728 x 90

جامعه‌شناسی تاریخی و سیاسی مقاومت ایران در برابر سلطنت و ولایت

نگرشی بر پیام آقای مسعود رجوی

کودتای ۲۸مرداد توسط اراذل شیخ و شاه
کودتای ۲۸مرداد توسط اراذل شیخ و شاه

مقدمه

در تقویم رنج و مقاومت ایران، ۲۸ مرداد تنها یک روز نیست؛ زخمی است بر قلب تاریخ، شکافی که در آن، رؤیای استقلال و آزادی با دشنه کودتای سیاه به خون نشست. کودتایی که با طراحی بیگانه و اجرای سلطنت و حمایت آخوندهای فرصت‌طلب و مرتجعی چون کاشانی و همکیسه‌های خود فروشی که اسناد آن سال‌ها بعد خیلی روشن و صریح برای همه جهان در دسترس قرار گرفت. این کودتای سیاه نه فقط دولت مصدق که امید یک ملت را هدف گرفت و سرنوشت ما را برای همیشه تغییر داد.

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقطه‌ای سیاه در تاریخ ایران معاصر است؛ نقطه‌ای که در آن سه نیرو، با در هم‌تنیدگی شومی، دست به کار شدند:

۱. ارتجاع داخلی به رهبری کاشانیستها و روحانیت وابسته، که با نام دین و با سوء‌استفاده از احساسات مردم، پشت جبهه استبداد ایستاد.

۲. استعمار خارجی (ایالات متحده و بریتانیا) که با طراحی عملیات آژاکس، دولت ملی ایران را قربانی منافع نفتی و ژئوپلیتیک خود کردند.

۳. سلطنت اوباش‌پرور و سرکوبگر، به رهبری محمدرضا شاه، که به‌عنوان مجری داخلی این کودتا، نه تنها دولت ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد، بلکه برای دهه‌ها راه هر گونه اصلاحات و استقلال‌خواهی را بست. آنان نخستین بار از «لباس‌شخصی‌ها» و اوباش خیابانی با نام «مردم» برای سرکوب دگراندیشان استفاده کردند؛ الگویی که امروز در نظام استبدادی ولایت فقیه به‌مراتب گسترده‌تر ادامه یافته است: از چاقو زدن در خیابان گرفته تا اعدام آزادیخواهان، همانند شهادت دکتر حسین فاطمی.

این سه پایه شوم – ارتجاع، استعمار و سلطنت – علیه تنها دولت ملی و میهنی بعد از ۲۵۰۰ سال دیکتاتوری متحد شدند و با این اتحاد سیاه، رؤیای استقلال و آزادی ملت ایران را به خون کشیدند.

اما اگر ۲۸ مرداد زخمی عمیق بود، همان زخم، همان دشنه، بذر آگاهی شد و بر جان نسل‌ها نشست تا روایت «ایستادگی» در برابر سلطه، به میراث ملی بدل گردد. و اما حالا، در آستانه سالگرد آن واقعه، بچه همان سلطنت با دفترچه‌ای تازه پا به میدان گذاشته است؛ دفترچه‌ای که حتی در ظاهر «ابوعطای دموکراتیک» نمی‌خواند و کاملاً مبتنی بر استبداد و وابستگی و فاشیسم خود را عرضه نموده است.

در دل این تجربه تلخ، نسل‌های بعد آموختند که بدون مقاومت سازمان‌یافته، استقلال ملی و آزادی مردمی پایدار نخواهد ماند. و امروز، در برابر دفترچه «مشق اضطراری» رضا پهلوی، پژواکی دیگر شنیده می‌شود: پیام آقای مسعود رجوی در ۲۷ مرداد ۱۴۰۴.

پیامی که نه صرفاً موضع‌گیری سیاسی، بلکه یک مانیفست تاریخی و جامعه‌شناسانه است؛ مانیفستی که به‌روشنی مرز آزادی و اسارت، خلق و ضدخلق را روشن و تعیین می‌کند.

بازخوانی پیام آقای مسعود رجوی

آقای مسعود رجوی در پیام خود، دفترچه کودتایی رضا پهلوی را به‌عنوان «مرحله اضطراری باز تولید استبداد و وابستگی و باز تولید ساواک» معرفی می‌کند. در این متن، خبری از حقوق‌بشر، عدالت اجتماعی یا حاکمیت مردم نیست؛ بلکه وعدهٔ استقرار مجدد نیروهای امنیتی ساواکی-سپاهی در شهرها داده می‌شود.

این رویکرد نه بازگشتی نوستالژیک، بلکه تلاش برای کودتایی مجدد علیه خواست تاریخی ملت ایران است. به تعبیر آقای مسعود رجوی، سلطنت و ولایت فقیه، دو روی یک سکه‌اند؛ ساختارهایی که از اساس بر تمرکز قدرت، سرکوب سازمان‌یافته و قتل حکومتی و خشونت بی‌حد علیه دگر اندیشان و وابستگی به بیگانگان بنا شده‌اند.

جامعه‌شناسی تاریخی کودتا و حافظه جمعی

از دیدگاه جامعه‌شناسی تاریخی، کودتای ۲۸ مرداد را می‌توان نمونه‌یی از «شکست پروژهٔ دولت ملی» دانست. این واقعه نشان داد که بدون آلترناتیوی سازمان‌یافته و مستقل، دست‌آوردهای دموکراتیک می‌توانند به‌آسانی با ائتلاف ارتجاع و استعمار نابود شوند.

