خارج ایران خرج میکنند، آنوقت مردم ایران دچار بیشترین فلاکت در زندگی و تهیهٔ اولیهترین نیازهایشان شدهاند.
سازمان ملل و بانک جهانی اعلام کردهاند که کشور ایران بالاترین حد فلاکت اقتصادی را بین کشورهای خاورمیانه دارد. کشور ما حتی از همسایهمان افغانستان هم در زمینهٔ فلاکت اقتصادی و معیشتی بدتر شده است. در حالی که ما نفت داریم، گاز داریم، طبیعتی سرشار از معدن و مواد و انرژی داریم که تقریباً در دنیا چندتا کشور بیشتر نیستند که چنین توانایی را داشته باشند؛ ولی آخوندها چگونه همهٔ این سرمایهها و داراییهای این مملکت را خرج خودشان و حفظ حکومتشان و حوزههای بیمسمای علمیه و سپاه پاسداران و گروههای نیابتیِ تحت نفوذشان کرده و میکنند!
آقازادههای آخوندها، دولتیها و پاسداران در خارج از ایران جزو پولدارترینها هستند. بیشترشان هم در کشور آمریکا زندگی میکنند؛ آنوقت آخوندها در نمازهای ریایی جمعه شعار مرگ بر آمریکا میدهند و مشتی جهول و عدهیی کاسهلیس سفرهٔ حکومت آخوندها این شعارها را تکرار میکنند!
در منظر جهانی، ایران زیر سلطهٔ حکومت آخوندها با اسلام سیاسی و اقتصاد اسلامیشان، از نظر سیاسی و اقتصادی و اخلاقی سومین کشور فاسد دنیا شده است!
پیوست:
پدیدارشناسیِ یک هوشیاری ۴۳ساله
خوب است اشارهیی هم کنیم به آنانی که از ۴۳سال پیش تمام این وضعیتها را تشخیص دادند. به این میگویند تشخیص سمت درست تاریخ. هنر در این است. تمام افتخارات پشت سر بشریت هم در این بوده و هست که کسانی یا گروههایی همیشه در هر مملکتی بودهاند که هوشیارتر عمل کرده و فهمشان جلوتر از زمانهٔ خودشان بوده است. اینها البته سختیهای زیادی میکشند، محرومیتهای زیادی متحمل میشوند، دوریها و هجرانها و دلتنگیهای زیادی را باید تاب بیاورند، اما خودشان سرشار از عشق و امید و آرامش نسبت به تشخیص سمت درست تاریخ هستند.
فکر میکنید فرمول فهم این مسائل در چیست؟ کلید فهم در یک قانونمندی و اصل زندگی بشری است. وقتی «آزادی» بهعنوان اصلیترین و پایهییترین نیاز جسمی و روحی و روانی بشر بهرسمیت شناخته نمیشود و سرکوب میگردد، از چنین رفتار و سیاستی، انواع فساد و شقاوت و جنایت سر باز میکنند، رشد میکنند و مثل یک ویروس به جان و زندگی و روان و هستی همگان میافتند. و میشود همین وضعیتی که الآن در سال۱۴۰۰ مردم ایران در تمام وجوه زندگیشان گرفتارش شدهاند.
در سال۱۳۵۸ پیشتازانی بودند که تشخیص دادند درختی که خمینی نهالش را با اصل ولایت فقیه، سرکوب آزادی و انحصارطلبیِ آخوندی میکارد، میوههای فاسد سیاسی و اقتصادی و اخلاقی خواهد داد. ولی آن هوشیاران که خمینی و جماعت آخوند را آن موقع خوب شناخته بودند، باید بهای آن تشخیص درست و جلوتر از جامعه بودن را میپرداختند. باید ۴۰سال شکیبایی و تحمل سختیهایش را در ایران و اکناف جهان تاب میآوردند تا مردم ایران امروز به این آگاهی و شناخت برسند که خمینی که بود و آخوندها اسلامشان، با ایران و مردمش چهها که نکردند.
بهای سنگین این سالها را مادران و خواهرانی پرداختند که هزار هزار و میلیون میلیون داغدار شدند و تحمل کردند تا امروز همگان بفهمند که هر کاری را باید از پایه و اساسش درست چید و فریب هوچیگریهای جهالتپیشگان و دینفروشان ریایی را نخورد. یادمان هست که مردم ایران به تحریک و دینفروشی شبکهٔ آخوندی، خمینی را در ماه میدیدند. بدبختیهای بعدی هم از همانجاها شروع شد که آخوندها خمینی را مقدس کردند. آن موقع این بزرگترین دامی بود که پیش پای مردم ایران پهن شد و سببساز سریال جنایتهای اسلام سیاسی و اقتصادی آخوندها.
حالا به یمن پایداری با دادن ۱۲۰هزار شهید و افشاگری و روشنگری نسل اندر نسل از ۳۰خرداد ۶۰ تا قیام خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، همهٔ ابهامات برطرف شده، همهٔ مرزها روشن شده و پدیدهٔ آخوند و اسلام آخوندی برای همیشه تعیینتکلیف و طرد نهایی شده است. بهقول حافظ دانا و هوشمند که زندگی خودش هم خیلی شبیه دوران ما بود: «شکر، کان محنت بیحد و شمار آخر شد».