728 x 90

جغرافیای ایران کانون استمرار قیام و شورش

اصفهان - چهارراه مشیر درگیری با ماموران ۱۱مرداد ۹۷
اصفهان - چهارراه مشیر درگیری با ماموران ۱۱مرداد ۹۷

از هر سوی که به ایران نگاه کنیم، تصویر جغرافیایی را می‌بینیم که کانون اعتراض، اعتصاب، تحصن، فریاد، خروش و شورش شده است. این تصویرها بسان شعله‌یی هستند که گاه لهیب آن اوج می‌گیرد و گاه زبانه‌هایش در تب و تاب‌اند و شعله می‌کشند؛ اما هرگز سر خاموشی و آرامش و خاکستر شدن ندارند.

 

خروش زندگی به مرگ می‌دهد جواب

این‌ها همه یک ویژه‌گی را در خود دارند و از خود ساطع می‌کنند که همان ویژه‌گی شرایط کنونی جامعه ایران است: قیام تا تعیین‌تکلیف حاکمیت ارتجاع ولایت فقیهی ادامه دارد و اوضاع برگشت‌ناپذیر است.

این ویژه‌گی توانسته است تا کنون بیش از ۱۵۰شهر ایران را در لیست خود بگنجاند. این ویژه‌گی، قیام مشهد تا سنندج و بعد تهران و ۱۴۲شهر دیگر را به هم پیوند داد. این ویژه‌گی در کازرون بسا قدرتمندتر ادامه یافت. بعد کامیون‌داران گسترده‌اش کردند. در ادامه از برازجان و خوزستان سر کشید و در ورزنه اصفهان لهیبش بالا و بالاتر رفت. این ویژه‌گی، نشانه خروش زندگی است که به پاسخ دادن به ۴۰سال مرگ، برخاسته است.

 

کبریت بر پتانسیل چهار دهه خشم و نفرت

این ویژه‌گی، پتانسیل یک دومینوی خشم و نفرت در کاریزهای زندگی مردم ایران در زیر سلطه شیخان ریا و سالوس بوده و می‌باشد؛ از آنجا که این خشم و نفرت و عدالت‌جویی با زندگی مردم عجین شده است، اعتراض و شورش به صنوف مختلف هم راه یافت. بازار تهران که پایه‌های قدرت اقتصادی مرکز ایران است، به شورشیان پیوست. جوانان دلیر تهرانی بلافاصله به اعتراض بازاریان پیوستند. بسیار قابل‌توجه است که بازاریان، نخست روی آزادی انگشت گذاشتند و شعارهای سیاسی این تظاهرات و اعتراضات، برجسته‌تر از خواست‌های صنفی و معیشتی شد. به‌دنبال آن شورش شهر کرج بود که چندین روز پیاپی با سرکوبگران حکومتی درگیری تن به تن داشتند.

شعله این ویژه‌گی یعنی نبرد با ارتجاع ولایت فقیهی، در چند روز گذشته که به بازار کفاشان تهران رسید، با شعار «مرگ بر دیکتاتور» زبانه کشید. زبانه‌یی که مطالبات صنفی را تحت‌الشعاع مفهوم سیاسی خود قرار داد. حالا دیگر خامنه‌ای با یک میهن «مرگ بر دیکتاتور» روبه‌رو شده است. بلندترین صدا را هم در زیر خیمه ولایت جانی‌اش می‌شنود.

 

تضادها پوست انداخته‌اند

واقعیت این است که ویژه‌گی سیاسی ایران کنونی، دارای زمینه‌یی شده است که تفاوت بسیار با یک سال پیش دارد. طوری که دیگر نمی‌توان مختصات تضادهای درونی و بیرونی حاکمیت ولایت فقیه را مانند یک سال گذشته تلقی و تحلیل نمود. بر این زمینه، هم شورش و قیامِ بی‌توقف شش ماه گذشته مردم علیه تمامیت حکومت و هم تضادهای داخلیِ باندهای قدرت‌طلب درون حکومت، مبین تغییر جنس تضادها و مختصات سیاسی و اجتماعی جامعه ایران هستند. این تغییر و تحول مهم را باید این‌طور تعبیر نمود که جامعه پوست انداخته است.

