در نظام آخوندها رأی مردم هیچ ارزش و اعتباری ندارد مگر ولیفقیه، حاصل آن رأی را تنفیذ و تأیید کند. ابراهیم رئیسی که ۹۰درصد مردم ایران در نمایش انتصابش، وی را تحریم کردند، توسط ولیفقیه تنفیذ شد. خامنهای با این تأیید، قتلعام تابستان ۶۷ را در کانون بحران دولت جدید مهر کرد.
از این پس چالشی که همیشه بین مردم با حاکمیتی دوگانه وجود داشت، سمتوسوی یگانه علیه یک رئیس قاتل و جانی و منصوب کنندهاش خامنهای خواهد گرفت.
از این پس چالشهای حاکمیت آخوندی مضاعف میشوند. با سر کار گماشتن ابراهیم رئیسی، علاوه بر بحرانهای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی که دولت روحانی را فلج کرده بود، بحران حاد حقوقبشری با شاخص ریاست جلاد قرن، دامن رژیم را میگیرد.
از این پس قیامهای مردم ایران در دامنهٔ خود، مطالبات اقتصادی و معیشتی را ادامه خواهد داد و در رأس آن، مطالبات جنبش دادخواهی، پای به عرصهٔ اجتماعیِ گستردهتری خواهد نهاد.
از این پس تضاد آشتیناپذیر مدنیت و شریعت قرونوسطایی در درون نظام آخوندی بیشتر از گذشته بروز خواهد کرد.
تناقض و ناهمخوانیِ ماهوی رژیم ولایت فقیه با مدنیت و مدرنیسم، باعث ایجاد ساختاری بر جنایت و چپاول و تباهی اخلاق شده است.
ولایت فقیه بهعنوان اصل و تفکری قرونوسطایی و ضدبشری، قدرت سیاسی و اقتصادی را در انحصار خود دارد. از طرفی میخواهد نمود و ظاهر بیرونی خود را با نهادهای مدنی مثل مجلس، دولت و قانون رنگآمیزی کند؛ در حالی که این نهادها هم هیچ اختیاری جز آنچه ولیفقیه تجویز و تعیین میکند، ندارند.
این پارادوکس ۴۲ سالهٔ درون و بیرون نظام آخوندی است که تمام رؤسای ناجمهوریاش جز عروسکهای بیاراده و اختیار و «تدارکاتچی» نبودهاند.
از این پس مسیر مردم ایران برای تعیینتکلیف نظام آخوندی سرراستتر خواهد بود؛ چرا که هدف و آماج روبهرویشان شخص ولیفقیه و عروسک کوکی گماشتهاش است.
از این پس صورت مسألهٔ رژیم تکپایهٔ آخوندی در درون خودش، سلطهٔ بیشتر و انحصار افسارگسیختهتر ولیفقیه توأم با چپاولهای نجومیتر سپاه پاسداران خواهد بود.
در عرصهٔ سیاست بینالملل، زمینهٔ مماشات با رژیم آخوندی سوخته و از بین رفته است؛ از این رو بر سر کار گماشتن جلاد ۶۷، آزمایش حقوقبشر، اخلاق و شرافت سیاسی را پیش پای کشورهای جهان گذاشته است.
کابینهٔ جلاد فرزندان آفتاب، آخرین برگ خامنهای برای بود و نبود نظام آخوندی خواهد بود. در نخستین واکنش ایرانیان به تنفیذ ابراهیم رئیسی، شاهد پاسخ قوی و گستردهٔ مجامع گوناگون ایرانیان هوادار مقاومت در چندین شهر اروپا و آمریکا و استرالیا بودیم. این آغاز یک هماوردی سیاسی بعلاوهٔ فاز جدیدی از جنبش دادخواهی است که بیشک دامنهٔ آن در شهرهای داخل کشور گسترش خواهد یافت.
حالا ابراهیم رئیسی عروسک کوکیِ تنفیذ شدهٔ ولیفقیه، بسان جغدی بر سیم خاردار حصار قلعهیی ویرانه با ساختاری تناقضآفرین و فاسد، خواهد نشست. منتها او، هم با جهانی با نگاه به وی بهعنوان جلاد قرن طرف است و هم با ایرانی بسیار متفاوت نسبت به حتی یک سال گذشته؛ ایرانی با گر گرفتن قیامهایش در هفتهٔ پیش و بسان بمبی استراتژیک زیر پای نظام ملایان.