حافظهٔ جمعی ایرانیان از آن کودتا، به شکل‌های زیر شکل گرفت:

بی‌اعتمادی پایدار به سلطنت و روحانیت وابسته.

آگاهی از نقش مستقیم قدرتهای خارجی در سرنوشت ملت.

باور به ضرورت مقاومت سازمان‌یافته و یک آلترناتیو واقعی.

پیام آقای مسعود رجوی دقیقاً بر همین حافظه جمعی تکیه دارد و یادآوری می‌کند که امروز، برخلاف سال ۱۳۳۲، آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت وجود دارد. همین حضور، امکان تکرار کودتای سلطنتی را از اساس منتفی می‌سازد.

 

دفاعیات آقای مسعود رجوی در بیدادگاه شاه خائن

برای فهم عمق پیام ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ باید به سال ۱۳۵۱ بازگردیم؛ زمانی که آقای مسعود رجوی در بیدادگاه نظامی شاه خائن، به دفاع از آرمان آزادی برخاست. او در حالی که در معرض حکم اعدام قرار داشت، بیدادگاه شاه را به صحنهٔ افشاگری علیه دیکتاتوری سلطنتی بدل ساخت.

از دیدگاه جامعه‌شناسی سیاسی، این دفاعیات، یک نقطهٔ چرخش تاریخی بود: تبدیل بیدادگاه به تریبون آزادی. دفاعیات تاریخی او در بیدادگاه شاه خائن نمونه‌یی ممتاز از «کنش مقاومتی» است. او در دفاعیات خود با لحنی آرام اما قاطع اعلام کرد که رژیم پهلوی، با همهٔ ابزار سرکوب و خشونت، نمی‌تواند مانع از رشد جنبشی شود که ریشه در مردم دارد.

 

این دفاعیات را می‌توان از منظر جامعه‌شناسی سیاسی به‌عنوان نمونه‌یی از «بازتعریف قدرت در دل سرکوب» بررسی کرد: جایی که زندانی سیاسی، با بیانیهٔ علنی خود در دادگاه، نظم اقتدارگرای سلطنت را به چالش می‌کشد. پیوند این دفاعیات با پیام امروز آقای مسعود رجوی در ۱۴۰۴، استمرار یک خط تاریخی مقاومت را نشان می‌دهد؛ خطی که از بیدادگاه شاه خائن آغاز شده و از ۳۰ خرداد و مقاومت قهرآمیز و فدای صد و بیست هزار شهید در قتل‌عام های پی‌درپی عبور کرده و تا امروز در برابر ولایت فقیه و هم‌چنین بازگشت سلطنت ادامه یافته است.

مقاومتی سازمان‌یافته در برابر هر شکل از استبداد، چه در جامهٔ سلطنت و چه در کسوت ولایت.

 

تحلیل سیاسی ـ اجتماعی پیام آقای مسعود رجوی

۱. مرزبندی هویتی: اصل بنیادین «نه شاه، نه شیخ» مرز هویت مقاومت است. این مرزبندی، امکان مصادره یا انحراف جنبش آزادیخواهی را از بین می‌برد.

۲. فقدان مشروعیت دفترچه کودتایی رضا پهلوی: از منظر نظریه سرمایه نمادین (بوردیو)، حذف حقوق‌بشر و عدالت اجتماعی از این دفترچه، نشانه بارز فقدان مشروعیت اخلاقی و اجتماعی آن است.

۳. تداوم تاریخی مقاومت: از مشروطه تا مصدق، از ۳۰ خرداد تا امروز، مقاومت ایران یک پیوستار تاریخی است. این تداوم مشروعیت آلترناتیو دموکراتیک را تضمین می‌کند.

 

جامعه‌شناسی مقاومت امروز

ریشه در حافظه تاریخی: ملت ایران به تجربه دریافته است که سلطنت مطلقه و وابسته و روحانیت ارتجاعی، هر دو مانع آزادی‌اند.

سازمان‌یافتگی: شورای ملی مقاومت، خلأ تاریخی جبههٔ ملی و ضعفهای پراکندگی پیشین را پر کرده است.

مشروعیت اجتماعی: این آلترناتیو بر اصل حاکمیت مردم استوار است، نه بر موروثیت و اقتدارگرایی.

پیوستگی تاریخی: مقاومت امروز وارث آرمانهای مشروطه، نهضت ملی دکتر مصدق و خون شهیدان آزادی است.

 

نتیجه‌گیری

کودتای ۲۸ مرداد نتیجه اتحاد سه‌گانه ارتجاع، استعمار و سلطنت بود؛ اتحادی که تنها دولت ملی ایران را درهم شکست. امروز، رضا پهلوی با دفترچه کودتایی خود همان مسیر را تکرار می‌کند، اما در شرایطی متفاوت:

جامعه ایران تجربه تاریخی و حافظه جمعی مقاوم‌تری دارد.

آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت وجود دارد که خط قرمز «نه شاه، نه شیخ» را پرچم خود کرده است.

و پیام آقای مسعود رجوی نه یک واکنش مقطعی، بلکه یک مانیفست تاریخی است که تداوم خط مقاومت را تضمین می‌کند.

از این رو، آینده ایران هرگز به بازگشت سلطنت یا استمرار ولایت تن نخواهد داد. آینده ایران در دستان مقاومت سازمان‌یافته‌ای است که مشروعیت خود را از خون شهیدان، حافظه جمعی ملت و استراتژی سیاسی ـ اجتماعی بالنده‌اش گرفته است.

 

آرمان ـ کانون شورشی از تهران

مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6749d563-691e-4172-bb1d-c297cd339f48"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات