در سالگرد هلاکت قاسم سلیمانی آه و فغان خامنهای و سرکردگان رژیم بهخاطر زیر خاک رفتن این جلاد به آسمان رسیده است؛ آنهم در شرایطی که با سقوط دیکتاتور سوریه، جنایات او در این کشور با فوران خشم و نفرت مردم سوریه از این جلاد برجسته شده، از پرده بیرون افتاده است.
اگر چه دنیا قاسم سلیمانی را در همدستی با دیکتاتور خونآشام سوریه و کشتار و کوچ اجباری میلیونها سوری و ویرانی شهرهایی چون حلب و نیز با آدمکشیهای بیرحمانه در عراق و انفجارها و بمبهای کنار جادهیی میشناسد، اما مجاهدین، بهعنوان دشمن و تهدید شمارهٔ یک رژیم، اولین هدف جنایتها و آدمکشیهای این جلاد خونآشام خامنهای بودهاند.
قاسم سلیمانی بهعنوان سرکردهٔ لشکر ۴۱سپاه برای مقابله با مجاهدین در جریان عملیات فروغ جاویدان شرکت داشت. پس از آن هم سرکرده و عامل مستقیم تهاجمات جنایتکارانه به مجاهدین بود. او بهعنوان سرکردهٔ نیروی تروریستی قدس، مسئول اصلی بیش از ۹۰رشته جنایت تروریستی علیه مجاهدین و اشرفیها در خاک عراق است؛ از حملهٔ موشکی به قرارگاه فائزه در اول تیر۷۶ تا موشکباران لیبرتی در ۷آبان ۹۴ که بهشهادت ۲۴مجاهد خلق منجر شد. در این فاصلهٔ زمانی، سلیمانی دژخیم مرتکب کشتار مجاهدین با تیر و تبر در ۶ و ۷مرداد ۸۸ با ۱۳شهید، حمله به اشرفیها با هاموی و شلیک مستقیم با ۳۶شهید در ۱۹فروردین ۹۰ و سرکردهٔ موشکبارانهای پیاپی پاسداران و نیروهای عراقی تحتامر به لیبرتی در بهمن۱۳۹۱ در ۲۵خرداد ۱۳۹۲، در ۵دی۱۳۹۲ و ۷آبان ۹۴ بود. تمام این تهاجمات جنایتکارانه که بهمنظور قتلعام و نابودی مجاهدین انجام میشد، با دخالت مستقیم این دژخیم پلید صورت گرفته است.
از همین روست که سرکردگان رژیم از خلیفه ارتجاع تا پزشکیان و رئیسی و روحانی و احمدینژاد و آخوند خاتمی در مجیز گویی برای این جلاد قسیالقلب روی دست هم بلند میشوند و از او و جنایاتش در راستای حفظ نظام تعریف و تمجید میکنند.
پزشکیان روز پنجشنبه ۱۳دیماه در مراسمی که بهمناسبت سالگرد این هیولا در تهران برگزار شد، پس از سلام و صلوات به روح پلید خمینی و آرزوی طول عمر برای خامنهای ضحاک، سخنرانیاش را با درود به قاسم سلیمانی شروع کرد و گفت که «وجود او و راه او میتواند الگویی همیشگی برای مسیری باشد که ما باید آن را طی کنیم».
پزشکیان در مجیزگویی مهوع خود از جلاد قاسم سلیمانی که تداعی کنندهٔ مجیزگویی آخوند شیاد محمد خاتمی از لاجوردی هیولای خونآشام اوین است، اضافه کرد: «با تمام وجود به سپهبد سلیمانی همیشه افتخار کردم و افتخار میکنم».
به این ترتیب موضع در قبال قاسم سلیمانی و هلاکت و کیفر یافتن او چنان که رهبر مقاومت گفته است: «ترسیمکنندهٔ مرزهای دوست و دشمن در منطقه است. کسانی که با رژیم و قاسم سلیمانی هستند، ماهیت ارتجاعی خود را برملا میکنند و نیروهای میرا و محوشونده هستند».
اکنون که با سرنگونی دیکتاتوری سوریه و فرو ریختن عمق استراتژیک رژیم، یک شکست مهلک و استراتژیک برای خامنهای، رقم خورده، خلیفه درمانده برای جمعوجور کردن نیروهای وارفتهاش، بیشازپیش خود را نیازمند دخیل بستن به جنازهٔ متعفن قاسم سلیمانی میبیند. اما واقعیت این است که این تبلیغات مشمئزکننده برای جنایتکاری که قاتل مجاهدین و مردم ایران و جلاد خلقهای منطقه بوده است، جز بر خشم و نفرت عمومی از او و ارباب ضحاکش نمیافزاید.
مردم سوریه، در جریان انقلاب خود، همزمان با تخریب مظاهر دیکتاتوری اسد در شهرهای آزاد شده و بهویژه در سفارت رژیم در دمشق، تصاویر قاسم سلیمانی را بهزیر کشیدند.
پس از بههلاکت رسیدن این جلاد هم، مردم ستمدیده از ستم و قساوت رژیم ولایت فقیه در منطقه بهویژه در عراق، در تظاهرات و خیزشهای خود عکسها و نمادهای این دژخیم را همراه با عکسهای خامنهای لگدکوب کردند.