 

پل‌ها یکی یکی خراب می‌شوند و ترمیم نمی‌شوند

از قیام دی ۹۶که راه بیفتیم و نشانه‌های مسیر را تا اعتراض بازار کفاشان تهران بررسی کنیم، همه‌ نشانه‌ها می‌گویند که پل‌های بین مردم و این حاکمیت خراب شده‌اند و استمرار قیام‌ها را چاره‌یی نیست. و این صدای سقوط دیوسالار حاکمیت قرون‌وسطایی آخوندی است. یکی دیگر از نشانه‌های شکستن این پل، بن‌بست حاکمیت و نداشتن هیچ راه کاری برای برون‌رفت از قیام‌ها و شورش‌ها می‌باشد. مردم با تمام ابزارها و تاکتیک‌های حکومت که با آنها خودش را سر پا نگه داشته، درافتاده‌اند؛ مردم با خواسته‌ها و شعارهایشان توسعه‌طلبی در سوریه و یمن و عراق، چپاول و دزدی، دروغهای نجومی، آقازاده‌ها، شکم‌بارگی آخوندها، بانکهای غارتگر، دشمن‌تراشی دروغین و دجالگری ضد خارجی، وعده‌های پوشالی و اسلام‌پناهی ریایی تمامیت حاکمیت ولایت فقیه و باندهایش را نشانه‌ رفته‌اند و از آنها تبری جسته‌اند. در این میان مردم  پاسخ اصلاح‌خواهان حکومتی را که اعتراف کردند هدفشان از به‌اصطلاح اصلاحات حفظ نظام بوده است را نیز در خیزشهای خود دادند که «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا».

 

تداوم و گسترش قیام‌ها تا برانداختن الیگارشی قدرت

جامعه ایران در چنین موقعیت و مختصاتی از نظر تعادل‌قوای سیاسی با حاکمیت واقع شده است. چنین مختصاتی گویای این واقعیت است که چیزی بین مردم و رژیم دگرگون شده و تغییر اساسی کرده است. چنین مختصاتی گویای استمرار قیام‌ها تا تعیین‌تکلیف نهایی الیگارشی قدرت در ناجمهوری آخوندی می‌باشد.

در آخرین خبرها بود که در گرماگرم اعتراض بازار کفاشان تهران، بازار کفاشان مشهد هم از امروز ۲۲مرداد به اعتصاب پیوست. بازاریان مشهد با شعار «مرگ بر گرانی»، تجمع و تظاهرات کردند و سایر هم‌قطاران خود را به اعتصاب و اعتراض فراخواندند. بنابراین یک همبستگی ریشه‌یی با خواسته‌های مشترک بین اقشار و صنوف گوناگون مردم ایران شکل و قوام گرفته است که در جوهر خود بر تداوم، گسترش و عمق یافتن قیام‌ها انگشت تأکید می‌گذارند.

 

نجات ایران در معبر سرایت قیام در پیکر تمام ایران

نکته پایانی و مهم این‌که در چنین شرایط جوشانی که مطالبات اقتصادی و صنفی و سیاسی به هم گره خورده‌اند، برآیند همه‌ خواسته‌ها بدل به یک تعادل‌قوای سیاسی گشته است. تعادل قوایی که ابتکار در دستان مردم و پیشتازانشان است و بن‌بست و لاعلاجی نصیب تمامیت حاکمیت. این بن‌بست و بی‌درمانی در مقابل استمرار قیام‌ها، آن‌قدر گریبان خامنه‌ای و تمامیت رژیم آخوندی را گرفته که حتی بازجویان دهه ۶۰و یک‌چند از به‌اصطلاح روشنفکران ضمادبند دنباله‌رو اصلاح از درون نظام هم دست پاچه شده و هشدار و انذار برای «نجات ایران» می‌دهند. گویی که «نجات ایران» به‌جز قیام و تظاهرات و «مرگ بر دیکتاتور» و تمام شدن بازی‌ها و ماجراهای شیادانه بین اصلاح‌چی‌ها و اصول‌گراها، راه دیگری هم دارد.

راه ایران از معبر همین قیامهای ضدحکومتی و استمرار و سرایت آن در پیکر تمام مردم ایران و پیشآهنگانشان با خواسته مشروع و تجدیدناپذیر سرنگونی تمامیت دستگاه ولایت فقیه می‌گذرد...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/233324d1-35ae-4b41-abc3-02763df19761"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات