جلسه مشترک سران و معاونان سه قوه حاکمیت در ۱۵بهمن ۱۴۰۳ و پخش گوشهیی از آن در تلویزیون حکومتی نمایش بحرانهای ساختاری و کشاکشهای مربوط به جنگ قدرت در بالاترین سطح از حاکمیت بود. این جلسه، که قرار بود فرصتی برای همدلی، همافزایی و رفع اختلافات درون حاکمیتی باشد، بیشتر از پیش شقاق، از همپاشیدگی و کشاکش درونی بالاترین سطح از قدرت را برملا کرد.
نسلهایی که روزهای واپسین حاکمیت شاه را بهخاطر میآورند بهخوبی میدانند که این نوع سخنگفتنها ابتدا در داخل مجلس شورای ملی شروع شد و سپس در ۱۴بهمن ۱۳۵۷ به خود شاه نیز کشیده شد.
«ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش بهتدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بهپاخاستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تأیید من بهعنوان پادشاه ایران و بهعنوان یک فرد ایرانی نباشد...
من به نام پادشاه شما که سوگند خوردهام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنیعشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار میکنم و متعهد میشوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بهصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم».
الگوبرداری مشمئزکننده از محمدرضا پهلوی
تفاوت در آن است که اینبار خامنهای به جای اینکه خود به صحنه بیاید، در دیدارهای بیخاصیت رسمی به روضهخوانی اکتفا کرده و سران سه قوه و معاونان آنها را به جلو فرستاده است تا بگویند:
«باور من اینه که هر مشکلی مردم عزیز ما موظفیم مشکلات شون را حل کنیم جایی که نمیتونیم باید باهاشون گفتگو کنیم و با زبان عذرخواهی و نه به اجمال و اعراض حالا نمیتونیم در این وضعیت بعضی از تعهداتی که وظیفهمون بود پولش رو بدیم نتوانستیم بدیم خوب میاد تو خیابون اعتراض میکنه و باهاش برخورد میکنیم میگیریم زندانش میکنیم. من قصور کردم نتوانستم پولش رو بدم به جای اینکه عذرخواهی کنم تازه یک برخورد هم باهاش میکنم عذرخواهی بنده باید بکنم» (پزشکیان در همان جلسه).
بحران اعتماد میان مسئولان رژیم
در این جلسه، برخی از مقامات بهطور غیرمستقیم بهوجود شکافهای عمیق در درون سیستم حاکمیت اشاره کردند. پزشکیان، از دشمنی داخلیها و فشارهایی که میتوانند بهطور عمدی از «اعتراضات مردمی» سوءاستفاده کنند، سخن گفت. او هشدار داد که دشمن در حال تلاش برای استفاده از اعتراضات مردمی برای ایجاد تفرقه و فروپاشی داخلی است و برخی از گروهها در داخل ایران ممکن است از اعتراضات مشروع مردم بهرهبرداری کنند.
این نوع اظهارات، نمایانگر نگرانی شدید رژیم از ریزش اعتماد عمومی و افزایش بیاعتمادی مردم به حاکمیت زهواردررفته آخوندی است.
اعتراف به شکستهای مداوم
محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، با اشاره به ناکامیهای رژیم در دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی مورد نظر، اعتراف کرد که رژیم در بسیاری از حوزهها نتوانسته به اشتراک نظر برسد. او همچنین با کاربرد ترفند نخنمای «دشمنتراشی»، گفت که رژیم از گذشته تا به امروز با دشمنانی مواجه بوده است که کینهورزانه بهدنبال آسیب رساندن به آن هستند.
وی در ادامه هشدار داد که در صورت ادامه این روند شکست اسلام [بخوانید سرنگونی نظام] قطعی است.
«اگر ما کارگزاران این نظام کاری بکنیم که خدای نکرده مردم از کارآمدی نظام از کارآمدی اسلام از اینکه بتونه این نظام اسلامی دین و دنیای آنها را توأمان اداره بکنه مردم ناامید میشوند وظیفه ما بسیار سنگین هستش. اگر امروز دوباره اسلام شکست بخوره خدای نکرده ما مسئولیت بسیار سنگینی داریم در مقابل شکست...»
هشدارهای قالیباف در خصوص مسئولیت جمعی
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ارتجاع نیز در این جلسه با سخنان تندی به لزوم پذیرش مسئولیت جمعی در قبال وضعیت موجود تأکید کرد. او بهطور صریح اشاره کرد که در این جلسه نمیتوان مسئولیت مشکلات و بحرانهای کشور را به گردن دیگران انداخت.
در این جلسه، یکی از مهمترین مسائل مطرحشده، بحران اقتصادی و نارضایتی مردم از وضعیت موجود بود. مقامات رژیم بهویژه در سخنان قالیباف، تلاش کردند تا نشان دهند که اگر چه آمارهای اقتصادی در ظاهر بهبود یافته است، اما مردم در عمل هیچگونه تحولی در زندگی خود احساس نمیکنند. این گویاترین اعتراف به این واقعیت است که نارضایتیهای اقتصادی بهطور فزایندهیی به بحران اجتماعی تبدیل شدهاند و اینک در ادبیات حکومتی شکل «امنیتی»! به خود گرفتهاند. یعنی مستقیم به کفه راهبرد سرنگونی میریزند.
«اینها از همان مقولاتی است که من میگم هم مهمه هم فوری و امروز جامعه تابآوریش در مقابل مسائل اقتصادی دیگه بیش از این فشار به مردم نباید بیاریم باید این کار رو واقعاً تلاش کنیم که چنین فشار نیاد.
دشمن امروز همه تلاشش اینه که دوقطبیسازی کند دیگه...»
اعتراف قالیباف به اینکه که امروز مردم تحت فشارهای اقتصادی فراوانی قرار دارند و باید هر چه سریعتر به وضعیت آنها رسیدگی شود، گویای آن است که حاکمیت میداند که این بار با برافروختهشدن قیام دیگر نخواهد توانست آن را مهار نماید.
جلسه نمایش بحران با خروجی هیچ
جلسه مشترک سران و معاونان سه قوه رژیم، بیشتر از آن که بهعنوان یک اقدام برای حل بحرانها و مشکلات داخلی به نظر برسد، به عرصهای برای نمایش بحرانهای بیبرونرفت و نیز کشاکشهای سهمگین در درون رژیم تبدیل شد.
خروجی این جلسه نیز مانند سلسله اجلاس قبلی سران سهقوه و معاونان آنها «هیچ» به معنای واقعی کلمه بود، اما یک چیز را اثبات کرد، کار از اینگونه نمایشهای بیخاصیت و تبلیغاتی گذشته است. مردم سالهاست از این نظام و نمایشهای رنگارنگ آن عبور کردهاند.
پانوشت:
(۱) «ما متأسفانه نتوانستیم به اشتراک نظر برسیم... با اختلافنظر صد درصدی هر چه تکرار کنیم که وفاق داشته باشیم، این در عمل انجام نمیشود» (محسنی اژهای. در جلسه سران سه قوه).