شورای نگهبان خامنهای سرانجام بازیگران سیرک انتخابات را در یک مرحله تعیینتکلیف کرد. از میان ۸۰نفر سرسپردگان ولایت که برای بهعهده گرفتن نقش پوشالی رئیسجمهور در استبداد مطلقهٔ ولایت فقیه داوطلب شده بودند، بهجز چند نفر که خودشان کنار کشیده بودند، بیش از ۷۰نفر رد صلاحیت شدند و تنها ۶نفر باقی ماندند. در میان رد صلاحیت شدهها، یک رئیسجمهور سابق، یک رئیس سابق مجلس، چند وزیر و معاون وزیر، چند عضو مجلس ارتجاع و یک عنصر ویژهٔ دفتر خامنهای دیده میشوند.
قلع و قمع گسترده در پردهٔ «رد صلاحیت» بهوضوح نشان داد خیمه شب بازی ثبت نامها تا کجا مسخرهبازی و پردهکشی روی بحران هلاکت رئیسی در درون نظام، بعد از نمایشهای جنازهگردانی بوده است. بگذریم که بازیهای خندهآور مهرههای شناسنامه در دست و بهخط شده در مقابل دوربینهای تلویزیون حکومتی، حتی در میان کارگزاران ورشکسته نظام هم اسباب تمسخر و خجالت شده بود.
از جمله، کرباسچی در مورد مسخرگی این نمایش نوشته بود: «آیا هنری بالاتر از این هست که سازوکاری برقرار کنی که اصلیترین نماد دموکراسی را در یک کشور تبدیل کنی بهیک نمایش فکاهی یا استندآپکمدی تحت عنوان ثبتنام انتخابات و ملت را چند روزی سرگرم کنی و کلی وقت و بودجه کشور را بهباد دهی تا زمینه عبور از جمهوریت را در اذهان عمومی فراهم کنی؟» (روزنامهٔ حکومتی هممیهن ـ ۱۶خرداد).
اما در ورای طنز و تمسخر، این جریان، نکات مهم و عبرتآموزی هم دارد:
اول ـ اعلام مردودیت و توسری زدن بهاین همه وزیر و وکیل و سران قوا و خیل سرکردگان و خدمتگزاران دربار ولایت، لاجرم قاعدهٔ رژیم را باز هم کوچکتر و محدودتر و آبستن سگ دعواها و ریزشهای بیشتر میکند. بههمین نسبت رژیم آسیبپذیرتر و در برابر خشم و نفرت عمومی شکنندهتر میشود.
دوم ـ باز هم روشن میشود که نظام ولایت فقیه در محاصره قیامها و جامعه انفجاری، جز مسیر انقباض درونی و جنگافروزی در خارج، راه برونرفت و حتی حاشیه مانوری ندارد. زیرا بهرغم هشدارهای دلواپسان، با مهرههای سرسپرده هم نمیتواند بازی کند.
سوم ـ در میان تأیید شدهها، حضور آخوند دژخیم پورمحمدی جلاد پیشانیسیاه قتلعام۶۷ و قاتل مجاهدین سر موضع، پیام و معنی مشخص خودش را دارد. پیام این است که رژیم، همان رژیم قتلعام است و جز این راه دیگری برای حفظ و بقا ندارد. هر چند در مهلکه بحرانهایی که اکنون از درون و بیرون، ولایت او را در برگرفته، جای رئیسی جلاد که سالها برای برگماری او هزینه و مهندسی کرده بود، بهسادگی پر نمیشود.
چهارم ـ بار دیگر همهٔ کسانی که در داخل یا در خارج رژیم، یا در آن طرف آبها در بازی ثبتنامها و اجازه یافتن امثال لاریجانی یا جهانگیری، دهانشان آب افتاده بود، جملگی بور شدند. برخی از این حسرت بهدلان، در روزهای اخیر اظهارنظر میکردند که گویا حاکمیت از سوت و کوری فضاحتبار نمایشهای انتخاباتی اخیر درس گرفته و این بار با تأیید رد صلاحیت شدگان قبلی شاهد مشارکت بیشتر خواهیم بود. اما خامنهای با این حذف و جراحی نشان داد که فریب توهم مشارکت را نمیخورد و بسیار بیش از آنکه دغدغه برگزاری یک نمایش بهاصطلاح آبرومند را داشته باشد، در پی انقباض در هراس از قیام و براندازی نظام است. بهنظر میرسد اکنون این حسرت بهدلان هستند که باید از قلع و قمع گسترده شورای نگهبان «درس» بگیرند!
سرجمع نتایج این پرده از نمایش مفتضح انتخابات، باز هم تأکید بر این واقعیت است که در این رژیم «جایی برای انتخاب نیست، زمان انقلاب و دادخواهی آتشین است».